پاسخ اجمالی:
«تثليث» به اين معناست كه مسيحيان معتقد به سه خداي «پدر»، «پسر» و «روح القدس» هستند. خداي پدر، خالق جميع كائنات است به واسطه پسر، و پسر فادى و روح القدس پاك كننده مىباشد؛ لكن بايد دانست كه اين سه، يك مرتبه و درجه و عمل است. عقيده تثليث پيش از آن در ميان هندىها و مصريان قديم وجود داشته و بىترديد بعداً به عقايد مسيحيان اضافه شده است. اينكه آيا پولس نخستين كسى بود كه اين عقيده را ابراز كرد يا بعد از او اين عقيده اظهار شد؟ همچنان محلّ گفتوگوست.
پاسخ تفصیلی:
اصل اساسى آئين مسيحيت كه امروز مورد قبول كليسا و محافل كليسايى است همانا موضوع «تثليث» است كه گاهى نيز از آن به «ثالوث اقدس» تعبير مىشود.
مطابق اين عقيده، «طبيعت خدايى قصد از سه اقنوم(1) مساوى الجوهر مىباشد يعنى «خداپدر» و «خداپسر» و «خدا روح القدس». خدا پدر، خالق جميع كائنات است به واسطه پسر، و پسر فادى و روح القدس پاك كننده مىباشد. لكن بايد دانست كه اين هر سه اقنوم را يك مرتبه و درجه و عمل است».(2)
همين نويسنده در چند سطر قبل درباره خدا مىنويسد: «خدا يعنى از خود به وجود آمده و آن اسم خالق جميع موجودات و حاكم كلّ كائنات مىباشد و او روحى است بىانتها و ازلى و در وجود و حكمت و قدرت و عدالت و كرامت بىتغيير و تبديل و به انواع مختلف و طرق متنوّع خود را در موجودات ظاهر مىفرمايد، چنانكه در كتب مقدّسه در شخص عيسى مسيح كه منجى كلّ جهان بود تجلّى فرمود».(3)
در دائرة المعارف قرن 19 فرانسه درباره تثليث چنين مىخوانيم: «آن عبارت از اتّحاد سه شخص متمايز است كه خداى واحدى را تشكيل مىدهد».(4)
چنانكه از دنباله گفتار دائرة المعارف مزبور برمىآيد، عقيده تثليث و خدايان سه گانه منحصر به مسيحيان نيست؛ بلكه پيش از آن در ميان هندىها بوده كه آن را «تثليث» يا «ثالوث هندى» مى نامند.
مطالعات ديگر نشان مىدهد كه علاوه بر اين دو، در ميان مصريين قديم عقيده «تثليث» وجود داشته كه اكنون از بين رفته است. ولى تثليث هندى هنوز طرفداران بسيارى در ميان براهمه دارد. طبق اين عقيده، برهمايىها معتقدند كه خداوند نخست در «برهما» و سپس در «فيشنو» و بعد «سيفا» ظهور كرد و لذا مجسّمههاى آنها را به صورت به هم چسبيده درست مىكنند.
بىترديد عقيده به تثليث، نخست در آيين مسيح نبوده و همه مطالعات تاريخى اين معنى را تأييد مىكند و نشان مىدهد كه اين موضوع بعداً به عقايد مسيحيان اضافه شده است. اما اینکه آيا پولس نخستين كسى بود كه اين عقيده را ابراز كرد يا بعد از او اين عقيده اظهار شد؟ محلّ گفت وگوست.
دائرة المعارف لاروس در اين باره مىنويسد: «اگرچه عقيده به تثليث در كتب عهد جديد و اعمال رسولان و همچنين در ميان شاگردان نزديك آنها نبوده، ولى كليساى كاتوليك و مذهب پروتستان روى تقليد معتقدند كه عقيده مزبور هميشه و در تمام زمانها مورد قبول مسيحيان بوده است، على رغم مدارك تاريخى كه به ما نشان مىدهد چگونه اين عقيده پيدا شد و نمو كرد و سپس در كليسا وارد گرديد. تنها چيزى كه در اين قسمت ديده مىشود اين است كه هنگام انجام دادن مراسم غسل تعميد، نامى از «اب، ابن، روح القدس» مىبرند ولى بايد بدانيم كه معناى اصلى اين كلمات با آنچه امروز مسيحيان از آن مىفهمند تفاوت بسيار دارد.
مسلّماً شاگردان نخستين مسيح كه از نزديك او را شناخته بودند و سخنان وى را شنيده بودند، بسيار از اين عقيده كه «مسيح يكى از اركان سه گانه تشكيل دهنده ذات آفريدگار است» دور بودهاند و (مثلاً) پطرس حوارى معروف، مسيح را جز مردى كه از طرف خداوند به او وحى فرستاده مىشد نمىدانست. ولى پولس با عقيده شاگردان نخستين مسيح مخالفت كرد و گفت: مسيح از انسان بالاتر است، او نمونهاى از انسان تازه، يعنى «عقل عالى» است كه از خداوند متولّد شده و پيش از پيدايش اين جهان بوده است و سپس در اين جهان به صورت انسانى درآمد تا مردم را نجات بخشد، ولى در عين حال او پيرو خداى پدر است...».
دائرة المعارف مزبور سپس اضافه مىكند: «ژوستن مارشير، كه از تاريخ نويسان قرن دوم ميلادى است، مىگويد: در زمان او در كليسا كسانى بودند كه عيسى مسيح را انسان خالص، منتها انسانى كه از ساير مردم كاملتر بود مىدانستند؛ ولى بعداً هر قدر دايره مسيحيّت توسعه يافت و افراد تازهاى از بتپرستان آيين مسيح را پذيرفتند عقايد تازهاى به آن افزوده شد».(5)
نويسنده «قاموس مقدّس» نيز به اين حقيقت اعتراف كرده است، آنجا كه مىگويد: «ولى مسأله تثليث در عهد عتيق و عهد جديد مخفى و غير واضح است».(6)،(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.