پاسخ اجمالی:
«غفلت» از عوامل متعددي مانند: غرور و خودبینی، مستى نعمت، آرزوهاى دراز و دست نيافتني و ... نشات می گیرد.
پاسخ تفصیلی:
بعضی از عوامل «غفلت» عبارتند از:
1. جهل و نادانى:
«غفلت» و بى خبرى سرچشمه هاى زيادى دارد كه نخستين عامل آن، جهل و ناآگاهى است. عدم شناخت مقام پروردگار، بى توجّهى به مسئله قيامت، ناآگاهى نسبت به بى اعتبارى مال و مقام و ثروت دنيا، بى خبرى از وسوسه هاى شيطان و شيطان صفتان، از مهمترين عوامل غفلت است. اميرمؤمنان علي(عليه السلام) در اين زمينه مى فرمايند: «اِنَّ مَنْ عَرَفَ الاَيَّامَ لَمْ يَغْفَلْ عَنِ الاِسْتِعْدَادِ»(1)؛ (كسى كه وضع روزگار [و بى اعتبارى دنيا] را بداند از آمادگى براى سفر آخرت غافل نمى شود). آرى! جهل به هريك از اين امور، سبب افتادن در گرداب «غفلت» و گرفتار شدن در عواقب شوم آن مي شود.
2. غرور و خودبينى:
«غرور» يكى ديگر از عوامل «غفلت» و گاه ناشى از «غفلت» است؛ زيرا، انسان مغرور تنها پيروزى هاى خود را مى بيند و به امتيازهاى خود مى بالد و گاه همه اينها را جاودان مى پندارد و همين امر، سبب «غفلت» او از واقعيت ها مى شود. اين «غفلت»، عامل مؤثرى براى شكست او خواهد شد. در طول تاريخ افراد زيادى ديده شده اند كه بر اثر غرور، در دام «غفلت» گرفتار شده و نتوانستند در برابر دشمنان مقاومت كنند، از اين رو ضربات دشمن، آنها را از پاى درآورده است.
3. مستى نعمت:
مستى نعمت - كه با غرور شباهت زيادى دارد، اما در واقع چيزى جداى از آن است - نيز انسان را در گرداب غفلت مى افكند. هنگامى كه افرادِ كم ظرفيت، خود را در ناز و نعمت ديدند، گويى مست مى شوند و مستي، آنها را در «غفلت» از واقعيت هايى كه اطراف او را گرفته است، فرو مى برد و اين بى خبرى و غفلت همچنان ادامه مى يابد تا سرانجام سيلى اَجَل در صورت او نواخته شود و بيدارش كند، همان گونه كه اميرمؤمنان علي(عليه السلام) فرموده اند: «مَنْ غَفَلَ عَنْ حَوَادِثِ الاَيَّامِ اَيْقَضَهُ الْحَمَامُ»(2)؛ (كسى كه از حوادث روزگار غافل شود، مرگ او را بيدار خواهد كرد). امام سجاد، على بن الحسين(عليهما السلام) نيز فرموده اند: «اِنَّ قَسْوَةَ الْبَطْنَةِ وَ فَتْرَ الْمَيْلَةِ وَ سَكْرَ الشَّبَعِ، وَ عِزَّةَ الْمُلْكِ مِمَّا يُثَبِّطُ وَ يُبْطِى عَنِ الْعَمَلِ وَ يَنْسِى الذِّكْرَ وَ يُلْهِى عَنِ اِقْتِرَابِ الاَجَلِ حَتّى كَانَّ الْمُبْتَلى بِحُبِّ الدُّنيَا بِهِ خَبْلٌ مِن سُكْرِ الشَّرَابِ»(3)؛ (سنگدلى حاصل از شكم پرستى و پرخورى، سستى ميل [به دنيا] و مستى سيرى و غرور حاكميّت، از امورى است كه انسان را از عمل باز مى دارد و ياد خدا را به فراموشى مى سپرد و او را از فكر نزديك شدن اَجَل، غافل مى كند تا آنجا كه گويى گرفتار حبّ دنيا، مست شراب است).
4. عافيت و سلامت جسمانى:
«عافيت و سلامت» گرچه از نعمت هاى بزرگ خداست؛ ولى به خصوص يكى از عوامل غفلت است، به همين دليل يكى از الطاف خفيّه الهى آن است كه گه گاه عافيت و سلامت را از انسان مى گيرد و او را به درد و رنج مبتلا مى سازد تا پرده هاى «غفلت» از برابر چشم هاى او كنار رود و واقعيت ها را با چشم دل ببيند و آمادگى براى عكس العمل مناسب در برابر آنها پيدا كند. به همين جهت در يكى از بيانات رسول خدا(صلى الله عليه و آله) در حديثى در فوايد و بركات بيمارى خطاب به سلمان فارسى به هنگام عيادتش فرمودند: «در موقع بيمارى نعمت هايى نصيبت مى شود، از جمله: «اَنتَ مِنَ اللّهِ بِذِكْرٍ وَ دُعَاؤُكَ فِيهِ مُسْتَجَابٌ»؛ (تو به ياد خدا مى افتى و [پرده هاى غفلت كنار مى رود و به همين جهت] دعاى تو به اجابت مى رسد)».(4)
5. آرزوهاى دراز:
يكى ديگر از عوامل «غفلت»، آرزوهاى دراز و دست نيافتنى است؛ زيرا تمام فكر انسان را مشغول ساخته و از ساير امور غافل مى سازد. اميرمؤمنان علي(عليه السلام) در خطبه معروف به ديباج مى فرمايند: «وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللّهِ اِنَّ الاَمَلَ يَذْهَبُ الْعَقْلَ وَ يُكَذِّبُ الْوَعْدَ وَ يَحِثُّ عَلَى الْغَفْلَةِ وَ يُورِثُ الْحَسْرَةَ»(5)؛ (بدانيد اى بندگان خدا! آرزوهاى دراز، عقل انسان را مى برد و وعده قيامت را دروغ مى شمارد و انسان را بر غفلت ترغيب مى كند و سرانجام، حسرت به بار مى آورد).(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.