پاسخ اجمالی:
صرف نام گذاری، نشانه علاقه نیست؛ نام های خلفا، نام هایی مشهور و رايج در جامعه آن زمان بود و اختصاص به آنها نداشت. بعد از واقعه عاشورا که گاهی انتخاب نام فرزندان جنبه سیاسی پیدا می کرد، باز هم انتخاب چنین نام هایی از سوی دوست داران اهل بیت(ع) صورت می گرفت؛ امّا به هیچ وجه نشانه علاقه آنها به غاصبان خلافت و ظلم کنندگان در حق اهل بیت(ع) نبود. اختلاف ميان اهل بيت(ع) و برخى از صحابه - نه همه آنها - اختلافی عقيدتى و رفتارى بود؛ چنين اختلافى با ازدواج چند نفر از نوه ها و نبيره ها از ميان نمى رود.
پاسخ تفصیلی:
برخی به صرف وصلت متقابل اهل بيت(علیهم السلام) و صحابه با خاندان همديگر و یا نام گذاری برخی از فرزندان اهل بيت(علیهم السلام) به نام خلفا، می خواهند بر همه ظلمها و جنایت هایی که در طول تاریخ به اهل بیت(علیهم السلام) شد سرپوش گذاشته و این امور را نشانه دوستی بین آنها تلقی کنند؛ در حالی که صرف این امور در هیچ زمانی معیاری برای دوستی یا دشمنی نبوده است و در صدر اسلام نیز امری رایج در فرهنگ آن زمان بوده است. قرائن و شواهد فراوانی وجود دارد که این امر را تایید می کند:
1) نام خلفا نام رایج آن زمان بود و اختصاص به خلفا نداشت:
نام خلفا نام اختصاصی آنها نبود و اگر کسی فرزندش را به این نام ها نام گذاری می کرد، هرگز به این معنی نبود که به خاطر علاقه به خلفا چنین نامی را انتخاب کرده است؛ بلکه اين نام ها، نام های مصطلح و مشهور و رايج جامعه آن زمان بودند و کتاب های رجالی نیز به این حقیقت گواهی می دهند. مراجعه به کتاب هایی مانند الاستيعاب نوشته ابن عبدالبر و اسد الغابه نوشته ابن اثير نشان می دهد که بسیاری از صحابه نام هایی چون ابوبكر، عمر يا عثمان داشتند. به عنوان نمونه در اين جا تنها به يك كتاب به نام «اسدالغابه فى معرفة الصحابه» بسنده مى كنيم و از كسانى نام مى بريم كه نام آنان «عمر» بود:
1. عمر الأسلمى 2. عمر الجمحى 3. عمربن الحكم 4. عمربن سالم الخزاعى 5. عمر بن سراقه 6. عمر بن سعد الأنمارى 7. عمر بن سعد السلمى 8. عمر بن سفيان 9. عمر بن ابى سلمه 10. عمر بن عامر السلمى 11. عمر بن عبيد اللَّه 12. عمر بن عكرمه 13. عمر بن عمرو الليثى 14. عمر بن عمير 15. عمربن عوف 16. عمر بن غزية 17. عمر بن لاحق 18. عمر بن مالك بن عقبه 19. عمر بن مالك الأنصارى 20. عمر بن معاوية الغاضرى 21. عمر بن يزيد 22. عمر بن اليمانى و... .(1)
اينها كسانى هستند كه ابن اثير آورده و اگر تابعان را هم كه نام شان عمر بوده، بر آنها بيفزاييد تصديق خواهيد كرد كه اين نام و نام هاى ديگر خلفا، از اسامى معروف ميان عرب جاهلى و اسلام بوده و هرگز از شنيدن اين نام، تنها آن سه نفر به ذهن تداعى نمى كرد.(2)
بنابراین بدیهی است در چنین شرایطی به صرف اینکه یک نام متعلّق به شخصیت مشهوری باشد، دلیل نمی شود که همه کسانی که آن نام را برگزیده اند به آن شخصیت نیز علاقه داشته باشند؛ مگر اینکه به این انگیزه تصریح شده باشد؛ چنانکه در روایتی از امام علی(علیه السلام) به این نکته تصریح شده است که: انتخاب نام عثمان برای فرزندم به خاطر برادرم «عثمان بن مظعون» بوده است [نه عثمان بن عفان]: «سَمَّيْتُهُ بِاسْمِ أَخِي عُثْمَانَ بْنِ مَظْعُون».(3)
در طول زمان حیات ائمه اطهار(علیهم السلام) و اصحاب شان نیز همین قاعده حاکم بود. حتّی بعد از واقعه عاشورا که گاهی انتخاب نام فرزندان جنبه سیاسی پیدا می کرد نیز انتخاب چنین نام هایی از سوی دوست داران اهل بیت(علیهم السلام) صورت می گرفت؛ امّا به هیچ وجه نشانه علاقه آنها به غاصبان خلافت و ظلم کنندگان در حق اهل بیت(علیهم السلام) نبود. مخالفت اصحاب ائمه با شخصیت هایی چون معاویه و یزید امری بدیهی در تاریخ تشیع است؛ با این حال شاهد نام گذاری فرزندان برخی از ایشان به این اسامی هستیم مانند يزيد الجعفى و معاوية بن عمّار و غير ايشان.(4) این نشان می دهد در فرهنگ آن زمان انتخاب نام فرزندان همیشه بر مبنای علاقه به فرد خاصی نبوده است و علایق در انتخاب نان نقش نداشت.
