پاسخ اجمالی:
پول و بیکاری دو ویژگی مهم رباخواران حرفه ای است که زالووار از دسترنج مردم استفاده می کنند. پاتوق آنها مراكز عيّاشى و هوسرانى پرخرج است تا بهتر بتوانند اين ثروت باد آورده را در عالَم مستی و بی خبری بر باد دهند. گروه ديگرى از آنها چنان بخيل و خسيس هستند كه حتى به خودشان هم بُخل ورزیده و مانند فقرا زندگی می کنند و این ثروتِ نامشروع را براى بازماندگان خود به يادگار مى گذارند. البته اموالى كه از طريق ربا به دست می آید همانند اموال دزدى و سرقت است كه بر هيچ كس حتی ميراث خوار آنها نيز حلال نيست.
پاسخ تفصیلی:
در يك شعر معروف عرب مى خوانيم:
«ان الشباب و الفرغ و الجدة *** مفسدة للمرءاى مفسدة»
(جوانى، و بيكارى و پولدارى مايه فساد انسان است، چه فسادى؟!)؛ ولى در واقع از اين سه موضوع، اركان اصلى را همان دوّم و سوّم تشكيل مى دهند چرا كه اگر انسان بيكار و پولدار باشد (هر چند جوان هم نباشد) باز هم منشأ فساد و مايه بدبختى است، و اين دو از ويژگي هاى رباخواران حرفه اى است، كه هم كار نمى كنند؛ بلكه زالووار از دسترنج يك مشت مردم محروم و بينوا استفاده مى نمايند، و هم پولدار و ثروتمندند، و به بهاى خاكِ سياه نشاندن گروهى از مردم زحمتكش مرفّهند، و در اسكناس غوطه ور!
مراكز عيّاشى و هوسرانى پرخرج و گرانقيمت پاتوق آنها است، قمارخانه هائى كه در يك چشم برهم زدن مى توانند ميليون ها پول را آب كنند محل تفريح آنان، خلاصه هر مركزى كه بهتر بتوانند اين ثروت باد آورده را بر باد دهند و در عالَم مستى و بى خبرى از سرزنش وجدان (اگر وجدانى داشته باشند) لحظه اى بياسايند جاى آنهاست و اين گونه درآمدهاى نامشروع نيز مصرفى بهتر از آن ندارد. اين وضع يك گروه از رباخواران تنبل و بيكار و مرفّه و خوشگذران است.
گروه ديگرى از آنها را مى شناسيم كه گرفتار عُقده هاى روانى خاصّى مى شوند، آن چنان بخيل و خسيس هستند كه حتى به خودشان هم بُخل مى ورزند، آن چنان كه اگر كسى از باطنِ كار آنها باخبر نباشد دلش به حالشان مى سوزد و بر بينوائي شان ترحّم مى كند و مى خواهد چيزى دستى به آنها بدهد و درست مصداق گفتار معروف اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) هستند كه درباره بخيلان فرموده «دائماً در فقرى كه از آن مى ترسند بسر مى برند»: «فَيَعِيشُ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ الْفُقَرَاءِ وَ يُحَاسَبُ فِي الْآخِرَةِ حِسَابَ الْأَغْنِيَاءِ»؛ (در دنيا همچون فقيران زندگى مى كنند و در دادگاه عدل خدا حسابِ ثروتمندان [و در اينجا به خصوص حساب رباخواران] را بايد پس بدهند).
و بسيار ديده شده كه اين ثروت نامشروع را دست نخورده! براى بازماندگان خود به يادگار مى گذارند. و به گفته ظريفى: حتى وقتى افكار مالى خوليائى به او فشار مى آورد كه دست به خودكشى بزند جسد او را در يك دهكده دور افتاده پيدا مى كنند، هنگامى كه سؤال مى شود آخر او كه مى خواست انتحار كند و بميرد چرا لااقل ميان خانواده خود نمرد؟! كاشف به عمل مى آيد كه او با ترياك خودكشى كرده و قيمت ترياك در آن روستا كمى ارزانتر بوده است!
ذكر اين نكته نيز لازم است كه گاهى وارثان ناآگاه از مسائل اسلامى و انسانى، فكر مى كنند اين ميراثى كه رباخواران براى آنها گذارده اند، چون شير مادر حلال است! و اگر گناه و ظلمى واقع شده به آنها چه مربوط است. پاسخش را بايد ميراث گذار بدهد، نه ميراث خوار! غافل از اينكه اموالى كه از طريق ربا بدست آمده هم چون اموال دزدى و سرقت است بر هيچ كس حلال نيست، حتى مشمول مرور زمان هم نمى شود، يعنى با گذشت ساليان دراز و چند بار دست به دست شدن هم چنان نامشروع باقى خواهد ماند، براى هيچ كس مباح نيست. هر گاه صاحبش را بشناسند بايد به او بدهند، و چنانچه نشناسند بايد به فرد نيازمندى، از سوى صاحب اصليش، ببخشد؛ يعنى ثواب اين بخشش هم مال آنها نيست!.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.