پاسخ اجمالی:
اصول اقتصاد «سرمایه داری» عبارت است از؛ اصالت فرد، حفظ آزادی های فردی و شناخت سرمایه به عنوان معیار ارزش ها. اما این مبانی از جهاتی قابل مناقشه است: 1- در این نظام، میزان سرمایه در حال افزایش بوده و فاصله طبقاتی بین سرمایه داران و کارگران افزایش می یابد. 2- این نظام از طریق اتحادیه های نامرئی، قیمت کالا را در سطح بالا و دستمزدها را پایین نگه می دارد. 3- در این نظام، تمام جنبه های معنوی از بین می رود زیرا به هر وسیله باید سود برد. 4- فساد اخلاق و بی بندوباری از پیامدهای دیگر این نظام است. و... .
پاسخ تفصیلی:
زیربنا در اقتصاد «سرمایه داری» سه چیز است:
1- اصالت فرد؛
مقصود از اقتصاد «سرمایه داری» آن است که اقتصاد به شکل صنعتی و از طریق تکنولوژی وارد میدان کار گردد و نظامی بر اساس کارگر و کارفرما به وجود آید. در این مکتب اصالت فرد و حفظ منافع و مصالح آن اصل مهم است.
2- حفظ آزادی ها؛
در این مکتب، آزادی های فردی به صورت نامحدود حفظ می شود؛ اعم از آزادی در «مالکیت» فردی بدون قید و شرط و آزادی انسان در بهره برداری از سرمایه به هر شکل و کیفیت و آزادی انسان در صرف درآمد خود در هر راه و به هر اندازه.
3- شناخت سرمایه به عنوان عامل نخست برای تعیین ارزش در نظام «سرمایه داری» و سرمایه به عنوان عامل درجه یک برای تعیین ارزش ها معرفی می گردد.
این زیربنا از جهاتی قابل مناقشه است:
«سرمایه داری» با چنین شعار جذّاب و شیرینی به میدان آمده و مدّعی است که انسان آزاد آفریده شده و باید آزاد بماند و آزاد تولید کند، آزاد بهره کشی کند و آزاد مصرف نماید و هر نوع موانعی را از سر راه خود بردارد، ولی تجربه نشان داده که رقابت گران زیر چتر اقتصاد آزاد چه جنایاتی را انجام می دهند که روح آزادی از آن بیزار است:
الف) در نظام «سرمایه داری»، میزان سرمایه پیوسته در حال تصاعد بوده و هر روز فاصله سرمایه داران از کارگران و کشاورزان بیشتر شده و پیوسته وضع به نفع یک طبقه مرفّه و به زیان یک طبقه رنجبر تغییر می کند.
ب) «کاپیتالیسم» هر چند مدّعی تجارت آزاد است ولی هرگز مرز خود را حفظ نکرده و از این راه برای دیگران محرومیت های شدیدی به وجود می آورد. «سرمایه داری» از طریق دسته بندی و اتحادیه های نامرئی، پیوسته قیمت کالاها را در سطح بالا و دستمزدها را در سطح پایینی نگه می دارد، و از این جهت، وضع پیوسته به نفع سرمایه داران و به زیان ملت های فقیر و یا مصرف کننده تمام می شود.
ج) در نظام «سرمایه داری»، وجود تولید انحصاری، نمایندگی فروش انحصاری و بازارهای انحصاری، خود، گواه روشن بر یک دسته بندی به ضرر مصرف کننده و خریدار است.
د) نظام «سرمایه داری» بر اثر در دست گرفتن رسانه های گروهی، اشتهای کاذب را در میان مردم ایجاد کرده و اجناس خود را به هر قیمتی می خواهد در بازار به فروش می رساند.
ه) نظام «سرمایه داری» بر اثر قدرت مالی و در سایه اتحادیه جهانی، قیمت مواد اولیه را که از ملت های ضعیف می خرد پیوسته در دست دارد و به جای این که فروشنده قیمت اجناس را معین کند نرخ گذاری از ناحیه مشتری انجام می گیرد. از این جهت پیوسته قیمت مواد خام در بازارهای جهانی پایین و قیمت اجناس تولید شده در سطح بالا می باشد.
و در این آزادی، جنبه های عاطفی و انسانی به کلّی نادیده گرفته شده و به خاطر عاطفه ای به نام آزادی، دیگر عواطف انسانی که همگی ریشه انسانی دارند سرکوب می شوند... در نظام «سرمایه داری» هر فردی می تواند از هر راهی که بخواهد درآمدی به دست آورد. در انتخاب هر نوع کسب حتی ایجاد کارخانه های اسلحه سازی ولو به قیمت ایجاد جنگ در اطراف جهان، کاملاً آزاد است. آیا صحیح است که به خاطر یک خصیصه انسانی به نام آزادی، هزاران نفوس را از طریق آزادی در احتکار و انحصار فروش اسلحه به کام مرگ فرستاد؟!
ز) در این نظام، تمام انسان ها به صورت یک انسان تک بُعدی تربیت می شوند و تمام جنبه های معنوی از بین می رود؛ زیرا به انسان تفهیم می شود که باید به هر نحوی که شده کار کرد و به هر وسیله ای که ممکن است باید سود برد. به همین جهت است که رباخواری، استثمار افراد ضعیف، استثمار ملت ها و غارت کردن ذخایر ارضی کشورها از شیوه های رایج این نظام است.
ح) فساد اخلاق و بی بندوباری یکی دیگر از پیامدهای این نظام است؛ زیرا پرورش عفت و تقوا، به کفّ نفس و ریاضت نیاز دارد که در این نظام اقتصادی کوچک ترین مانعی برای اعمال شهوت و خواسته های درونی وجود ندارد. و لذا امروزه کشورهایی که این نظام بر آن ها حاکم است شاهد شدیدترین فاجعه های اخلاقی در داخل جامعه آن ها هستیم.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.