پاسخ اجمالی:
اولا: بیانات روایی ما را به این حقیقت رهنمون می سازند که استجابت دعا امری مطلق نیست، بلکه مشروط به شرایطی است مانند: توبه و خودسازی و کوشش برای پاکی قلب و روح، پرهیز از تغذیه از حرام و غصب اموال و ستم به دیگران، مبارزه با فساد و دعوت به حق، عمل به پیمان های الهی، توأم شدن دعا با عمل و تلاش و کوشش و... .
ثانیا: خدا بر اساس عدالت، مصلحت بندگانش را رعایت می کند و برآورده سازی حاجات شان را در ارتباطی مستقیم با مصالح شان، اعمال می نماید نه بر اساس ترتیب اثر دادن فوری به خواسته های بندگان. می توان گفت که مهم ترین شرط استجابت دعا مصلحت بودن آن برای بنده است.
ثالثا: خداوند بر اساس اطلاع کاملش از مصالح و مفاسد، گاهی مطلوب دعاکننده را فورا عطا می کند، گاهی درخواست او را اجابت می کند و می پذیرد ولی به خاطر اینکه دوستش دارد مطلوب او را با گذشت مدتی عطا می کند، گاهی دعای او را می پذیرد و مستجاب هم می کند امّا اثر آن را «پاک شدن» گناهان و کفاره آنها قرار می دهد و گاهی نیز ضمن پذیرش آن دعا، آن را ذخیره و توشه آن بنده برای آخرتش قرار می دهد.
پاسخ تفصیلی:
امر الهی به دعا کردن انسانها
آیاتی در قرآن وجود دارد که انسان را به «دعا» کردن فرا می خواند و در آنها سخن از خصوصیات و چگونگی اجابت دعا توسط خداوند به میان آمده است. ممکن است این آیات در نگاه اول هر کسی را به این جمع بندی برساند که انسان بایستی بلافاصله بعد از هر اعلام نیاز و درخواستی به محضر الهی، برخوردار از آن خواسته شود و مستقیما حاجتش روا گردد! آیاتی مثل:
آیه 186 سوره بقره: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»؛ (و هنگامي كه بندگان من، از تو درباره من سؤال كنند [بگو:] همانا من نزديكم، دعای دعا كننده را هنگامي كه مرا مي خواند، اجابت می کنم).
آیه 60 سوره غافر: «وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ (و هنگامي كه بندگان من، از تو درباره من سؤال كنند [بگو:] همانا من نزديكم، دعای دعا كننده را هنگامی كه مرا می خواند، اجابت می کنم).
آیه 62 سوره نمل: «أَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ»؛ (مظلومى که هیچ پناهگاهى جز خدا ندارد، دعاى او یقینا مستجاب است).
با توجّه به اینکه این آیات مطلق هستند و در آنها گفته نشده که استجابت این درخواست ها منوط به شرایط خاصی باشد و از طرفی ما می بینیم چنین اتفاقی همیشه نمی افتد و بسیاری از دعاهای دعاکنندگان مورد اجابت الهی قرار نمی گیرد، آیا می توانیم نتیجه بگیریم که خداوند با این خلف وعده در حق بندگان امیدوار خود، به آنها ظلم می کند؟!
پاسخ به این سؤال را می توان ذیل دو نکته کلی ارائه داد:
شرایط استجابت دعا
اگر چه آیات الهی در قرآن مطلق هستند و فقط به دعا کردن فرا خوانده اند ولی هنگامی که روایات اسلامی را دنبال می کنیم به این نتیجه می رسیم که برای استجابت دعا، شرایطی بیان شده است. شرایطی مانند:
1. معرفت الهی: دعا كننده بايد خدا را به درستى بشناسد و به مالكيّت، قدرت، عظمت، توانايى، علم و آگاهى و كرم و لطف خداوند ايمان داشته باشد.
2. حسن ظنّ به خدا: در روايات آمده است كه هنگام دعا، به خداوند و اجابت دعا توسّط او، اطمينان داشته باشيد و باور شما اين باشد كه خداوند، دعايتان را به اجابت مىرساند.(1) و اگر طبق مصالحى به اجابت نرسد بهتر از آن را به شما خواهد داد.
