پاسخ اجمالی:
«مسلمانان» و «اهل كتاب» مي توانند با دعوت به سوى قدر مشترك ميان عقايدشان، در كنار يكديگر زندگي كنند؛ چرا كه غالباً نمى توان از يك گروه بخواهيم تمام عقايد خود را رها كند و تابع عقايد ديگرى گردد، و اگر هم منطقى باشد، عملى نيست؛ پس بهتر اين است كه اگر پيروان اديان ديگر، بعد از شنيدن دلايل مختلف به اسلام نگرويدند آنها را در عقايد خاصّ خودشان رها كنيم و در قدر مشترك همكارى نماييم و بهترين قدر مشترك بين همه اديان آسمانى همان «اصل توحيد» و «يگانگى خدا در ذات و صفات» است.
پاسخ تفصیلی:
خداوند در سوره «آل عمران»، اهل كتاب را مخاطب ساخته و به پافشارى به موارد اشتراك كه اصل توحيد و شاخه هاى آن است، دعوت مى كند و مى فرمايد: (بگو: اى اهل كتاب! بياييد به سوى سخنى كه ميان ما و شما يكسان است؛ كه جز خداوند يگانه را نپرستيم و چيزى را شريك او قرار ندهيم؛ و بعضى از ما، بعضى ديگر را ـ جز خداوند يگانه ـ به خدايى نپذيرند)؛ «قُلْ يا اَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوا اِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنَا وَ بَيْنَكُمْ أَنْ لَا نَعبُدَ اِلَّا اللهَ وَ لَا نُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَ لَا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً اَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ».(1)
و در پايان مى افزايد: «هر گاه[از اين دعوت] سرپيچى كنند، بگوييد: گواه باشيد كه ما مسلمانيم[و بر خطّ توحيد پيش مى رويم]».
دعوت به سوى قدر مشترك، بهترين راه براى همزيستى دو مذهب مختلف است؛ چرا كه غالباً نمى توان از يك گروه بخواهيم تمام عقايد خود را رها كند و تابع عقايد ديگرى گردد، و اگر هم منطقى باشد، عملى نيست؛ پس بهتر اين است كه اگر پيروان اديان ديگر، بعد از شنيدن دلايل مختلف به اسلام نگرويدند آنها را در عقايد خاصّ خودشان رها كنيم و در قدر مشترك همكارى نماييم و بهترين قدر مشترك بين همه اديان آسمانى همان «اصل توحيد» و «يگانگى خدا» در ذات و صفات است.
حتّى طرفداران تثليت ـ توجّه داشته باشيد كه اعتقاد به خدايان سه گانه به تصريح دانشمندان مسيحى در عصر مسيح و قرن اوّل بعد از او وجود نداشت و بعداً به عللى پيدا شد ـ مسأله تثليث را طورى تفسير مى كنند كه با توحيد و يگانگى خدا سازگار باشد و آن را «وحدت در تثليث» مى نامند، درست است كه اين يك تناقض آشكار محسوب مى شود؛ ولى دليل بر آن است كه آنها مايلند نسبت به اصل توحيد وفادار بمانند.
در واقع اين دعوت به همزيستى مسالمت آميز و تكيه بر جنبه هاى مشترك يكى از مصداق هاى روشن «مجادله بالّتى هى احسن» است كه در آيه قبل آمده بود و به خوبى نشان مى دهد كه اسلام هرگز نمى خواهد با توسّل به زور پيروان مذاهب ديگر را به آيين اسلام بكشاند.
جالب اينكه: در سال هفتم هجرت ـ بعد از فتح حديبيّه ـ كه پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) نامه هايى به سران حكومت هاى بزرگ جهان مانند «مقوقس» زمامدار مصر، «هرقل» پادشاه روم و «كسرى» پادشاه ايران نوشت و آنها را به سوى اسلام دعوت نمود، در ذيل بسيارى از اين نامه ها به آيه فوق اشاره فرمود؛ يعنى حدّاقل بياييد در آن اصل مهمى كه حلقه اتصال همه اديان آسمانى است - «اصل توحيد» - با يكديگر همكارى و سپس همزيستى كنيم؛ اين خود بهترين نشانه براى روح صلح طلبى اسلام و آمادگى براى همزيستى مسالمت آميز با پيروان ساير اديان آسمانى است، كه ريشه در عصر پيامبر(صلى الله عليه وآله) دارد.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.