پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) درباره فلسفه عدم قدرت و سلطنت پیامبران می فرماید: «اگر پيامبران داراى قدرتى بودند كه كسى را ياراى مخالفت با آنان نبود، و توانايى و عزتى داشتند كه هيچ گاه مغلوب نمى شدند، و سلطنتي كه گردن ها به سوى آن كشيده مى شد و از راه هاى دور، بار سفر به سوى آنان مى بستند، [در این صورت] پذيرش دعوت آنان براى مردم آسان تر و سركشى در برابر آنان مشكل تر بود، و مردم به جهت ترسى كه بر آنها مستولى مى شد، يا علاقه و انتظارى كه آنان را متمايل به پيامبران مى ساخت به آنها ايمان مى آوردند، در اين حال نيّات خالص نبود و حسنات آنان تقسيم مى شد».
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) پس از آن که در بخشی از خطبه 192 «نهج البلاغه» اشارات پرمعنايى به زندگى ساده انبياء از جمله موسى بن عمران(علیهما السلام) دارد در بخش دیگری از این خطبه به بيان آثار معنوى و تربيتى آن مى پردازد و مى فرمايد: (اگر پيامبران داراى قدرتى بودند كه كسى را ياراى مخالفت با آنان نبود، و توانايى و عزتى داشتند كه هيچ گاه مغلوب نمى شدند، و سلطنت و شوكتى كه گردن ها به سوى آن كشيده مى شد و از راه هاى دور، بار سفر به سوى آنان مى بستند [در این صورت] پذيرش دعوت آنان براى مردم آسان تر و سركشى در برابر آنان مشكل تر بود، و مردم به جهت ترسى كه بر آنها مستولى مى شد، يا علاقه و انتظارى كه آنان را متمايل به پيامبران مى ساخت به آنها ايمان مى آوردند، در اين حال نيّات و انگيزه ها خالص نبود [و غير خدا در آن شریك بود] به همين دليل حسنات و پاداش آنان تقسيم مى شد [و اجر كمى داشتند])؛ «وَ لَوْ كَانَتِ الْاَنْبِيَاءُ أَهْلَ قُوَّةٍ لاَ تُرَامُ(1)، وَ عِزَّةٍ لَا تُضَامُ(2)، وَ مُلْكٍ تُمَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ، وَ تُشَدُّ إِلَيْهِ عُقَدُ(3) الرِّحَالِ(4)، لَكَانَ ذلِكَ أَهْوَنَ عَلَى الْخَلْقِ فِي الإِعْتِبَارِ، وَ أَبْعَدَ لَهُمْ مِنَ الْإِسْتِكْبَارِ، وَ لَآمَنُوا عَنْ رَهْبَةٍ قَاهِرَةٍ لَهُمْ، أَوْ رَغْبَةٍ مَائِلَةٍ بِهِمْ، فَكَانَتِ النِّيَّاتُ مُشْتَرَكَةً، وَ الْحَسَنَاتُ مُقْتَسَمَةً».
آرى آنچه در برنامه هاى دينى اهمّيّت فوق العاده دارد اخلاص و خلوص نيّت است و به يقين اگر پيشوايان دين جلال و شكوه سلاطين را داشته باشند نيّت ها اغلب آلوده مى گردد، گروه كثيرى از مردم براى تأمين دنيا و برخوردارى از امكانات آن پيشوايان به سراغ آنها مى روند كه: «النّاسُ عَبِيدُ الدُّنْيَا» و گروه ديگرى با انگيزه هاى دوگانه يعنى انگيزه هاى مادى و معنوى به سراغ آنها مى روند كه اوّلى به يگانگى از خدا و دومى نوعى از شرك است.
سپس در ادامه اين سخن براى تأكيد اين مطلب مى افزايد: (ولى خداوند سبحان اراده كرده است كه پيروى از رسولانش و تصديق كتاب هايش و خضوع در برابر ذات پاكش و تواضع در برابر فرمانش و تسليم در مقابل اطاعتش، امورى باشد كه فقط به جهت او انجام گيرد و چيز ديگرى آن را مشوب و ناخالص نكند)؛ «وَ لكِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ أَرَادَ أَنْ يَكُونَ الاِتِّبَاعُ لِرُسُلِهِ، وَ التَّصْدِيقُ بِكُتُبِهِ، وَ الْخُشُوعُ لِوَجْهِهِ، وَ الْاِسْتِكَانَةُ(5) لاَِمْرِهِ، وَ الْاِسْتِسْلَامُ لِطَاعَتِهِ، أُمُوراً لَهُ خَاصَّةً لَا تَشُوبُهَا(6) مِنْ غَيْرِهَا شَائِبَةٌ».
در واقع امام(عليه السلام) به پنج چيز اشاره مى كند كه همه آنها بايد با خلوص نيّت انجام گيرد:
1. قبول دعوت پيامبران، 2. تصديق به كتاب هاى آسمانى، 3. خشوع عملى در برابر ذات پاك خدا، 4. تسليم درونى و قلبى در برابر فرمان او، 5. تسليم عملى و انجام اوامر او. به اين ترتيب بايد ايمان و عمل و اخلاق همه خالصانه صورت گيرد. قرآن مجيد نيز مى فرمايد: «أَلَا للهِ الدِّينُ الْخَالِصُ»(7) و در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ مَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ».(8)
آنگاه در ادامه اين سخن نتيجه نهايى اين برنامه را چنين بيان مى فرمايد: (هر قدر امتحان و آزمايش عظيم تر [و مشكل تر] باشد ثواب و پاداشش فزون تر خواهد بود)؛ «وَ كُلَّمَا كانَتِ الْبَلْوَى وَ الْاِخْتِبَارُ أَعْظَمَ كانَتِ الْمَثُوبَةُ وَ الْجَزَاءُ أَجْزَلَ».
اشاره به اينكه ساده بودن زندگى انبياء و دورى آنان از زرق و برق دنيا، اهل ايمان را در برابر آزمون سخت ترى قرار مى دهد و بديهى است هر قدر آزمون سخت تر باشد پاداش قبول شدگان در آن سنگين تر خواهد بود، و در واقع اين يك درس بزرگ اخلاص براى همه كسانى است كه مى خواهند در خط انبياء حركت كنند كه آنها نيز همين راه را طى كنند تا پيروان مخلصى تربيت نمايند.(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.