پاسخ اجمالی:
خواجه حافظ شیرازی با توجه به مذهب زمانه و شهرش و شواهدی فقهی و کلامی که در دیوان او وجود دارد، مقلد فقه شافعی و پیرو کلام اشعری است؛ با این حال تعلق خاطری عمیق و صادقانه به اهل بیت(ع) دارد و در مسلک عرفانی به عرفان شیعه نزدیک تر است تا صوفی گری سنی.
پاسخ تفصیلی:
درباره مذهب خواجه شیراز دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. عده ای حافظ را شیعی مذهب و بر خی دیگر وی را بر مسلک اهل سنت می دانند. مرحوم شهيد مطهرى(ره) درباره مذهب حافظ می نویسد: نمى دانم كه حافظ آيا واقعاً شيعه است يا سنّى، و خيال هم نمى كنم كه كسى به طور قطع بتواند بگويد كه حافظ شيعه بوده است.(1) همچنین ایشان در جای دیگر مى نویسد: آقاى محيط طباطبايى در مقاله خود شواهدی دارد كه تاريخ زمان حافظ او را يك مرد متدّين مى شناسد و ايشان معتقد است كه حافظ را در عصر خود سنّى و در عصرهاى بعد شيعه هم مى دانستند. (2)
دلایل شیعه بودن حافظ:
آنچه از اشعار خواجه حافظ بر می آید قدر مسلّم آن است که در مشرب تصوف با صوفیان خشک سنی سازش نداشته بطوری که دیده می شود مکرر از شطح، دلق و ریا و با آن قبیل صوفیان با لهجه تمسخر و گاهی تعرض سخن می گوید و صاحبدلان را از دام تصوف و صوفیان برحذر می دارد. و علاقه مندی بیشتری درباره عرفان شیعه و نماز شب و سیر سلوک معنوی و گریه های سحری دارد که در فرهنگ اهل بیت و مذهب شیعه پر رنگ و با مذا ق شیعه سازگار تر است. مانند: صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد / آغاز فکر با فلک حقه بـاز کرد.(3)
دكتر محمد معين كه درباره تشيّع و تسنن حافظ، بررسى هاى مفصلى دارد، پنج دليل بر تسنن حافظ و دوازده دليل براى تشيع او آورده است و در نتيجه پس از بررسى همه جانبه، مى گويد: مى توان به تشيع او معتقد بود.(4)
استاد خرمشاهی درباره مذهب حافظ می نویسد: حافظ در اصول عقاید، یعنی مکتب کلامی، پیرو اشعری و در فروع (مذهب فقهی) شافعی است و در عین حال آشکارا گرایش به تشیع دارد، اما شیعه کامل عیار نیست و مسلّم است که مثل هر مسلمان پاک اعتقاد بی تعصب صاحبدلی دوستدار خاندان عصمت و طهارت(علیهم السلام) است.(5)
مولف «حافظ نامه» در کتاب دیگرش به نام «حافظ» پس از نقل و بررسی نظرات استاد معین در باره حافظ می گوید: اشعری گری حافظ شواهد بسیاری از شعر او دارد و در جنب معانی متواتر، وجود چند اشاره حاکی از ارادت به امیرالمومنین علی(علیه السلام) و عترت پیامبر(صلی الله علیه و آله)، صراحت قطعی و دلالت تمام بر تشیع حافظ ندارد. و چنانکه در جای دیگر نوشته ام: «گرایش او به خاندان پیامبر(صلی الله علیه و آله) و حضرت علی(علیه السلام) نیز دو وجه و محمل دارد: یکی تمایل به اهل بیت(علیهم السلام) در نزد شافعی و پیروان او. دوم نوعی گرایش کلی و مبهم و کمرنگ به تشیع که در عصر حافظ باب شده بود. چنانکه نه فقط علمای معاصرش چون شمس الدین آملی، صاحب نفائس الفنون، و دیگر از اساتیدش، میر سید شریف جرجانی، بلکه حتی شخصیت غریبی چون تیمور نیز از این گرایش ها داشته اند.(6)
دلائل سنّی بودن حافظ:
کسانی که حافظ را سنی مسلک می دانند، به دلایلی تمسک می جویند از جمله آن دلایل:
1. مدح و ارادت حافظ به شاهان سنی مسلک مانند امیر مبارزالدین محمد مظفر و شاه شجاع، که سکه های آنان یافت شده است.
2. حافظ در یکی از اشعار خود اشاره به چهار تکبیر برای نماز میت دارد در حالی که در مذهب شیعه پنج تکبیر باید گفت: من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق / چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست.
3. حافظ در برخی از اشعارش یکی از بزرگان اهل سنت یعنی «بهاءالدین» را بیش از حد مدح کرده تا جایی که او را مقرب درگاه الهی دانسته است.
4. حافظ پایبندی خود را بر مذهب اشعری که از فرقه های اهل سنّت است، به اثبات رسانده و درباره کلام قدیم بودن قرآن سخن رانده است؛ (بحث قدیم بودن قرآن از معتقدات اشعری است).(7)
آیت الله شبیری زنجانی می گوید: حافظ، قاضی فالی (حاکم اهل سنّت) را مدح کرده است و این یکی دیگر از ادله سنّی بودن وی می باشد. در دوران حافظ شیراز مرکز اهل سنت بود و شیعه بودن حافظ در شیراز مثل سنی بودن یک شخص در قم است که بعید و غیر عادی است. بعضی افراد اشعاری از دیوان حافظ را دلیل بر تشیع وی می دانند در حالی که این ابیات در نسخه های کهن موجود نیست و به مرور زمان به دیوان او افزوده شده است.(8)
با توجه به دیدگاههای فوق درباره حافظ و مذهب او می توان این گونه گفت، که حافظ با توجه به مذهب زمانه و شهرش و قراینی که در دیوانش دارد مقلد شافعی و اشعری مذهب است؛ اما گرایشات اهل بیتی شدیدی دارد و به آنها عشق می ورزد و در مسلک عرفانی به عرفان شیعه نزدیک تر است تا صوفی گری سنی.
پیشنهاد برای مطالعه: آموزه های اسلامی در شاعرانه های حافظ از منظر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.