پاسخ اجمالی:
«تواضع و فروتنى» نقطه مقابل «تكبّر و فخرفروشى» است و در آيات و روايات و كلمات بزرگان اخلاق مورد توجه قرار گرفته است. «تكبّر» و «تواضع» در مقابل يكديگر قرار دارند به طوري كه نكوهش از يكى ملازم تمجيد و ستايش از ديگرى است. قرآن، يكي از صفات بارز مؤمنان را متواضع بودن آنها دانسته است.
پاسخ تفصیلی:
«تواضع و فروتنى» نقطه مقابل «تكبّر و فخرفروشى» است که هم در آيات و روايات اسلامى و هم در كلمات بزرگان اخلاق اين دو به يكديگر آميخته شده اند، نكوهش از يكى ملازم تمجيد و ستايش از ديگرى است و ستايش از يكى همراه با نكوهش از ديگرى مى باشد، درست مثل اينكه بحثهاى مربوط به ستايش و تمجيد از علم جداى از نكوهش از جهل نيست و نكوهش از جهل همراه با ستايش علم است؛ ولی باید بدانیم که نسبت بين «تكبّر» و «تواضع» به اصطلاح نسبت ميان ضدّين است نه وجود و عدم. هم تكبّر يك صفت وجودى است و هم تواضع و هر دو در مقابل يكديگر قرار دارند، نه از قبيل وجود و عدم كه سخن از يكى الزاماً همراه با نفى ديگرى باشد. در روايات اسلامى نيز به اين معنى اشاره شده است، از آن جمله در کلامی از حضرت على(عليه السلام) مى خوانيم: «ضَادُّوا الْكِبْرَ بِالتَّواضُعِ»(1)؛ (به وسيله تواضع با تكبّر كه ضدّ آن است مقابله كنيد). با اين اشاره به قرآن باز مى گرديم و آيات مربوط به مسئله تواضع را گلچين كرده، مورد بررسى قرار مى دهيم (هر چند آياتى كه به كنايه يا به ملازمه به آن اشاره مى كند بيش از اينها است).
در آيه 54 سوره «مائده»، سخن از گروهى از مؤمنان به ميان آمده كه مشمول فضل و عنايات الهى هستند هم خدا را دوست مى دارند و هم محبوب پروردگارند. يكى از اوصاف بارز آنها اين است كه در برابر مؤمنان متواضعند: «اَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ» و در برابر كافران نيرومند و قوى هستند «اَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ». «اذِلَّةٍ» جمع «ذلول» و «ذليل» از مادّه «ذُلّ» (بر وزن حُرّ) در اصل به معنى نرمى و ملايمت و تسليم است در حالى كه «اعِزَّة» جمع «عزيز» از مادّه «عزة» به معنى شدّت است، حيوانات رام را «ذلول» مى گويند؛ چون ملايم و تسليمند و «تذليل» در آيه «ذُلِّلَتْ قُطُوفُهَا تَذْلِيلاً» اشاره به سهولت چيدن ميوه هاى بهشتى است.
گاه ذلّت در مواردى به كار مى رود كه معنى منفى دارد و آن در جايى است كه از سوى غير به انسان تحميل مي شود وگرنه در مادّه اين لغت مفهوم منفى ذاتاً وجود ندارد. به هر حال آيه فوق دليل روشنى بر اهمّيّت تواضع و عظمت مقام متواضعين است، تواضعى كه از درون جان انسان برخيزد و براى احترام به مؤمنى از مؤمنان و بنده اى از بندگان خدا باشد. در آيه 63 سوره «فرقان»، باز اشاره به اوصاف برجسته و فضائل اخلاقى گروهى از بندگان خاصّ خداست كه در طىّ آيات سوره «فرقان» از آيه 63 تا آيه 74، دوازده فضيلت بزرگ براى آنها ذكر شده است و جالب اينكه نخستين آنها همان صفت تواضع است، اين نشان مى دهد همان گونه كه «تكبّر» خطرناكترين رذايل است، تواضع مهمترين يا از مهمترين فضائل مى باشد، مى فرمايد: «وَ عِبَادُ الرَّحْمنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْاَرْضِ هَوْناً»؛ (بندگان خاص خداوند رحمان كسانى هستند كه با آرامش و بى تكبّر بر روي زمين راه مى روند). «هون» مصدر است و به معنى نرمى و آرامش و تواضع است و استعمال مصدر در معنى اسم فاعل در اينجا به خاطر تأكيد است، يعنى آنها چنان آرام و متواضعند كه گويى عين تواضع شده اند و به همين دليل در ادامه آيه مى فرمايد: «وَ اِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَاماً»؛ (و هنگامى كه جاهلان آنها را مخاطب سازند [و سخنان نابخردانه گويند]، به آنها سلام مى گويند [و با بى اعتنايى و بزرگوارى