همه این شواهد نشان می دهد شباهت اسمی بین فرزندان اهل بیت(علیهم السلام) با برخی صحابه که با آنها مخالفت ورزیده اند، به معنی برطرف شدن دشمنی بین آنها نیست و تنها با نام گذارى نمى توان همه ستم هايى را كه در تاريخ بر اهل بيت(عليهم السلام) روا شده انكار كرد.
2) وصلت خانوادگی و انتخاب یک نام گاهی برای کم کردن فشار و خفقان است نه دوستی:
اگر وضعيت خفقان، وحشت و فشار بر شيعيانِ آن روزگار را در نظر آوريم، خواهيم ديد، ائمه معصوم اهل بيت(علیهم السلام) براى نجات شيعيان، ناگزير دست به اقداماتى مى زدند كه در نظر شرع جايز بود؛ از جمله اینکه نام خلفا را بر فرزندان شان مى نهادند و یا با بزرگان صحابه و تابعین به واسطه ازدواج، پيوند خويشاوندى برقرار مى كردند تا از اين فشارها بكاهند و دستگاه ظلم بنى اميه و بنى عباس نتوانند به اين بهانه كه آنان با خلفاى سه گانه معارض اند، از سادگى مردم سوء استفاده كرده عرصه را بر آنان و شيعيان شان سخت بگيرند و دست به قتل و غارت بزنند و... .(5)
با این حال در شرایط عادی شیعه معتقد است که انتخاب نام برای فرزندان امری مباح است و از قرار دادن نام خلفا بر کسی، گمان دشمنی با شیعه را نمی توان برداشت کرد و از آن سو نیز صرف نام نهادن به نام اهل بیت(علیهم السلام) را هم دلیل بر دوستی اهل بیت نمی توان دانست. در عین حال طبق روایاتی که از اهل بیت(علیهم السلام) نقل شده نام نهادن به اسامی ای مثل محمّد و على و حسن و حسين نیکو شمرده می شود.(6)
3) اختلاف میان اهل بیت(علیهم السلام) و برخی صحابه اختلاف عقیدتی و مبنایی بود که با چند ازدواج از میان نمی رود:
مسأله اختلاف ميان اهل بيت(عليهم السلام) و برخى از صحابه - نه همه آنها - نه اختلاف قبيله اى، كه اختلاف عقيدتى و به يك معنا رفتارى بود؛ روشن است كه چنين اختلافى با ازدواج چند نفر از نوه ها و نبيره ها از ميان نمى رود. اگر اختلاف خاندان رسالت با گروه هاى ديگر اختلافی صرفا سياسى و يا مالى بود، مى توانستیم بگوییم بواسطه ازدواج های متقابل، مواضع هر دو گروه به هم نزديك شده و دست الفت به يكديگر داده اند. امّا اختلاف آنان بر سر يك مسأله اساسى یعنی رهبرىِ جامعه پس از رحلت حضرت رسول(صلى الله عليه و آله) بود و جریان سقیفه و یورش به خانه امام علی(علیه السلام) برای گرفتن بیعت و غصب فدک و دیگر ظلم هایی که به اهل بیت(علیهم السلام) صورت گرفت، هرگز با چند ازدواج موردى از ميان نمى رود؛ چنان كه تاكنون از ميان نرفته است. پس ازدواج دو سه نفر از فرزندان حسين بن على(عليهما السلام) يا حسن بن على(عليهما السلام) با چند تن يا نواده هاى خلفا يا همدستان آنها دليل بر اين نيست كه آنها در همه مسائل عقيدتى، فقهى و سياسى با هم اشتراك نظر داشتند.