3. دعا همراه با احساس نياز: دعا بايد همراه با احساس نياز شديد و درماندگى باشد به گونه اى كه انسان باور كند، جز خداوند پناهگاهى ندارد.
4. دعا همراه با توجه تام: به هنگام دعا بايد همه توجه و حواس دعا كننده به جانب حق باشد و قلبش را از هرچه غير خداست تهى سازد.(2)
5. دعا همراه با خضوع و دل شكستگى: دعا كننده بايد با نهايت خضوع، رقّت قلب و فروتنى به درگاه خدا روى آورد در اين هنگام دستانش را به سمت آسمان به علامت تسليم و تعظيم بلند مى كند و با چشمان اشكبار و قلبى ترسان، حاجت مى طلبد.(3)
6. اصرار و پافشارى در دعا: اصرار و پافشارى در دعا، مورد سفارش معصومين (عليهم السلام) است(4) دعا كننده نبايد نااميد شود و از دعا كردن دست بردارد. (5)
7. توبه کردن و خودسازی و کوشش برای پاکی قلب و روح: از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود «إيَّاكُمْ أنْ يَسْأَلَ أحَدُكُمْ رَبِّهُ شَيْئَاً مِنْ حَوَائِجِ الدُّنْيَا وَ الآخِرَةِ حَتَّى يَبْدَءَ بِالثَّنَاءِ عَلَى اللّهِ وَ المِدْحَةِ لَهْ وَ الصَّلَوةِ عَلَى النَّبِىِّ وَ آلِهِ ثُمَّ الاعْتِرَافِ بِالذَّنْبِ ثُمَّ المَسْألَةَ»(6)؛ (بپرهيزيد از اين كه كسى از شما، چيزى را از خدا بخواهد مگر اين كه نخست مدح و ثناى الهى به جا آورد و درود بر پيامبر و آل او بفرستد، سپس اعتراف به گناه خويش كند و بعد چيزى را از خدا بخواهد).
8. پرهیز از تغذیه از حرام و غصب اموال و ستم بر دیگران: از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نقل شده است که فرمود «مَنْ احبَّ أنْ يُسْتَجَابَ دَعَائُهُ فَلْيُطْلِبْ مَطْعَمَهُ وَ مَكْسَبَهُ»(7)؛ (كسى كه دوست دارد دعايش مستجاب شود، بايد غذا و كسب خود را [از حرام] پاك كند).
9. مبارزه با فساد و دعوت به حق: پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در بیان مستجاب نشدن دعای ترک کنندگان امر به معروف و نهی از منکر می فرماید «لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ الْمُنْكَرِ أوْ لَيَسْلَطَنَّ اللَّهُ شِرَارَكُمْ عَلَى خِيَارِكُمْ فَيَدْعُو خِيَارُكُمْ فَلَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ»(8)؛ (امر به معروف و نهی از منکر کنید یا [اینکه اگر این کار را ترک کنید] خداوند انسان های شرور را از میان شما بر انسان های خیرخواه مسلط می کند و بعداز آن هر چه خیرخواه های تان [برای رفع این وضعیت] دعا کنند، دعای شان مستجاب نمی گردد.) در حقيقت ترك اين وظيفه بزرگ «نظارت ملى»، نابسامانی هايى در اجتماع به وجود می آورد كه نتيجه آن خالى ماندن صحنه اجتماع براى بدكاران است و دعا براى برطرف شدن نتايج آن بى اثر است، زيرا اين وضع نتيجه قطعى اعمال خودشان است.
