پاسخ اجمالی:
قرآن درباره بهترين شيوه گفتگو با اهل كتاب مي فرمايد: «با اهل كتاب جز به روشى كه از همه نيكوتر است گفتگو نكنيد». به اعتقاد جمعى از مفسّران، منظور از بهترين شيوه اين است كه با آنها با ملايمت، نرمى، مدارا و محبّت رفتار شود. در برابر خشونت، نرمش و در برابر غضب، بردبارى و در مقابل شرارت، خيرخواهى و در مقابل شتاب زدگى، تأنّى نشان داده شود.
پاسخ تفصیلی:
آيه 46 سوره «عنكبوت» پيرامون بحث و گفتگوى مسلمانان با اهل كتاب است و توصيه مى كند كه در اين موارد بهترين شيوه را برگزينند، و مى فرمايد: (با اهل كتاب جز به روشى كه از همه نيكوتر است گفتگو نكنيد)؛ «وَ لَا تُجادِلُوا اَهْلَ الْكِتابِ اِلَّا بِالَّتِى هِىَ اَحْسَنُ».(1)
اين يك مفهوم كلّى و جامع و اساسى است.
«جدال» در اصل به معنى تابيدن طناب و محكم كردن آن است، و هنگامى كه دو نفر با يكديگر بحث مى كنند و هر كدام مى خواهد ديگرى را از عقيده اش بپيچاند به اين كار «مجادله» گفته مى شود، و منظور در اينجا بحث و گفتگوى منطقى است.
در اينكه منظور از جمله «بِالَّتِى هِىَ اَحْسَنُ»؛ (به آن روشى كه نيكوتر است) چيست؟ جمعى از مفسّران گفته اند: منظور اين است كه با آنها با ملايمت و نرمى و مدارا و محبّت رفتار شود، در برابر خشونت، نرمش و در برابر غضب، بردبارى و در مقابل شرارت، خيرخواهى و در مقابل شتاب زدگى، تأنّى نشان داده شود.
در هر حال اين تعبير بسيار جامعى است كه تمام روش هاى صحيح و مناسب مباحثه را شامل مى شود، چه در الفاظ، چه در محتواى سخن، چه در آهنگ گفتار و چه در حركات ديگر؛ بنابراين مفهوم جمله اين مى شود كه بايد مؤدّبانه با آنها سخن بگوييد، لحن كلام دوستانه باشد و محتواى آن منطقى و مستدل، آهنگ صدا خالى از فرياد و جنجال و حركات دست و چشم و ابرو كه تكميل كننده بيان است، در همين شيوه و روش انجام گيرد.
اينها همه به خاطر آن است كه هدف از بحث و گفتگو، برترى جويى و تفوّق طلبى نيست؛ بلكه هدف اين است كه سخن در اعماقِ روحِ طرف نفوذ كند، و در برابر اسلام موضع صحيحى بگيرد. آنها بايد بدانند روح اسلام روح مسالمت جويى است، و به مسلمانان توصيه مى كند كه با غير مسلمين برخورد مسالمت آميز داشته باشند.
البته همه اين امور بايد به گونه اى انجام گيرد كه دليل بر ضعف و ناتوانى نباشد، و از آن، سوء استفاده نكنند.
تنها يك گروه را از آنها استثناء مى كند و مى فرمايد: (مگر كسانى كه از آنها مرتكب ظلم و ستم شده اند)؛ «اِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ».
و اين، اشاره به كسانى است كه حاضر به همزيستى مسالمت آميز نبودند و از محبّت و مدارا و نرمش، سوء استفاده مى كردند، كسانى كه حق عناد و دشمنى داشتند با اينكه نشانه هاى پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) را در كتب خود ديده بودند در كتمان آن مى كوشيدند و خلاصه سر جنگ دارند نه سر صلح و دوستى و همزيستى آميخته با احترام و محبّت و به يقين چنين اشخاصى بايد استثناء شوند.
در ادامه آيه چند جمله جالب ديگر در اين زمينه آمده است، مى فرمايد: (به آنها بگوييد: ما به تمام آنچه از سوى خدا بر ما نازل شده، يا بر شما نازل گرديده است ايمان داريم، خداى ما و شما يكى است، و ما تنها در برابر او تسليم هستيم)؛ «وَ قُولُوا آمَنّا بِالَّذِى اُنْزِلَ اِلَيْنَا وَ اُنْزِلَ اِلَيْكُمْ وَ اِلهُنَا وَ اِلهُكُمْ وَاحِدٌ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ».
در واقع اين، يك نمونه روشنى از «مجادله بالّتى هى احسن» است؛ يعنى قرآن تنها به ذكر كلّيات در اين زمينه قناعت نكرده، بلكه آن را در ضمن مصداق هاى روشنى پياده نموده است. در ضمن اين جمله نشان مى دهد كه براى تحكيم پايه هاى همزيستى مسالمت آميز بايد روى جنبه هاى مشترك تكيه شود، ايمان به خداى يگانه و ايمان به همه كتب آسمانى و مانند آن.
ولى تأكيد و پافشارى بر جهات مشترك مفهومش اين نيست كه مسلمانان تسليم بدعت هاى آنها شوند و دست از آيين خود بردارند و شايد جمله «وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ» اشاره لطيفى بر اين معنى باشد.
در حديث مبسوطى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه براى نشان دادن نمونه اى از «مجادله به احسن» فرمود: «به آخر سوره ياسين بنگريد، و ببينيد چگونه از راه هاى مختلف و با منطق شيرين در عين حال محكم و مستدل، به منكران معاد پاسخ مى گويد».(2)
مضمون اين آيه، به شكل ديگرى در سوره نحل نيز آمده است، آنجا كه مى فرمايد: «اُدْعُ اِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتى هِىَ اَحْسَنُ»(3)؛ (با حكمت[دانش و منطق] و اندرز نيكو، به سوى پروردگارت دعوت كن و با آنها[مخالفان] به طريقى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره نما).
قابل توجّه اينكه آيه فوق نخستين دستورها از دستورات مهم دهگانه اخلاقى است كه در آن سوره در مورد برخورد صحيح با مخالفان آمده است.
در واقع جمله اوّل يعنى «اُدْعُ اِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ» ناظر به استدلالات عقلى است، در برابر انديشمندانى كه اهل استدلال و انديشه اند.
و تعبير «وَ الْمَوعِظَةِ الْحَسَنَةِ»، اشاره به بحث هاى عاطفى است براى كسانى كه زياد اهل استدلال نيستند، بلكه در گرو مسائل عاطفى قرار دارند، مخصوصاً توصيف «موعظه» به «حسنه بودن» اشاره به اين است كه خالى از هر گونه خشونت و برترى جويى و تحقير طرف مقابل، و تحريك حسّى لجاجت و مانند آن باشد، بديهى است چنين موعظه اى است كه در دل ها اثر مى كند.
و «مجادله بالّتى هى احسن»، از آن كسانى است كه ذهن آنها قبلا از مسائل نادرستى انباشته شده و بايد از طريق مناظره صحيح ذهن آنها را خالى كرد تا آماده پذيرش حق گردد.(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.