پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در راستای رفع مزاحمت برخی دوستان می فرماید: «برادرت را با نيكى كردن به او سرزنش كن و شر وى را از راه بخشش دور ساز». از این رو امام(ع) پس از جنگ جمل نه انتقامى از آتش افروزان جنگ جمل گرفت و نه اموال آنها را به غنيمت برداشت؛ بلكه فرمان عفو صادر فرمود و همسر پيامبر(ص) را كه آتش افروز اصلى جنگ بود با احترام كامل به مدينه باز گرداند. از سویی رفتار پیامبر(ص) پس از فتح مکه نيز الگوی روشنی بر این مطلب است. در سیره آن حضرت نقل شده: «بدى را به بدى جزا نمى داد؛ بلكه مى بخشيد و صرف نظر مى كرد».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در حکمت 158 «نهج البلاغه» بهترين راه رفع مزاحمت هاى بعضى از دوستان را بيان كرده، مى فرمايد: (برادرت را [به هنگامى كه خطايى از او سر مى زند] با نيكى كردن به او سرزنش كن و شر وى را از راه بخشش به او دور ساز)؛ «عَاتِبْ أَخَاكَ بِالاِحْسَانِ إِلَيْهِ، وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالاِنْعَامِ عَلَيْهِ».
ناگفته پيداست كه گاه دوستان ـ به ويژه هنگامى كه مدت دوستى طولانى باشند ـ بى مهرى هايى در حق يكديگر انجام مى دهند، اگر باب گله و سرزنش و مقابله به مثل گشوده شود ممكن است اين شكاف روز به روز بيشتر گردد و نامهربانى ها به شكل تصاعدى پيش رود و چه بسا رشته اخوت و دوستى از هم گسسته شود، اما اگر به جاى مقابله به مثل، مقابله به ضد انجام شود آن گونه كه امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه اش فرموده است، به زودى اين وضع پايان مى يابد و شخص خطاكار از كرده خود پشيمان مى گردد و در مقام جبران بر مى آيد. فى المثل او به هنگام بازگشت از يك سفر زيارتى به ديدار من نيامد به جاى اين كه او را سرزنش كنم انتظار مى كشم در موقع مناسب به ديدارش بروم؛ بديهى است كه هرقدر او فرد كم محبّتى باشد باز تحت تأثير قرار مى گيرد يا به هنگام نياز به وام از دادن وام به من خوددارى كرد؛ اما من به هنگامى كه احساس مى كنم نياز دارد به سراغش مى روم و وام بيشترى در اختيارش مى گذارم. به يقين در آينده بى مهرى خود را تكرار نخواهد كرد.
اساس اين سخن همان است كه در قرآن مجيد آمده مى فرمايد: «اِدْفَعْ بِالَّتِى هِىَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِى بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِيمٌ»(1)؛ (بدى را با نيكى دفع كن، ناگاه [خواهى ديد] همان كس كه ميان تو و او دشمنى است، گويى دوستى گرم و صميمى است). اما در آيه بعد آمده، همه افراد اين قدر ظرفيت و سعه صدر ندارند كه بتوانند بدى ها را با خوبى و بى مهرى ها را با محبت پاسخ گويند، مى فرمايد: «وَ مَا يُلَقَّاهَا إِلَّا الَّذِينَ صَبَرُوا وَ مَا يُلَقَّاهَا إِلَّا ذُو حَظٍّ عَظِيمٍ»؛ (اما جز كسانى كه داراى صبر و استقامتند به اين مقام نمى رسند و جز كسانى كه بهره عظيمى [از ايمان و تقوا] دارند به آن نايل نمى گردند).
رفتار پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و امامان معصوم(عليهم السلام) و اصحاب و ياران ايشان الگوى روشنى براى اين مطلب است. بعد از داستان فتح مكه بسيارى از مسلمانان انتظار داشتند كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) انتقام خونين و شديدى از مخالفان بگيرد و سرزمين مكه را از لوث وجودشان پاك سازد. حتى بعضى از آنها پيش خود شعار «اَلْيَوْمَ يَوْمُ الْمَلْحَمَةِ»؛ (امروز روز انتقام است) را سر دادند؛ ولى ناگهان ديدند كه پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) با جمله كوتاه و پرمعناى «اِذْهَبُوا اَنْتُمُ الطُّلَقَاء»؛ (برويد كه همه شما آزاديد) و شعار «اَلْيَوْمَ يَوْمُ الْمَرْحَمَةِ»؛ (امروز روز بخشش است) صحنه را به كلى عوض كرد و همين سبب شد اكثر دشمنان اسلام به دوستان صميمى پيامبر(صلى الله عليه وآله) مبدل شدند و طبق آيه شريفه «و رَأَيْتَ النَّاسَ يَدْخُلُونَ فِى دِينِ اللهِ أَفْوَاجاً»(2)؛ (و ببينى مردم گروه گروه وارد دين خدا مى شوند)، اين موضوع اتفاق افتاد.
