پاسخ اجمالی:
مساله «تغافل» در احادیث اسلامی بازتاب گسترده ای دارد، از جمله: «مصلحتِ همزيستى سالم و معاشرت با مردم در پيمانه اى است كه دو سوم آن هوشيارى و يك سوم آن تغافل باشد». «يكى از باارزش ترين كارهاى كريمان، تغافل از چيزهايى است كه از آن آگاهند». «كسى كه تغافل و چشم پوشى از بسيارى امور نكند، زندگى براى او ناگوار خواهد شد». «قدر و منزلت خود را با تغافل نسبت به امور پست و كوچك بالا بريد ... و با چشم برهم نهادن از دقت بيش از حد در جزئيات، بزرگوارى خود را ثابت كنيد» و ... .
پاسخ تفصیلی:
مساله «تغافل» در احادیث اسلامی بازتاب گسترده ای دارد و معصومين(عليهم السلام) در روايات متعددي ما را به «تغافل» امر كرده اند. از جمله مي توان به اين روايات اشاره كرد:
1. در حديث معروفى كه هم از امام سجّاد(عليه السلام) و هم از امام باقر(عليه السلام) و هم از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است، پيرامون «تغافل» چنين مى فرمايند: «صَلاحُ حالِ التَّعايُشِ وَ التَّعَاشُرِ مِلْءُ مِكْيَالٍ ثُلْثاهُ فِطْنَةٌ وَ ثُلُثُهُ تَغَافُلٌ»(1)؛ (مصلحت همزيستى سالم و معاشرت با مردم در پيمانه اى است كه دو سوم آن هوشيارى و يك سوم آن تغافل باشد). اين روايت، در واقع ضمن تأكيد بر تغافل مثبت، از تغافل منفى بر حذر مى دارد. ابتدا تأكيد به هوشيارى و بيدارى و ترك غفلت مى كند و سهم آن را دوسوّم مى داند و مفهوم آن اين است كه انسان نبايد از مسائل مهم زندگى بى خبر بماند؛ بلكه بايد با كمال دقّت، مراقب آنچه كه خير و صلاح او در آن است، باشد. از سوى ديگر نسبت به امورى كه لازم است مورد بى اعتنايى و بى توجهى قرار گيرد، دستور به «تغافل» مى دهد؛ مانند فكر و دقت در مسايل جزئى زندگى كه اهمّيّت چندانى ندارند، انسان را از تفكّر در امور مهم باز مى دارد و همچنين مخفى كردن عيوب پنهانى ديگران در مواردى كه مصلحت ايجاب مى كند، كار پسنديده اى است.
2. امير مؤمنان علي(عليه السلام) در اين رابطه مى فرمايند: «مِنْ اَشْرَفِ اَعمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ»(2)؛ (يكى از باارزش ترين كارهاى كريمان، «تغافل» از چيزهايى است كه از آن آگاهند [و سرپوش گذاشتن بر آن لازم است]).
3. در حديث ديگرى آن امام بزرگوار(عليه السلام) مى فرمايند: «مَنْ لَمْ يَتَغَافَلْ وَ لاَ يَغُضَّ عَنْ كَثِيرٍ مِنَ الاُمُورِ تَنَغَّصَتْ عِيْشَتُهُ»(3)؛ (كسى كه «تغافل» و چشم پوشى از بسيارى امور نكند، زندگى براى او ناگوار خواهد شد). بديهى است، زندگى انسان ها خالى از امورى نيست كه بر خلاف توقّع باشد. اگر انسان جزئيات زندگى ديگران را با كنجكاوى و دقّت پيدا كند و آنها را مورد بازخواست قرار دهد، زندگى برايش تلخ و دوستان از اطراف او پراكنده مى شوند. اين بحث را با حديثى از همان بزرگوار(عليه السلام) پايان مى دهيم: «وَ عَظِّمُوا اَقْدَارَكُمْ بِالتَّغَافُلِ عَنِ الدَّنِيِّ مِنَ اْلاُمُورِ ... وَ لاَ تَكوُنوُا بَحَّاثِينَ عَمَّا غَابَ عَنْكُمْ، فَيَكْثُرُ عَائِبُكُمْ ... و تَكَرَّمُوا بِالتّعَامِي عَنِ الْاِسْتِقْصَاءِ»(4)؛ (قدر و منزلت خود را با «تغافل» نسبت به امور پست و كوچك بالا بريد ... و زياده از امورى كه پوشيده و پنهان است تجسس نكنيد كه عيب جويان شما زياد مى شوند ... و با چشم برهم نهادن از دقت بيش از حد در جزئيات، بزرگوارى خود را ثابت كنيد). از اين حديث و بعضى از احاديث ديگر، به خوبى موارد «تغافل» روشن مى شود و نشان مى دهد كه مربوط به امور مهم و سرنوشت ساز زندگى نيست؛ بلكه مربوط به امور جزئى و كم اهمّيّت است كه در زندگى وجود دارد. بنابراين «تغافل» منافاتى با امر به معروف و نهى از منكر و انتقاد سازنده ندارد؛ زيرا، «امر به معروف و نهى از منكر» مربوط به واجبات و محرمات است كه از محدوده «تغافل» بيرون است و انتقاد سازنده مربوط به امورى است كه در سرنوشت فرد و جامعه اثر قابل ملاحظه اى دارد، در حالى كه «تغافل» مربوط به امور جزئى و كم ارزش و يا عيوبى مي باشد كه مصلحت در آن است كه در پرده بماند.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.