مى گذرند]) و در آيه بعد از آن سخن از تواضع آنها در برابر ذات پاك خداست مى فرمايد: «وَ الَّذِينَ يَبِيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِيَاماً»؛ (آنها كسانى هستند كه شبانگاه براى پروردگارشان سجده و قيام مى كنند [و به بندگى و عبادت مى پردازند]). راغب اصفهاني در كتاب «مفردات» مى گويد: «هون» دو معنى دارد يكى از آنها خضوع و نرمشى است كه از درون جان انسان بجوشد كه اين شايسته ستايش است (سپس به آيه مورد بحث اشاره مى كند) و در حديث نبوى آمده است: «اَلْمُؤْمِنُ هَيِّنٌ لَيِّنٌ».(2)
دوم خضوع و تذلّلى است كه از سوى ديگرى بر انسان تحميل شود و او را خوار كند. ناگفته پيداست كه منظور از «اَلَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْاَرْضِ هَوْناً» اين نيست كه فقط راه رفتن آنها متواضعانه است؛ بلكه منظور نفى هر گونه كبر و خودخواهى است كه در تمام اعمال انسان و حتّى در كيفيّت راه رفتن كه ساده ترين كار است آشكار مى شود؛ زيرا ملكات اخلاقى هميشه خود را در لا به لاى گفتار و حركات انسان نشان مى دهند تا آنجا كه در بسيارى از مواقع از چگونگى راه رفتن انسان مى توان به بسيارى از صفات اخلاقى او پی برد. آرى «عِبَادُ الرَّحْمنِ»؛ (بندگان خاص خدا) نخستين نشان شان همان تواضع است، تواضعى كه در تمام ذرّات وجودشان نفوذ كرده و حتّى در راه رفتن آنها آشكار است و اگر مى بينيم خداوند در آيه 37 سوره «اسراء» به پيامبرش دستور مى دهد: «وَ لَا تَمْشِ فِى الْاَرْضِ مَرَحاً»؛ (روى زمين با تكبّر راه مرو) منظور فقط راه رفتن نيست؛ بلكه هدف، تواضع در همه كارها است كه نشانه بندگى و عبوديّت خداست. خداوند در آيه 215 سوره «شعراء»، روى سخن را به پيامبر(صلى الله عليه و آله) كرده، مى فرمايد: «وَ اَخْفِضْ جَنَاحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»؛ (بال و پر خود را براى مؤمنانى كه از تو پيروى مى كنند پايين بياور [و تواضع و محبّت كن]). «خَفْض» بر وزن «خشم» در اصل به معنى پايين آوردن است و «جناح» به معنى بال مي باشد. بنابراين «وَ اَخْفِض جَنَاحَكَ» كنايه از تواضع آميخته با محبّت است، همان گونه كه پرندگان هرگاه مى خواهند به جوجه هاى خود اظهار محبّت كنند بال و پر خود را مى گسترانند و آنها را زير بال و پر خود مى گيرند تا هم در برابر حوادث احتمالى مصون بمانند و هم از تشتّت و پراكندگى حفظ شوند. پيامبراسلام(صلى الله عليه و آله) نيز مأمور بود بدين گونه مؤمنان را زير بال و پر خود بگيرد! اين تعبير بسيار ظريف و پر معنى نكات مختلفى را در عبارت كوتاهى جمع كرده است. جايى كه پيامبر مأمور به تواضع آميخته با محبّت در برابر مؤمنان باشد تكليف افراد امّت روشن است؛ چرا كه پيغمبر سرمشق و الگو و «اسوه» براى همه امّت است. شبيه همين تعبير در آيه 88 سوره «حجر» نيز آمده است آنجا كه مى فرمايد: «وَ اَخْفِضْ جَنَاحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ» كه باز مخاطب در آن، شخص پيامبر(صلى الله عليه و آله) است و مأمور مى شود براى مؤمنان «خفض جناح» و تواضع آميخته با محبّت داشته باشد. شبيه اين تعبير با اندك تفاوتى در مورد فرزندان در مقابل پدران و مادران در سوره «اسراء» آمده، آنجا كه مى فرمايد: «وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ»؛ (بالهاى خود را در برابر آن دو [پدر و مادر] از [روي] محبّت و لطف فرود آر [و تواضعى آميخته با احترام و محبّت در برابر آنان داشته باش]).
از مجموع آنچه در آيات فوق آمده به خوبى استفاده مي شود كه قرآن مجيد نه تنها تكبّر و استكبار را مورد مذمّت قرار داده؛ بلكه نقطه مقابل آن يعنى تواضع و فروتنى را با تعبيرات گوناگون مورد تمجيد قرار داده است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.