پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) درباره آثار زيانبار «جهل» می فرماید: «مردم، دشمن چيزى هستند كه نمى دانند». این سخن امام(ع) بر اساس آیه قرآن است که می فرماید: «چيزى را تكذيب كردند كه از آن آگاهى نداشتند»، از این رو حضرت(ع) می فرماید: «با آنچه نمى دانيد دشمنى نكنيد؛ زيرا بيشتر دانش ها در امورى است كه نمى دانيد». مانند حضرت موسى(ع) كه در مقابل سوراخ كردن كشتى، قتل جوانى و تعمير ديوارى از سوي خضر(ع) فرياد اعتراضش بلند شد و به خاطر ندانستن حكمت آن كارها، خود را از فیض تعلیم خضر(ع) محروم کرد.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در حکمت 172 نهج البلاغه درباره آثار خطرناك جهل مى فرمايد: (مردم دشمن چيزى هستند كه نمى دانند)؛ «النَّاسُ أَعْدَاءُ مَا جَهِلُوا».
اين دشمنى از آنجا سرچشمه مى گيرد كه اولاً: اشخاصِ جاهل و نادان در خود احساس نقص مى كنند و همين احساس سبب مى شود كه نسبت به آنچه نمى دانند عداوت و دشمنى كنند و گاه حتى آنها را ناچيز و بى ارزش بشمارند تا از اين طريق نقص خود را برطرف سازند.
ثانياً: هرگاه انسان از اسرار چيزى بى خبر باشد به قضاوت عجولانه مى پردازد و در اين قضاوت عجولانه با آنچه نمى داند به دشمنى بر مى خيزد.
ثالثاً: جهل همچون ظلمات است و انسان هنگامى كه در ظلمات متراكم قرار گيرد هر شبهه اى از دور مى بيند به گفته بعضى از شارحان «نهج البلاغه» آن را حيوانى درنده يا گرگى خطرناك مى پندارد و هر آوازى مى شنود آن را نشانه حمله دشمنى مى شمرد. در ظلمات جهل نيز انسان گاه هر مطلبى را مخالف و دشمن خود مى پندارد حتى اشخاصى را كه درست نمى شناسد با بدبينى به آنها نگاه مى كند و به همين دليل گاه كشورها و ملت ها به جنگ هاى خونين دست مى زنند به سبب اين كه از حال يكديگر بى خبرند و هر حركتى را توطئه اى بر ضد خود مى پندارند، لذا يكى از طرق ايجاد آشتى و صفا و اتحاد و دوستى در ميان مردم و ملت ها بالابردن سطح آگاهى هاى آنهاست و اين كه سران آنها در كنار هم بنشينند و به مذاكره بپردازند و با نيت هاى واقعى يكديگر آشنا شوند و يخ هاى بدبينى ذوب شود و ديوار بى اعتمادى فرو ريزد و در كنار هم با محبت و دوستى زندگى كنند.
ريشه اين گفتار حكيمانه، قرآن مجيد است كه مى فرمايد: «بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ»(1)؛ ([ولى آنها از روى علم و دانش، قرآن را انكار نكردند]؛ بلكه چيزى را تكذيب كردند كه از آن آگاهي نداشتند). همچنین اميرمؤمنان على(عليه السلام) در حديث ديگرى مى فرمايد: «لَا تَعَادُوا مَا تَجْهَلُونَ فَإنّ أكْثَرَ الْعِلْمِ فِيمَا لَا تَعْرِفُونَ»(2)؛ (با آنچه نمى دانيد دشمنى نكنيد؛ زيرا بيشتر دانش ها در امورى است كه شما نمى دانيد). همچنین نيز در حديث ديگرى كه مرحوم «اربلى» در كتاب «كشف الغمه» آورده، مى فرمايد: «مَنْ جَهِلَ شَيْئاً آبَهُ»(3)؛ (كسى كه چيزى را نمى داند آن را نكوهش مى كند).
قرآن مجيد بحثى درباره داستان خضر(عليه السلام) و موسى(عليه السلام) دارد. در اين داستان بسيار پرمعنا اين نكته روشن مى شود كه چگونه انسان مطلبى را كه نمى داند به مخالفت با آن مى پردازد. موسى(عليه السلام) بر حسب ظاهر مى ديد خضر(عليه السلام)، كشتى سالمى را سوراخ و معيوب مى كند و يا جوانى را به قتل مى رساند و ديوارى را در شهر بيگانه اى بدون دليل تعمير و مرمت مى كند به همين دليل فرياد اعتراض او بلند شد؛ چون ظاهر را مى ديد و از باطن قضيه بى خبر بود و هنگامى كه خضر(عليه السلام) فلسفه آنها را يك يك برشمرد كاملاً تسليم شد.(4)،(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.