پاسخ اجمالی:
عنوان «مالکیت» از مفاهیم اعتباری است که عقلای جهان به جهت یک رشته اغراض، آن را پدید آورده و اعتبار کرده اند، و حقیقت آن متوقف بر مالک و مملوک و رابطه انسان با ملک است که حاکی از یک نوع اختصاص می باشد، و غرض از اعتبارش آن است که مالک بتواند در آن تصرف کند. در نظام کمونیستی «مالکیت خصوصی» به کلی ملغی شده و «مالکیت اشتراکی» جایگزین آن شده است و در نظام «سرمایه داری»، اصل و اساس «مالکیت فردی» است؛ ولی اسلام به اصالت هر دو و یا به تعبیر صحیح تر به اصالت آمیخته از فرد و جامعه معتقد است.
پاسخ تفصیلی:
عنوان «مالکیت» از مفاهیم اعتباری و اجتماعی است که عقلای جهان به جهت یک رشته اغراض، آن را پدید آورده و اعتبار کرده اند، و حقیقت آن متوقف بر مالک و مملوک(ملک) و رابطه انسان با ملک است که حاکی از یک نوع اختصاص می باشد و غرض از اعتبار آن این است که مالک بتواند در آن تصرّف نماید، آن را بفروشد و یا ببخشد و ... و اعتبار آن در جایی انجام می گیرد که جامعه ای وجود داشته باشد تا شخص بتواند «مالکیت» خود را اعمال کند و از آن، نتایج مطلوب را استفاده کند.
در نظام «کمونیستی»، «مالکیت شخصی و خصوصی» به کلّی ملغی شده و مالکیت اشتراکی و عمومی جایگزین آن شده است مگر در صورتی که مصلحت بر خلاف آن باشد. و در نظام «سرمایه داری»، اصل و اساس «مالکیت فردی» است. فرد می تواند آزادانه همه نوع کوشش اقتصادی انجام دهد و همه نوع «مالکیت» پیدا کند، و اگر در مواردی به «مالکیت» عمومی مانند «مالکیت» دولت گرایش پیدا می کند به خاطر یک رشته مصالحی است که او را بر پذیرش این نوع «مالکیت» وادار کرده است.
ولی اسلام به اصالت تنها فرد یا تنها اجتماع معتقد نیست تا یکی از دو نوع را به رسمیت شناخته و دیگری را فرع آن قرار دهد، بلکه اسلام به اصالت هر دو و یا به تعبیر صحیح تر به اصالت آمیخته از فرد و جامعه معتقد است.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.