اميرمؤمنان على(عليه السلام) نيز بعد از جنگ جمل نه انتقامى از آتش افروزان جنگ جمل گرفت و نه اموال آنها را به غنيمت برداشت؛ بلكه فرمان عفو صادر فرمود و همسر پيامبر را كه آتش افروز اصلى جنگ بود با احترام كامل به مدينه باز گرداند. در حالات امامان معصوم(عليهم السلام) ديگر نيز نظير همين معنا درباره دشمنان سرسخت ديده مى شود. از جمله طبق آنچه مرحوم علامه مجلسى در «بحارالانوار» در باب مكارم اخلاق امام سجاد(عليه السلام) آورده مى خوانيم كه: «شخصى در برابر امام سجاد(عليه السلام) ايستاد و زبان به دشنام و ناسزا گويى گشود. حضرت(عليه السلام) سخنى به او نگفت. هنگامى كه گفتار او تمام شد و بازگشت، امام(عليه السلام) به يارانش كه آنجا نشسته بودند فرمود: شنيديد اين مرد چه گفت؟ دوست دارم همراه من بياييد تا پاسخ مرا به او بشنويد. عرض كردند: مانعى ندارد و آنها مايل بودند كه امام(عليه السلام) پاسخى همچون سخنان او بدهد؛ ولى ديدند امام(عليه السلام) در اثناى راه، اين را آيه شريفه را تلاوت مى كند: «وَ الْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَ الْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَ اللهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»(3)؛ ([پرهيزكاران كسانى هستند كه] خشم خود را فرو مى برند و از خطاى مردم در مى گذرند و خدا نيكوكاران را دوست دارد)، با شنيدن اين آيه دانستيم كه حضرت نمى خواهد مقابله به مثل كند. هنگامى كه به منزل آن شخص رسيديم. امام(عليه السلام) او را با صداى بلند فرا خوانده و فرمودند: بگوييد على بن الحسين است. او از خانه بيرون آمد در حالى كه آماده شنيدن سخنان تند و شديد بود. در اينجا امام(عليه السلام) به او روى كرد و فرمود: «يَا أَخِي إِنَّكَ كُنْتَ قَدْ وَقَفْتَ عَلَيَّ آنِفاً فَقُلْتَ وَ قُلْتَ فَإِنْ كُنْتَ قُلْتَ مَا فِيَّ فَأَسْتَغْفِرُ اللَّهَ مِنْهُ وَ إِنْ كُنْتَ قُلْتَ مَا لَيْسَ فِيَّ فَغَفَرَ اللَّهُ لَكَ»(4)؛ (برادر! تو الان نزد من آمدى و آنچه را مى خواستى گفتى اگر نسبت هايى را كه به من دادى در من هست من از خدا براى خودم آمرزش مى طلبم و اگر آنچه گفتى در من نيست براى تو طلب آمرزش مى كنم). هنگامى كه آن مرد اين محبت و لطف و عطوفت را ديد پيشانى امام(عليه السلام) را بوسيد و گفت: من چيزهايى گفتم كه در تو نبود و لايق خودم بود».
اين گفتار دامنه دار را با حديثى از حالات پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) پايان مى دهيم. در كتاب «مناقب» ابن شهر آشوب درباره اخلاق رسول اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده، حضرت می فرماید: «وَ لَا يَجْزِي بِالسَّيِّئَةِ السَّيِّئَةَ وَ لَكِنْ يَغْفِرُ وَ يَصْفَحُ»(5)؛ (بدى را به بدى جزا نمى داد؛ بلكه [با خوبى به مقابله با آن مى پرداخت و] مى بخشيد و صرف نظر مى كرد).
به گفته شاعر:
بدى را بدى سهل باشد جزا *** اگر مردى أَحْسِنْ إِلَى مَنْ أَسَاء!(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.