پاسخ اجمالی:
برخی با طرح نظریه «دهکده جهانی»، می گویند: زمان آن رسیده که بیش از تعصّبات دینی به اصول پذیرفته شده جهانی فکر کنیم و نسبت به دین «تسامح» و «تساهل» داشته باشیم، چرا که اصول حاکم در بیرون از مرزهای جغرافیایی بر ما تأثیر گذاشته و ما مجبور به پذیرش آن هستیم. در واقع با فرض تحقق «دهکده جهانی»، هیچ انسان عاقلی بی قانونی را در این دهکده نمی پسندد، حال این قوانین بر چه مبنایی است؟ از سویی قرآن در ارتباط با جهانی شدن، می فرماید: «بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، جز خداوند یگانه را نپرستیم».
پاسخ تفصیلی:
برخی با طرح نظریه «دهکده جهانی» می گویند: زمان آن رسیده که بیش از تعصّبات دینی به اصول پذیرفته شده جهانی فکر کنیم و نسبت به دین و تعلیمات آن «تسامح» و «تساهل» داشته باشیم، و با کشیدن حصار به دور خود بر آموزه های دینی و اخلاقی خویش تعصّب نورزیم، چرا که اصول و قواعد پذیرفته شده در بیرون از مرزهای جغرافیایی خواه ناخواه تأثیر خود را بر ما خواهد گذاشت و ما مجبور به پذیرش این اصول هستیم... .
پاسخ: اولاً: بر فرض تحقق «دهکده جهانی» به معنای مزبور، هیچ انسان عاقلی نمی پسندد که این دهکده دچار بی قانونی، بی نظمی و هرج و مرج شود و حتماً باید اصول و قواعدی بر آن حاکم گردد. و امّا ساکنان این دهکده بر چه مبنایی باید بر این قواعد گردن نهند؟ و چرا باید این اصل را بپذیرند؟
در جای خود ثابت شده است که حق و حقیقت باید مبنا و معیار پذیرش ارزش ها و اصول حاکم باشد. طبق همین ملاک است که قرآن کریم صدها سال قبل از مطرح شدن دهکده جهانی، منادی جهانی شدن فرهنگ الهی بوده و عموم مردم را به عبادت و پرستش خدای متعال دعوت نموده است، آنجا که می فرماید: «يا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذي خَلَقَکُمْ وَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»(1)؛ (ای مردم! پروردگارتان را که شما و کسانی را که قبل از شما خلق کرده عبادت کنید تا شاید پرهیزکار شوید).
و نیز در آیات دیگر آنان را در انتخاب دین راهنمایی می کند و می فرماید: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَهٍ سَواءٍ بَینَنا وَبَینَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّهَ وَلا نُشْرِکَ بِهِ شَیئاً وَلا یتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ»(2)؛ (بگو ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است، که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم، و بعضی از ما بعض دیگر را - غیر از خدای یگانه - به خدایی نپذیرد. هرگاه[از این دعوت] سرباز زنند بگویید: گواه باشید که ما مسلمانیم).
ثانیاً: اصولی که در اشکال از آن به عنوان اصول پذیرفته شده جهانی یاد شده است اگر اصول و قواعدی همچون: «لیبرالیسم»، «سرمایه داری» غرب، «مدرنیسم» و امثال این ها باشد، نمی توانیم بپذیریم که این ها اصولی پذیرفته شده اند؛ چرا که امروزه انسان های آزاده دنیا و اندیشمندان جهان حتی در غرب شدیداً به دنبال یافتن چاره ای برای جبران خسارت ها و خرابی های برخاسته از بی بندوباری ها و هرزگی های اخلاقی ناشی از «لیبرالیسم» هستند. اقتصاد مبتنی بر ربا که محصول سرمایه داران غربی است، امروزه عملاً نبض اقتصاد بشر را به دست قدرت های سلطه گر سپرده که در نتیجه آن، هشتاد درصد ثروت دنیا در دست تنها 20 درصد مردم است و اکثریت مردم در رنج و فقر به سر می برند.
«مدرنیسم»، تنها یک پیشرفت ناقص و تک بُعدی را برای بشریت به ارمغان آورده و دیگر ابعاد وجودی انسان را به غفلت سپرده است، که در نتیجه آن زیان هایی همچون: تخریب طبیعت و محیط زیست انسانی، سلب آسایش روحی و روانی انسان ها و... پدید آمده است. لذا نمی توان به آسانی اسم این اصول را اصول پذیرفته جهانی نامید.
ثالثاً: بر فرض که بپذیریم این اصول، اصول پذیرفته جهانی است ولی باید مبنای پذیرش این اصول را بررسی کنیم. آیا صرف پذیرفته شدن از سوی افراد ولو همه یا اکثریت افراد باشند، دلیل بر حقانیت امر پذیرفته شده است؟ انسان عاقل باید به دنبال دلیل و مبنا بگردد و دلیل، خلاف این مطلب را ثابت کرده است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.