10. عمل به پيمان هاى الهى در زمينه ايمان و عمل صالح و امانت و درستكارى، يكى ديگر از شرايط استجابت دعا است. زيرا آن كس كه به عهد خويش در برابر پروردگارش وفا نكند نبايد انتظار داشته باشد كه مشمول وعده اجابت دعا از ناحيه پروردگار باشد. كسى نزد اميرمؤمنان(عليه السلام) از عدم استجابت دعا شكايت كرد و گفت با اين كه خداوند فرمود، دعا كنيد و من اجابت مى كنم چرا ما دعا مى كنيم و به اجابت نمى رسد؟! حضرت در پاسخ فرمود «إنَّ قُلُوبَكُمْ خَانَ بِثَمَانِ خِصالٍ: أوّلُها: أنَّكُمْ عَرَفْتُمُ اللهَ فَلَمْ تَؤُدُوا حَقَّهُ كَمَا أوْجَبَ عَلَيْكُمْ فَمَا اغْنَتْ عَنْكُمْ مَعْرِفَتُكُمْ شَيْئاً. وَ الثَّانِيَةُ: أنَّكُمْ امَنْتُمْ بِرَسُولِهِ ثُمَّ خَالَفْتُمْ سُنَّتَه وَ امنْتُم شَرِيعَتَهُ فَأيْنَ ثَمَرَةُ إيمَانِكُمْ؟ وَ الثَّالِثَةُ: أنَّكُمْ قَرَأْتُمْ كِتَابَهُ المُنْزَلَ عَلَيْكُمْ فَلَمْ تَعْمَلُوا بِهِ وَ قُلْتُمْ سَمِعْنَا وَ أطَعْنَا ثُمَّ خَالَفْتُمْ. وَ الرَّابِعَةُ: أنَّكُمْ قُلْتُمْ تَخَافُونَ مِنَ النَّارِ وَ أنْتُمْ فِى كُلِّ وَقْتٍ تُقَدِّمُونَ إلَيْهَا بِمَعَاصيكُمْ فَأيْنَ خَوْفُكُمْ؟ وَ الْخَامِسَةُ: أنَّكُمْ قُلْتُمْ تَرْغُبُونَ فِى الجَنَّةِ وَ أنْتُمْ فِى كُلِّ وَقْتٍ تَفْعَلُونَ مَا يُبَاعِدُكُمْ مِنْهَا فَأيْنَ رَغْبَتُكُمْ فِيهَا؟ وَ السَّادِسَةُ: أنَّكُمْ أكَلْتُمْ نِعْمَةَ المَوْلَى فَلَمْ تَشْكُرُوا عَلَيْهَا. وَ السَّابِعَةُ: أَنَّ اللّهَ أمَرَكُمْ بِعَدَاوَةِ الشَّيْطَانِ وَ قَالَ «إنَّ الشَّيْطَانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً» فَعَادَيْتُمُوهُ بِلَا ثَوْلٍ وَ وَالَيْتُمُوهُ بِلَا مُخَالِفَةً. وَ الثَّامِنَةُ: أنَّكُمْ جَعَلْتُمْ عُيُوبَ النَّاسِ نَصْبَ أعْيُنِكُمْ وَ عُيُوبِكُمْ وَرَاءَ ظُهُورِكُمْ تَلوُمُونَ مَنْ أنْتُمْ أحَقُّ بِاللَّوْمِ مِنْهُ فَأىُّ دُعَاءٌ يُسْتَجَابُ لَكُمْ مَعَ هَذَا وَ قَدْ سَدَدْتُمْ أبْوَابَهُ وَ طُرُقَهَ فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أصْلِحُوا أعْمَالَكُمْ وَ أخْلَصُوا سَرَائِرَكُمْ وَ آمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهُوَا عَنِ الْمُنْكَرِ فَيَسْتَجِيبُ لَكُمْ دُعَائُكُمْ»(9)؛ (قلب و فكر شما در هشت چيز خيانت كرده [به همين جهت دعای تان مستجاب نمی شود] 1- شما خدا را شناخته ايد، اما حق او را ادا نكرده ايد به همين دليل شناخت شما سودى به حال تان نداشته است. 2- شما به فرستاده او ايمان آورده ايد سپس با سنتش به مخالفت برخاسته ايد ثمره ايمان شما كجاست؟ 3- كتاب او را خوانده ايد ولى به آن عمل نكرده ايد. 4- شما مى گوييد از مجازات و كيفر خدا مى ترسيد اما همواره كارهايى مى كنيد كه شما را به آن نزديک مى سازد. 5- مى گوييد به پاداش الهى علاقه داريد، اما همواره كارى مى كنيد كه شما را از آن دور مى سازد. 6- نعمت خدا را مى خوريد و حق شكر او را ادا نمى كنيد. 7- به شما دستور داده دشمنِ شيطان باشيد و شما طرح دوستى با او مى ريزيد. 8- شما عيوب مردم را نصب العين خود ساخته و عيوب خود را پشت سر افكنده ايد. با اين حال چگونه انتظار داريد دعای تان به اجابت برسد؟ در حالى كه خودتان درهاى آن را بسته ايد؟ تقوا پيشه كنيد اعمال خويش را اصلاح نماييد. امر به معروف و نهى از منكر كنيد تا دعاى شما به اجابت برسد.)
