پاسخ اجمالی:
بصره دروازه عراق و در آن زمان يكي از دروازه هاي مهم اسلام بود. بعد از گسترش اسلام، راه يابي بسياري از مكتب ها و مذاهب مختلف به كانون اسلام از بصره بود از اینرو امام علی(ع) طی نامه ای به ابن عباس نوشتند: «بصره محل نزول شيطان و كشتزار فتنه هاست». کم کم فرق مختلف و مكتب هاي گوناگون آنجا را پايگاه فعاليت خود قرار دادند و لذا امام رضا(ع) براي خاموش كردن آتش فتنه با استفاده از يك فرصت كوتاه به بصره آمد و با اقوام و گروه هاي مختلف به بحث و گفت و گو نشست.
پاسخ تفصیلی:
در دوران ولایت عهدی علي بن موسي الرضا(علیه السلام) نه تنها كاخ مأمون به بركت وجود امام(عليه السلام) كانون بحث و مناظرات علمي شد و به وسيلة ایشان نور آفتاب اسلام از آن جا به نقاط دور دست تابيد، بلكه در بصره نيز يك بار چنين ماجرايي انفاق افتاد.
مي دانيم بصره دروازه عراق و در آن زمان يكي از دروازه هاي مهم اسلام بود. بعد از گسترش اسلام، راه يابي بسياري از مكتب ها و مذاهب مختلف به كانون اسلام از دروازه بصره بود. اصولاً بندرگاه هاي مهم در طول تاريخ، هميشه محل انتقال فرهنگ ها اعم از زشت و زيبا بوده اند، همانند بندرگاه اسكندريه در مصر و آتن در يونان و استانبول در تركيه.
بي جهت نيست اميرمؤمنان علي(عليه السلام) در نامه اي که به «عبدالله بن عباس» نوشته است، مي فرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِيسَ، وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ، فَحَادِثْ أَهْلَهَا بِالاِحْسَانِ إِلَيْهِمْ، وَ احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ»(1)؛ (بدان كه بصره محل نزول شيطان و كشتزار فتنه هاست! با مردمش به احسان رفتار كن و عقده هاي ترس را از قلوبشان بگشا [و آغوش اسلام را براي پذيرش آن ها باز كن تا به سراغ راه ديگري نروند]).
طبق روايت مشروحي كه قطب راوندي در كتاب الخرائج آورده، هنگامي كه آتش فتنه در بصره بالا گرفت و فرق مختلف و مكتب هاي گوناگون آن جا را پايگاه فعاليت خود قرار دادند، امام علي بن موسي الرضا(عليه السلام) براي خاموش كردن آتش فتنه با استفاده از يك فرصت كوتاه به بصره آمد و با اقوام و گروه هاي مختلف به بحث و گفت و گو نشست و از همة آنها دعوت فرمود كه در مجلسي حضور يابند، از علماي بزرگ مسيحي گرفته تا علماي يهودي و كسان ديگر. سپس فصول مختلف انجيل و بشاراتي را كه دربارة پيامبر اسلام(صلی الله علیه و اله) در آن آمده، تا بشارات اسفار مختلف تورات و زبور همه را برشمرد.
سپس به توده مردم مسلمان كه در آن مجلس حضور داشتند. رو كرد و در بخشي از سخنانش چنين فرمود: اي مردم، آيا كسي كه با مخالفانش به آيين و كتاب شريعت خود آن ها احتجاج و استدلال كند، از همه با انصاف تر نيست؟ عرض كردند: چرا، فرمود: بدانید امام بعد از محمّد(صلی الله علیه و آله و سلّم) فقط كسي است كه برنامه هاي او را تداوم بخشد، و مقام امامت تنها براي كسي زيبنده است كه با تمام امت ها و پيروان مذاهب مختلف با كتاب خود آن ها گفت وگو كند. مسيحيان را با انجيل، يهوديان را با تورات، و مسلمانان را با قرآن قانع سازد و عالم به جميع لغت باشد و با هر قومي با زبان خودشان سخن گويد و علاوه بر همة اين ها، با تقوا و از هر عيب و نقصي پاك باشد. هم چنين عدالت پيشه، با انصاف، حكيم، مهربان، باگذشت، پرمحبت، راست گو، مشفق، نيكوكار، امين، درست كار و مدبّر باشد.(2)
به اين ترتيب، امام(عليه السلام) حجت را بر اهل بصره تمام كرد و رسالت خود را در پاسداري از حريم اسلام انجام داد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.