پاسخ اجمالی:
عافيت و سلامتي از نعمتهاى مجهول است و تا انسان آن را دارد، قدرش را ندانسته و از آن غافل است. حضرت على(ع) مىفرمايد: «لذّت زندگى در سايه سلامتى است». انسان اهل دين باشد يا دنيا، اهل علم باشد يا ثروت، بدون سلامتى كارى نمىتواند انجام دهد. به فرموده امام باقر(ع) نعمتى مانند نعمت سلامتى نيست و سلامتى بدون همراهى و مساعدت توفيق، سلامتى نيست.
پاسخ تفصیلی:
جايگاه نعمت عافيت
«قَالَ الإمامُ الْكَاظِمُ(عليه السلام): اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْئَلُكَ الْعَافِيَةَ وَ أَسْئَلُكَ جَمِيلَ العَافِيَةِ وَ أَسْئَلُكَ شُكْرَ العَافِيَةِ وَ أَسْئَلُكَ شُكْرَ شُكْرِ الْعَافِيَةِ»(1)؛ (امام موسى كاظم(عليه السلام) فرمود: خدايا از تو تقاضاى عافيت دارم و از تو تقاضاى عافيتى نيكو دارم، خدايا از تو تقاضاى شكر بر عافيت دارم و از تو تقاضاى شكر بر شكرِ عافيت دارم).
شرح حديث:
عافيت از نعمتهاى مجهول است و تا انسان آن را دارد، قدرش را ندانسته و از آن غافل است. حديثى از حضرت علي(عليه السلام) هست كه مىفرمايد: «بِالْعَافِيَةِ تُوجَدُ لَذَّتُ الْحَيَاةِ»(2)؛ (لذّت زندگى در سايه سلامتى است).
انسان اهل دين باشد يا دنيا، اهل علم باشد يا ثروت....، بدون سلامتى كارى نمىتواند بكند. بايد توجّه داشت كه بيمارى، مخصوص گروه خاصّى نيست. انسان وقتى سرى به بيمارستانها مىزند، مىبيند از هر صنفى روى تختهاى بيمارستان خوابيدهاند.
در روايات اسلامى تأكيد فراوانى بر عيادت از بيماران شده است كه اين عمل دو فلسفه مهم دارد:
1. باعث افزايش روحيّه بيمار است. سفارش شده است كه در عيادت به بيمار روحيّه بدهيد تا باعث آرامش و بهبودى او شود.
2. درس عبرتى براى عيادتكنندگان است؛ يعنى انسان بيانديشد كه اگر من به جاى او بودم چه مىشد، پس الآن كه من سالم هستم بايد قدر اين نعمت و سلامتى را بدانم. جوان بايد بداند كه وقتى انسان پير شد، انواع مشكلات جسمانى براى او پيش مىآيد؛ پس تا جوان است بايد از نيروى جوانيش استفاده كند. شاعر معاصر در رثاى جوانش اشعارى مىسرايد كه مرحوم علّامه امينى در كتاب «شهداء الفضيلة» اين شعر را نقل مىكند:
حكم المنيّة فى البريّة جار *** ما هذه الدنيا بدار قرار
حكم مرگ در بين مخلوقات جارى است و همه آنها مىميرند اين دنيا جايگاه دائمى نيست. در ادامه مىگويد اى جوانان اين جوانى، مركب راهوارى است؛ ولى عاريتى است، پس سوار مركب شويد و به مقصد برسيد:
فتراكضوا خيل الشباب و بادروا *** أن تسترد فإنهنّ عوارى
[اى جوانان] اسب جوانى را سوار شده و سرعت بگيريد *** [چرا كه] از شما پس گرفته مىشود؛ چون عاريتى است.
قيمت اجزاى انسان به ميلياردها مىرسد. در مطبوعات نوشته بودند كه قلبى مصنوعى ساخته و در سينه بيمارى قرار دادهاند و آن شخص شش روز عمر كرد و خرج آن سى ميليون شد؛ كه روزى پنج ميليون مىشود. حال در شصت سال عمر انسان كه حدود بيست هزار روز است، قيمت قلب صد ميليارد تومان مىشود؛ اين فقط قيمت قلب است و هر يك از دستگاههاى بدن نيز چنين قيمتى دارد؛ پس سلامت خيلى ارزش دارد كه بايد قدر آن را بدانيم.
امام(عليه السلام) در اين حديث مىفرمايد: بهترين نوع عافيت را مىخواهم؛ يعنى اين عافيت همراه با توفيق باشد كه شاهد اين سخن حديثى از امام باقر(عليه السلام) است كه مىفرمايد: «لَا نِعْمَةَ كَالعَافِيَةِ وَ لَا عَافِيَةَ كَمُسَاعِدَةِ التَّوْفِيقِ»(3)؛ (نعمتى مانند [نعمتِ] سلامتى نيست و سلامتى بدون همراهى و مساعدت توفيق، سلامتى نيست).
نشاط عبادت و درس خواندن، توفيق الهى است كه گاهى از انسان گرفته مىشود. در ادامه روايت، امام(عليه السلام) مىفرمايد: شكر بر عافيت مىخواهم كه منظور، شكر با عمل است؛ يعنى سلامت را در مسير طاعت خدا و سعادت دنيا و آخرت به كار گيريم، نه اينكه زندگى را به بطالت بگذرانيم.
سلامتى (نعمت اوّل) يك نعمت بىمانند است و سلامتى نيكو (نعمت دوم) هم بسيار مهم است و شكر بر عافيت (نعمت سوم) است. بر تمام اين نعمتها شكر لازم است و شكرِ شكر هم (نعمت چهارم) ضرورى است؛ پس هيچ وقت نمىتوانيم شكر نعمت را به جا آوريم، به همين علت بايد بگوييم كه در شكر نعمتها ناتوانيم و به قول شاعر:
بنده همان به كه ز تقصير خويش عذر به درگاه خداى آورد *** ور نه سزاوار خداونديش كس نتواند كه بجاى آورد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.