11. توأم شدن دعا با عمل و تلاش و كوشش: در یکی از بیانات امام علی(علیه السلام) می خوانیم: «الدَّاعِى بِلَا عَمَلٍ كَالرَّامِى بِلَا وَتَرٍ»(10)؛ (دعا كننده بدون عمل و تلاش مانند تيرانداز بدون «زه» است.) با توجّه به اين كه «وتر» يا «زه» عامل حركت و وسيله پيش راندن تير به سوى هدف است، نقش «عمل» در تأثير «دعا» روشن مى گردد.(11)
از مجموع این روايات و شرایطی که در آنها ذکر شده، استفاده می شود كه وعده خداوند به اجابت دعا، وعده ای مشروط است نه مطلق. روایات و بیاناتی که از ائمه معصومین(علیهم السلام) ایراد شده، اطلاق اولیه آن آیات(بیان کننده استجابت دعا بلافاصله بعد از طلب حاجت) را منصرف به شرایطی می کند که در صورت فقدان آنها، استجابت دعا نیز منتفی است و بنابراین خلف وعده و ظلمی از سوی خداوند در حق بنده های دعا کننده صورت نمی گیرد.
معنای واقعی استجابت دعا
در تعریف عدل می خوانیم: «وضع كل شيء في موضعه و اعطاء كل ذي حقّ حقّه»(12)؛ (هر چیزی را به جای خود نهادن و دادن حقّ هر ذی حقّی به او). معنایی که بسیار شبیه بیانی از امام علی(علیه السلام) است که در تعریف عدل فرموده اند: «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا»(13)؛ (عدل هر چیزی را در جای خود قرار می دهد). اگر این نکته را در نظر داشته باشیم که عدالت خداوند هم به همین معناست، خواهیم دید که خداوند در استجابت دعای بندگانش – البته ادعیه ای که شرایط شان رعایت شده باشد - نیز بر اساس عدالت، مصلحت آنها را رعایت می کند و برآورده سازی حاجات شان را در ارتباطی مستقیم با مصالح شان، اعمال می نماید و روشن است که چنین امری لزوما به معنای عملی شدن فوری آنچه بنده، بدون اطلاع کامل از مصالح حقیقی اش از خداوند خواسته نیست.
خداوند در آیه 216 سوره بقره می فرماید: «وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»؛ (چه بسا چیزى را دوست نداشته باشید، حال آن که خیر شما در آن است؛ و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که شرّ شما در آن است. و خدا مى داند، و شما نمى دانید). می توان گفت که مهم ترین شرط استجابت دعا مصلحت بودن آن برای دعا کننده است.
بارها دیده مى شود که انسان درباره چیزى دعا مى کند و به درگاه خدا مى رود و اصرار روى اصرار دارد وگاه ماه ها یا سال ها طول مى کشد ولى به اجابت نمى رسد. بعضى در این گونه موارد ناامید شده و از دعا کردن خود پشیمان مى شوند و گاه شک و تردید به وعده هاى استجابت دعا که در آیات و روایات آمده است در دل آنها آشکار مى گردد. در حالى که اولاً خداوند، عالم و حکیم و رحیم است و مى داند که گاه آنچه بنده اش از او تقاضا کرده دشمن جان اوست و اگر به اجابت برسد آرامش زندگى او را بر هم مى زند و یا او را از راه خدا به راه هاى خطا و گمراهى مى کشاند. به همین دلیل دعاى او را مستجاب نمى کند که درواقع لطف و مرحمتى در حق او روا داشته است. اما در عین حال او را دست خالى بر نمى گرداند و به جاى آنچه خواسته بود و دشمن جان او بود مواهبى به او ارزانى مى دارد که باعث نجات و سعادت وخوشبختى اوست. در روایتى از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مى خوانیم:«هر مسلمانى که دعا کند، یا دعایش به اجابت مى رسد یا خداوند به زودى در دنیا حاجت او را بر مى آورد ویا براى آخرتش ذخیره مى کند و یا گناهانش را مى بخشد».(14)
