پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) درباره آثار غم و اندوه در جسم و روح انسان مى فرمايد: «غم و اندوه نيمى از پيرى است»؛ در واقع اندوه، انسان را پير مى كند، هر چند به حسب سن و سال پير نشده باشد، اما شخص از نظر روحى احساس پيرى مى كند. البته منظور امام(ع) اين است كه انسان تا مى تواند اندوه را به خود راه نداده و از آثار سوء آن بپرهيزد. از سویی اسباب بسيارى از غم ها، امور مادى است، امورى كه انسان مى تواند به آنها بی اعتنا باشد. لذا انسان با زيارت اهل قبور آرامش می یابد، زیرا پايان كار دنيا را مى بيند.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در حکمت 143 «نهج البلاغه» تأثير غم و اندوه را در جسم و روح انسان بيان مى دارد و مى فرمايد: (غم و اندوه نيمى از پيرى است)؛ «اَلْهَمُّ نِصْفُ الْهَرَمِ».
اشاره به اين كه غم و اندوه، در موارد بسیار انسان را پير مى كند، هر چند انسان به حسب سن و سال پير نشده باشد؛ موهاى او تدريجاً سفيد شده، و قامت وى خميده و قواى بدن رو به تحليل مى رود و از نظر فكرى و روحى نيز احساس پيرى مى كند. منظور امام(عليه السلام) اين است كه انسان تا مى تواند غم و اندوه را به خود راه ندهد و از آثار سوء آن بپرهيزد.
البته انكار نمى توان كرد اسباب غم و اندوه مختلف است و بخشى از آن قابل اجتناب نيست؛ گاه مربوط به مسائل دينى و معنوى است كه انسان به هر حال با آن دست به گريبان خواهد بود. در حديث معروفى از ابن عباس مى خوانيم كه مى گفت: «هيچ آيه اى شديدتر و مشكل تر از اين آيه «فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ ...»(1) بر پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل نشد و از اين رو هنگامى كه اصحاب آن حضرت پرسيدند: اى رسول خدا! چرا به اين زودى موهاى شما سفيد شده و آثار پيرى نمايان گشته؟ فرمود: «شَيَّبَتْني هُودُ وَ الْواقِعَةُ»؛ (سوره هود و واقعه مرا پير كرد).(2) گفته شده علت همان دستورى است كه خداوند به پيغمبرش درباره استقامت در مقابل دشمنان سرسخت و كينه توز و بى رحم داده است. مى دانيم سوره «هود» و «واقعه» هر دو در مكه نازل شده در زمانى كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) سخت از طرف مشركان در فشار بود و گفته اند: سوره «هود» بعد از وفات «ابوطالب» و «خديجه» نازل شد كه امواج غم و اندوه از هر سو قلب پاك پيامبر(صلى الله عليه وآله) را احاطه كرده بود.
اما بسيارى از عوامل غم و اندوه، امورى هستند كه انسان مى تواند خود را از آن دور دارد يا نسبت به آن بى اعتنا باشد، از اين رو در حديثى آمده است كه زيارت اهل قبور غم و اندوه را زايل مى كند؛ زيرا سرچشمه بسيارى از غم ها امور مادى است، هنگامى كه انسان به زيارت اهل قبور مى رود و پايان كار دنيا را مى بيند كه ثروتمند و مسكين همه در يك جا خفته اند و هيچ كدام جز كفنى با خود از اين دنيا نبرده اند آرامش پيدا مى كند.
در طب امروز اين مسئله به روشنى ثابت شده كه سرچشمه بسيارى از بيمارى هاى جسمى ناراحتى هاى روحى است، بيمارى هاى اعصاب، قلب، معده و غير آن در بسيارى از موارد از فشارهاى عصبى و به اصطلاح استرس ها و غم و اندوه ها ناشى مى شود و درمانى جز خلاص كردن خود از غم و اندوه ها ندارد و اگر انسان عزم راسخ و اراده قوى داشته باشد مى تواند خود را از آن دور دارد. بسيارى از حكما و شعرا براى كمك كردن به انسان ها براى فراموشىِ اسبابِ اين گونه غم و اندوه ها سخنان نغز و پربارى دارند.
شاعر عرب مى گويد:
ما فاتَ مَضى وَ ما سَيَأْتيكَ فَأَيْنَ *** قُمْ فَاغْتَنِمِ الْفُرْصَةَ بَيْنَ الْعَدَمَيْنِ
و شاعر فارسى زبان مى گويد:
از دى كه گذشت هيچ از آن ياد مكن *** فردا كه نيامدست فرياد نكن
در واقع اين دو شاعر گويا مطلب خود را از حديث امام صادق(عليه السلام) اخذ كرده اند، آن حضرت مى فرمايد: «اِصْبِرُوا عَلَى الدُّنْيا فَإنَّما هِىَ ساعَةٌ فَما مَضَى مِنْهُ فَلا تَجِدُ لَهُ أَلَماً وَ لَا سُرُوراً وَ مَا لَمْ يَجِئْ فَلَا تَدْرِي مَا هُوَ وَ إنَّما هِىَ ساعَتُكَ الَّتِي أَنْتَ فِيهَا فَاصْبِرْ فِيهَا عَلَى طَاعَةِ اللهِ وَ اصْبِرْ فِيهَا عَلَى مَعْصِيَةِ اللهِ»(3)؛ (در برابر امور دنيا صبر و شكيبايى پيشه كنيد، زيرا ساعتى بيش نيست، آنچه گذشته است نه دردى از آن احساس مى كنى نه سرورى و آنچه نيامده است نمى دانى چيست، بنابراين دنيا براى تو همان ساعتى است كه در آن هستى پس در برابر اطاعت خداوند شكيبايى پيشه كن و بر ترك معصيت صبر نما).
در حقيقت بسيارى از افكار غم انگيز، افكار بيهوده اى است كه ما خودمان آن را براى خود فراهم مى كنيم. مثلا مى نشينيم خود را با افراد بالادست مقايسه مى كنيم و بر محروميت خود اشك حسرت مى ريزيم و گاه مى گوييم: اى كاش فلان فرصت را از دست نمى دانيم كه اگر نداده بوديم امروز چه ثروت يا چه مقامى داشتيم. به همين دليل دستور داده شده است كه هميشه به پايين تر از خود نگاه كنيد تا شاد و خرم باشيد و نگاه به بالاتر نكنيد تا غمگين و اندوهگين نشويد.(4)
البته بسيار مى شود كه به هنگام وقوع حوادث ما يك روى سكه را مى بينيم و نگران مى شويم؛ در حالى كه سوى ديگر سكه ممكن است امورى باشد كه بهترين كمك را به ما بكند. قرآن مجيد مى فرمايد: «فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ يَجْعَلَ اللهُ فِيهِ خَيْراً كَثِيراً»(5)؛ (چه بسا چيزى خوشايند شما نباشد، و خداوند خير فراوانى در آن قرار مى دهد).
شاعر مى گويد:
جبين گره مكن از هر بدى كه پيش آيد *** كز اين نوشته تو يك روى صفحه مى خوانى
به روى ديگر آن نعمتى نهفته خداى *** كه شكر كردنِ آن تا به حشر نتوانى.(6)،(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.