در عراق و ایران و سایر مناطقی که شیعه و سنی در کنار یکدیگر زندگی می کنند ازدواج در ميان خانواده هاى سنى و شيعى فراوان است ولى هرگز اين دليل بر آن نيست كه خانواده هر يك از زوجين پذيراى عقيده ديگرى شده است. خليفه سوم داراى همسرى مسيحى به نام نائله بود آيا اين دليل بر اين است كه عثمان مسيحى شده بود؟(7) اگر چنین قاعده و مبنایی را بپذیریم باید حکم به مسیحی شدن سومین خلیفه اهل سنت کنیم درحالی که احدی به صرف ازدواج با یک مسیحی حکم به مسیحی شدن نمی کند.
ضمن اینکه بسیاری از این ازدواج ها که بین نوه ها و نبیره های اهل بیت(علیهم السلام) و مخالفان شان بوده، اصلا ربطی به اختلاف هایی که بین آنها وجود داشته ندارد؛ چراکه اين ازدواج ها بر يك اصل قرآنى استوار بوده و آن اينكه «وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى»(8)؛ (هيچكس بار گناه ديگرى را بر دوش نمى گيرد). اگر نياكان زوج و يا زوجه نسبت به خاندان رسالت بى مهرى كرده و بر دخت گرامى پيامبر ستم روا داشته اند، دليل نمى شود كه نوه و نبيره هاى آنان در اين جرم شريك باشند؛ زيرا هر كسى مسئول اعمال خويش است و چه بسا این نوه ها و نبیره ها برخلاف نیاکان خود دوست دار اهل بیت(علیهم السلام) بوده اند و یا این ازدواج زمینه دوستی آنها را فراهم کند. گاهی هم همان طور که اشاره شد پيشوايان معصوم براى كاهش فشارها و دشمنی هایی که به دوست داران اهل بیت تحمیل شده بود به این نوع ازدواج ها رضایت می دادند.
حاصل آنكه نوع پيوندها را نمى توان همیشه دليل بر وحدت عقيده گرفت.(9)
اگر از دیدگاه اهل سنت ازدواج و رابطه سببی و نسبی افراد همیشه به معنی وجود علاقه شدید و اعتبار بالای آنها نزد یکدیگر باشد، هرچه شخصی در این روابط به کسی نزدیک تر باشد، می بایست بر اعتبار شخص نزد او بیافزاید؛ با توجّه به اینکه امام علی(علیه السلام) نزدیک ترین افراد از حیث سببی و نسبی به پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بودند، پس از همه برای جانشینی ایشان لایق تر بودند.(10) این در حالی است که در اینجا که این مبنا به ضرر مطرح کنندگان چنین شبهه ای می تواند مطرح شود، دیگر اسمی از آن نمی برند و فراموش می کنند که چگونه برخی که در هیچ زمینه ای قابل مقایسه با امیرالمؤمنین(علیه السلام) نبودند و درحالی که برخی صحابه درحال تغسیل و تدفین پیامبر(صلی الله علیه وآله) بودند، با توطئه و نیرنگ خود را خلیفه پیامبر(صلی الله علیه وآله) اعلام کردند و از ظلم به اهل بیت نیز پروایی نداشتند.
حاصل اینکه: نام گذاري و مصاهره(وصلت خانوادگی) دليل تاييد متقابل و يا هم فکري نيست؛ خيلي از موارد در واقعيت بيروني و تاريخ هست که دامادها مخالفان عقيدتي خانواده دختر هستند و یا شخصی با اینکه هم نام بزرگان یک مکتب است، امّا از حیث عقیده کاملا با آنها مخالف است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.