به هر حال خداوند بر اساس اطلاع کاملش از مصالح و مفاسد، گاهی مطلوب دعاکننده را فورا عطا می کند، گاهی درخواست او را اجابت می کند و می پذیرد ولی به خاطر اینکه دوستش دارد مطلوب او را با گذشت مدتی عطا می کند، گاهی دعای او را می پذیرد و مستجاب هم می کند امّا اثر آن را [نه عین حاجت طلب شده]، بلکه پاک شدن گناهان و کفاره آنها قرار می دهد و گاهی نیز ضمن پذیرش آن دعا، آن را ذخیره و توشه آن بنده برای آخرتش قرار می دهد.(15)
در همین راستاست که حضرت علی به امام حسن مجتبی(علیهماالسلام) می فرماید: «ثُمَّ جَعَلَ فِي يَدَيْكَ مَفَاتِيحَ خَزَائِنِهِ بِمَا أَذِنَ لَكَ فِيهِ مِنْ مَسْأَلَتِهِ فَمَتَى شِئْتَ اسْتَفْتَحْتَ بِالدُّعَاءِ أَبْوَابَ نِعْمَتِهِ وَ اسْتَمْطَرْتَ شَآبِيبَ رَحْمَتِهِ فَلَا يُقَنِّطَنَّكَ إِبْطَاءُ إِجَابَتِهِ فَإِنَّ الْعَطِيَّةَ عَلَى قَدْرِ النِّيَّةِ وَ رُبَّمَا أُخِّرَتْ عَنْكَ الْإِجَابَةُ لِيَكُونَ ذَلِكَ أَعْظَمَ لِأَجْرِ السَّائِلِ وَ أَجْزَلَ لِعَطَاءِ الْآمِلِ وَ رُبَّمَا سَأَلْتَ الشَّيْءَ فَلَا تُؤْتَاهُ وَ أُوتِيتَ خَيْراً مِنْهُ عَاجِلًا أَوْ آجِلًا أَوْ صُرِفَ عَنْكَ لِمَا هُوَ خَيْرٌ لَكَ فَلَرُبَّ أَمْرٍ قَدْ طَلَبْتَهُ فِيهِ هَلَاكُ دِينِكَ لَوْ أُوتِيتَهُ»(16)؛ (...پس كليد گنج های خود را در دو دستت نهاده كه به تو رخصت سؤال [درخواست] از خود را داده، تا هرگاه خواستی درهای نعمت او را با دعا بگشايی و باريدن باران رحمتش را طلب نمايي. پس دير پذيرفتن او تو را نوميد نكند كه بخشش بسته به مقدار نيّت است و بسا كه در پذيرفتن دعايت درنگ افتد و اين برای آن است كه پاداش خواهنده، بزرگتر شود و جزای آرزومند كاملتر، و بُوَد كه چيزي را خواسته ای و تو را نداده اند و بهتر از آن در اين جهان، يا آن جهانت داده اند يا بهتر بوده كه از تو باز داشته اند و چه بسا چيزی را طلبيدی كه اگر به تو می دادند تباهي دينت را در آن مي ديدی).
یکی از بهترین نمونه های روشن این مطلب همان داستان ثعلبه بن حاطب انصارى است که در قرآن به آن اشاره شده و در تفاسیر و روایات به طور مشروح آمده که خلاصه اش چنین است: یکى از یاران پیغمبر(صلی الله علیه و آله) به نام ثعلبة بن حاطب که پیوسته در نماز جماعت آن حضرت در پنج وقت حاضر مى شد و مرد فقیرى بود از پیغمبر(صل الله علیه و آله) تقاضا کرد دعا کند که او غنى و ثروتمند شود. پیغمبر(صل الله علیه و آله) به او فرمود: «قَلِیل تُؤَدِّى شُکْرَهُ خَیْرٌ مِنْ کَثِیرٍ لا تُطِیقُه»(17)؛ (مقدار کمى از نعمت هاى الهى که بتوانى حقش را ادا کنى بهتر از مقدار زیادى است که توانایى اداى حق آن را نداشته باشى). آیا بهتر نیست که به پیغمبر خدا تأسى کنى وبه زندگى سادهاى بسازى؟ ولى ثعلبه دست بردار نبود، بارها درخواستش را تکرار کرد، و سرانجام به پیغمبر(صل الله علیه و آله) عرض نمود: به خدایى که تو را به حق فرستاده سوگند! اگر خدا ثروتى به من عنایت کند تمام حقوق آن را خواهم پرداخت. پیغمبر اکرم(صل الله علیه و آله) به ناچار براى او دعا کرد (تا عبرتى براى دیگران باشد).
