پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) اهمیت دادن به عقل و به دست گرفتن کنترل غرایز و شهوات را از خصوصیات «سالک الی الله» می داند. سالک با داشتن این خصوصیات، جسمی لاغر و اخلاقی نرم و لطیف پیدا می کند، در نتیجه خداوند نور هدایت را بر قلبش می تاباند، تا اینکه به دروازه آرامش و امنیت در سرای جاوید می رسد و خداوند او را در آن ساکن می کند. اينها همه براى آن است كه عقلش را [در راه حق] به كار گرفته و پروردگار خويش را راضى ساخته است.
پاسخ تفصیلی:
امام علی(عليه السلام) در اين گفتار پرمعنا در واقع يك دوره عرفان اسلامى را در قالب عباراتى كوتاه ريخته و شرايط سير و سلوك الى الله و نتايج و مقامات آن را برمى شمرد، نخست مى فرمايد: (او [سالک الی الله] عقلش را زنده كرده و شهواتش را ميرانده است، تا آنجا كه جسمش لاغر شده، و خشونت اخلاقش به لطافت مبدّل شده است)؛ «قَدْ أَحْيَا عَقْلَهُ، وَ أَمَاتَ نَفْسَهُ، حَتَّى دَقَّ جَلِيلُهُ(1)، وَ لَطُفَ غَلِيظُهُ(2)».
احياى عقل اشاره به بهره گرفتن از استدلالات عقلى براى تكامل ايمان و حسن و قبح عقلى براى تكامل فضايل اخلاقى است و به اين ترتيب، واژه عقل در اينجا هم عقل نظرى را شامل مى شود و هم عقل عملى را. امّا میراندن نفس به معناى از بين بردن غرائز نفسانى نيست، بلكه منظور مهار كردن آنهاست به گونه اى كه قدرت نداشته باشند انسان را در دام شيطان گرفتار كنند و از راه خدا باز دارند.
واژه «جَليل» در عبارت «دَقَّ جَليلُهُ» اشاره به بدنهاى چاق و فربه است كه بر اثر پرخورى و افراط در غذاهاى چرب و شيرين به اين صورت درآمده و با ترك شهوات وزن خود را كم مى كند و سبكبار مى شود. واژه «غَليظ» در «لَطُفَ غَليظُهُ» اشاره به خلق و خوى خشن در رذايل اخلاقى است كه در پرتو رياضت نفسانى به لطافت مى گرايد و تصفيه مى شود.
سپس امام(عليه السلام) به سراغ آثار اين حركت عقلانى و رياضت شرعى مى رود و ثمرات پر ارزش آن را در سه بخش برمى شمارد، نخست مى فرمايد: (در اين زمان برقى پر نور براى او مى درخشد، راه را براى او روشن مى سازد و او را به مسير حق و سلوك الى الله مى برد)؛ «وَ بَرَقَ لَهُ لاَمِعٌ كَثِيرُ الْبَرْقِ، فَأَبَانَ لَهُ الطَّرِيقَ، وَ سَلَكَ بِهِ السَّبِيلَ». اين همان نور معرفت و معنويّت است كه بر اثر رياضات عقلانى و نفسانى براى انسان مى درخشد و مسير را براى او كاملا روشن مى سازد. همان گونه كه قرآن مجيد مى گويد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ آمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَّحْمَتِهِ وَ يَجْعَلْ لَّكُمْ نُوراً تَمْشُونَ بِهِ»(3)؛ (اى كسانى كه ايمان آورده ايد، تقواى الهى پيشه كنيد و به رسولش ايمان بياوريد، تا دو سهم [دو برابر] از رحمتش به شما ببخشد و براى شما نورى قرار دهد كه با آن راه را بپماييد). در حقيقت پويندگان راه خدا را به كسانى تشبيه كرده كه در يك بيابان ظلمانى به راه افتاده اند، ولى عنايات ربّانى شامل حال آنها مى شود، برقى از آسمان جستن مى كند و مسير را تا اعماق بيابان به آنها نشان مى دهد. بعضى از عارفان اسلامى براى انوار هدايت الهى كه به دنبال رياضات نفسانى حاصل مى شود سه مرحله قائل شده اند، مرحله اوّل را «لوائح» مى نامند؛ نورى در درون جان آنها مى درخشد؛ ولى چندان دوام نمى يابد. مرحله دوم آن را «لوامع» مى نامند كه با آن سرعت زائل نمى شود؛ ولى سرانجام خاموش مى گردد و مرحله سوم آن را «طوالع» گفته اند كه بقا و دوام قابل ملاحظه اى دارد و پويندگان راه خدا را از هرگونه انحراف حفظ مى كند.
در بخش دوم اين آثار مى فرمايد: (او [در اين مسير] پيوسته از درى به در ديگر منتقل مى شود تا به دروازه سلامت سراى جاودانى راه يابد)؛ «وَ تَدَافَعَتْهُ(4)الاَْبْوَابُ إِلَى بَابِ السَّلاَمَةِ، وَ دَارِ الاِْقَامَةِ». همان گونه كه قرآن مجيد مى فرمايد: «لَهُمْ دَارُ السَّلاَمِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ هُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»(5)؛ (براى آنها خانه امن و امان نزد پروردگارشان است و او ولىّ و سرپرست آنهاست به سبب اعمالى كه انجام مى دادند). نيز از قول بهشتيان مى فرمايد: «إِنَّ رَبَّنَا لَغَفُورٌ شَكُورٌ * الَّذِى أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لاَ يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَ لاَ يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ»(6)؛ (پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار و بخشنده است همان كسى كه با فضل خود ما را در سراى جاويدان جاى داد كه نه در آن رنجى به ما مى رسد و نه سستى و درماندگى).
سرانجام در سومين بخش از آثار اين رياضت الهى مى فرمايد: (گامهاى او همراه با آرامش بدنش در جايگاه امن و راحت ثابت مى گردد)؛ «وَ ثَبَتَتْ رِجْلاَهُ بِطُمَأْنِينَةِ بَدَنِهِ فِي قَرَارِ الاَْمْنِ وَ الرَّاحَةِ». گويا اين همان است كه قرآن مى فرمايد: «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ * ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً * فَادْخُلِى فِى عِبَادِى * وَ ادْخُلِى جَنَّتِى»(7). آرى! انسان در مسير قرب الى الله هر زمان در معرض وسوسه هاى شياطين جنّ و انس است و ترس از گمراهى وجود او را مى لرزاند تا به جايى برسد كه ابرهاى تيره و تار وسوسه های نفسانى و شيطانى از آسمان روح او كنار رود و برق معرفة الله تمام وجودش را روشن سازد و آرامش جاودانى به او دست دهد و مفتخر به خطاب «فَادْخُلِى فِى عِبَادِى * وَ ادْخُلِى جَنَّتِى» شود.
امام(عليه السلام) در پايان اين سخن بار ديگر بر اين حقيقت تأكيد مى كند كه: (اينها همه براى آن است كه عقلش را [در راه حق] به كار گرفته و پروردگار خويش را راضى ساخته است)؛ «بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ، وَ أَرْضَى رَبَّهُ». آرى! اين همان است كه در آيات بالا بدان اشاره شد: «ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً»؛ (به سوى پروردگارت بازگرد كه هم تو از او خشنود خواهى بود و هم او از تو خشنود است).(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.