پاسخ اجمالی:
روش های مختلفی برای خلاصی از «ربای معاملاتی» وجود دارد. از جمله: 1. بیع یک درهم و یک دینار، در مقابل دو درهم و دو دینار. امّا بايد توجّه داشت كه این کار در واقع حيله نيست، چون يك درهم در مقابل دو دينار قرار مى گيرد، و يك دينار در مقابل دو درهم، و به اين صورت معامله دو همجنس نيست. 2. استفاده از مساله هبه. یعنى يك مَن گندم خوب را به صورت مجّانى ببخشد، طرف مقابل هم دو مَنْ گندم نامرغوب را به صورت مجّانى به او هبه مى كند. 3. مقدار كمتر را در مقابل همان مقدار از جنس مقابل معاوضه كنند و طرفِ مقابل، مازاد را به او هبه کند و ...
پاسخ تفصیلی:
روش های مختلفی برای خلاصی از «ربای معاملاتی» وجود دارد.
1. معروف ترين مثال برای حيله رباى معاملاتى، بيع يك درهم و يك دينار، در مقابل دو درهم و دو دينار است.(1) فقها اين بيع را جايز مى دانند؛ بلكه صاحب جواهر(قدس سره) بر اين مطلب ادّعاى اجماع مى كند؛ او مى فرمايد: «لا خلاف فيه بيننا بل الاجماع بقسميه عليه بل المحكى منه مستفيض جدّاً»؛ (هيچ اختلافى در آن [يعنى مسئله مورد بحث] بين علما شيعه وجود ندارد، بلكه هم اجماع محصّل و هم اجماع منقول در اين مسئله وجود دارد، بلكه اجماع منقول آن بقدرى نقل شده است كه جدّاً مستفيض است).(2)
اين حيله براى فرار از رباى معاملاتى است؛ چون بيع دو جنس مثل هم، در صورتى كه يكى بيشتر از ديگرى باشد جايز نيست. امّا بايد توجّه داشت كه حيله مذكور در واقع حيله نيست، چون يك درهم در مقابل دو دينار قرار مى گيرد، و يك دينار در مقابل دو درهم، و به اين صورت معامله دو همجنس نيست، بلكه معامله دو چيز ناهمجنس است، كه زيادى يك طرف معامله در آن بى اشكال است.
2. براى فرار از رباى معاملاتى، دو معامله مستقل انجام دهيم؛ مثلا اگر بخواهيم يك مَن گندم خوب را در مقابل دو مَن گندم نامرغوب بفروشيم، ابتدا يك مَن گندم را به مبلغ معيّنى به مشترى مى فروشيم و پول آن را از او مى گيريم؛ سپس دو مَن گندم نامرغوبِ او را مى خريم و پول آن را به او مى پردازيم و به اين شكل دچار ربا نمى شويم.(3) اين، راهى است كه براى طلا فروش هاى كنونى كارساز است و آنها را از بعضى كارهاى نامشروع نجات مى دهد.
به عنوان مثال: در بين طلا فروش ها، نوعى اجاره طلا به صورت غير شرعى مرسوم است؛ بدين شكل كه يك طلا فروش، يك كيلو طلا را به شخصى، به مدّت يك سال اجاره مى دهد و ماهيانه فلان مبلغ مى گيرد و در پايان سال يك كيلو طلا را پس مى گيرد. اين اجاره باطل است؛ چون در اجاره شرط است كه عين موردِ اجاره باقى بماند و از منافع آن استفاده شود، در حالى كه در اينجا عين مورد اجاره از بين مى رود و در آخر سال يك كيلو طلاى ديگر به موجر داده مى شود.
راه حلِّ مشكلِ فوقِ طلا فروش ها، دو معامله مستقل است، منتهى يكى نقد و ديگرى نسيه؛ يعنى طلا فروش يك كيلو طلا را نقداً به يك ميليون و دويست هزار تومان مثلا به ديگرى مى فروشد؛ بعد خريدار همان يك كيلو طلا را، مشروط بر اين كه يك سال ديگر به طلا فروش تحويل دهد به يك ميليون تومان نقد مى فروشد، كه بدين صورت هم مقصود طلا فروش ها در اجاره طلا حاصل مى شود؛ يعنى سود مورد نظر را كه در مثال مذكور دويست هزار تومان است مى برد، و هم اين كه مرتكب كار خلاف شرعى نشده اند.
3. سومين راه فرار از رباى معاملاتى استفاده از مسئله هبه است، يعنى من يك مَن گندم خوبِ خود را به شما به صورت مجّانى، و بدون هيچ شرطى مى بخشم، شما هم دو مَنْ گندم نامرغوب را به من به صورت مجّانى و بلاعوض هبه مى كنيد.(4)
در اينجا شرط مهم اين است كه هر دو هبه مجّانى باشد وگرنه مشكل است.(5) روشن است كه اعطاء و هبه شخص دوم داعى و انگيزه است نه شرط، همان طور كه اگر شما به ديگرى وامى بدهيد به اين امّيد كه اگر روزى شما هم نياز داشتيد، ايشان به شما وام دهد، اشكالى ندارد. البتّه در صورتى كه شرط و شروطى در كار نباشد و اين در مورد افراد بيگانه از هم كمتر اتّفاق مى افتد.
4. «قرض»، چهارمين طريق حيله شرعى فرار از رباى معاملاتى است. بدين شكل كه در مثال فوق، شخصِ اوّل يك مَن گندمِ مرغوب را به شخص دوم قرض مى دهد و شخص دوم نيز دو مَن گندمِ نامرغوب را به شخص اوّل وام دهد، سپس هر يك، طلبى را كه از ديگرى دارد به او مى بخشد. در اينجا نيز رعايت شرط بالا، كه هر يك از اين دو وام بايد مستقل و جدّى بوده و مشروط به ديگرى نباشد، لازم است.(6)
5. راه ديگر اين است كه مقدار كمتر را در مقابل همان مقدار از جنس مقابل معاوضه كنند؛ مثلا يك مَن گندم مرغوب در مقابل يك مَن نامرغوب معاوضه شود. سپس مالك گندم نامرغوب، اضافه (يعنى يك مَن ديگر) را هبه كند. بنابراين صاحب يك مَن گندم خوب، جنس خود را به يك مَن گندم نامرغوب مى فروشد، سپس مالك گندم نامرغوب، بقيّه گندم را به طرف مقابل مى بخشد.(7)
مثالهاى پنج گانه فوق، طرق مختلفى است كه معمولا براى فرار از رباى معاملاتى استفاده مى شود.(8)،(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.