چیزى نگذشت که طبق روایتى پسرعموى ثروتمندش از دنیا رفت و او وارث وى بود و ثروت سرشارى به او رسید. مطابق روایت دیگرى گوسفندانى خرید که به سرعت زاد و ولد کردند، آن چنان که نگهدارى آنان در مدینه ممکن نبود. ناچار به آبادى هاى اطراف مدینه رفت و چنان سرگرم زندگى مادى شد که نه تنها در نماز جماعت پیغمبر(صلی الله علیه و آله) شرکت نمى کرد، بلکه حتى در نماز جمعه نیز حاضر نمى شد.
پس از مدتى پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) مأمور جمعآورى زکات را نزد او فرستاد تا زکات اموالش را بپردازد، ولى او که فردى کم ظرفیت و بخیل بود از پرداخت حق الهى خوددارى کرد و از آن بالاتر این که اصل حکم زکات را زیر سؤال برد و گفت: این حکم همانند جزیه است ما مسلمان شده ایم که جزیه نپردازیم، اگر بنا باشد زکات بدهیم چه فرقى میان ما وغیر مسلمانان خواهد بود؟!
هنگامى که این خبر به پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله) رسید فرمود: «واى بر ثعلبه! واى بر ثعلبه!»(18) و در این هنگام آیه 75 تا 78 سوره توبه نازل و معلوم شد آنچه پیغمبر اکرم(صل الله علیه و آله) درباره او پیش بینی مى فرمود واقعیت پیدا کرد: «وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَكُونَنَّ مِنَ الصَّالِحينَ* فَلَمَّا آتاهُمْ مِنْ فَضْلِهِ بَخِلُوا بِهِ وَ تَوَلَّوْا وَ هُمْ مُعْرِضُونَ* فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً في قُلُوبِهِمْ إِلى يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ* أَ لَمْ يَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ سِرَّهُمْ وَ نَجْواهُمْ وَ أَنَّ اللَّهَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ»؛ (بعضى از آنها با خدا پيمان بسته بودند كه: اگر خداوند ما را از فضل خود روزى دهد، قطعاً صدقه خواهيم داد؛ و از صالحان [و شاكران] خواهيم بود!* امّا هنگامى كه خدا از فضل خود به آنها بخشيد، بخل ورزيدند و سرپيچى كردند و روى برتافتند!* اين عمل، [روح] نفاق را، تا روزى كه خدا را ملاقات كنند، در دل هاي شان برقرار ساخت. اين بخاطر آن است كه از پيمان الهى تخلّف جستند؛ و بخاطر آن است كه دروغ مى گفتند* آيا نمى دانستند كه خداوند، اسرار و سخنان درگوشى آنها را مى داند؛ و خداوند داناى همه غيبها (و امور پنهانى) است).
نظیر این داستان را در طول تاریخ دیده ایم. همین ها سبب مى شود که اگر گاهى دعاى ما مستجاب نمى شود مأیوس نشویم و بدانیم که حکمتى در کار بوده و خداوند لطفى به ما کرده است. در آغاز دعاى افتتاح نیز اشاره لطیفى به این مسأله شده است، آنجا که عرضه مى داریم: «فَاِنْ أَبْطَأَ عَنِّى عَتَبْتُ بِجَهْلِى عَلَیْکَ وَلَعَلَّ الَّذِى أَبْطَأَ عَنِّى هُوَ خَیْرٌ لِى لِعِلْمِکَ بِعَاقِبَةِ الاْمُور»(19)؛ (هرگاه دعایى کنم و اجابتش به تأخیر بیافتد من به دلیل جهلم در مقام عتاب بر مى آیم در حالى که شاید آنچه اجابتش به تأخیر افتاده براى من بهتر بوده است زیرا تو از عاقبت کارها آگاهى [و من ناآگاهم]).
آرى! همه دعاها در واقع مستجاب مى شود ولى هر کدام به صورتى آثارش به ما مى رسد.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.