پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) در بیان اوصاف حاکمان جامعه اسلامی می فرماید: «شما مى دانيد حاکم بر نواميس، خونها و اموال نبايد بخیل باشد». زیرا پيشواى بخيل، برای رسیدن به ثروت، همه چيز را فدا می کند. سپس می فرماید: «حاکم نبايد جاهل، نادان و خشن باشد، و در بيت المال تبعيض روا دارد». همانند دوران خلافت عثمان كه خسارات جبران ناپذیری را به همراه داشت. در ادامه مى فرمايد: «والى نبايد در قضاوت رشوه گير باشد و در رساندن حق به صاحبانش كوتاهی نماید و نباید با تعطیلی سنت پیامبر(ص) جامعه را به هلاکت بیفکند».
پاسخ تفصیلی:
امام(عليه السلام) در آخرين بخش از خطبه 131 نهج البلاغه به بيان ويژگيهاى حاكمان عدل و واليان حق پرداخته و شش صفت مهم را براى آنها بيان مى كند، و جالب اين كه با جمله «وَقَدْ عَلِمْتُمْ»؛ (به درستی که شما مى دانيد) التزام به اين صفات را يك امر عقلى ظاهر و واضح مى شمرد كه هر كس از آن آگاه است و يا حدّاقل بايد از آن آگاه باشد، حضرت مى فرمايد:
(شما مى دانيد آن كس كه بر نواميس، و خونها، و اموال و احكام و امامت مسلمين سلطه پيدا مى كند نبايد بخيل باشد تا حرص بر جمع آورى اموال براى خود او را مشغول سازد [و از حق و عدالت بازدارد])؛ «وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّهُ لاَ يَنْبَغِي أَنْ يَكُوَنَ الْوَالِي عَلَى الْفُرُوجِ وَ الدِّمَاءِ وَ الْمَغَانِمِ و الاْحْكَامِ وَ إمَامَةِ الْمُسْلِمِينَ الْبَخِيلُ، فَتَكُونَ فِي أَمْوَالِهِمْ نَهْمَتُهُ(1)».
در حقيقت اصول زندگى فردى و اجتماعى مردم را اين پنج چيز تشكيل مى دهد: ناموس، جان، مال، قوانين و تشكيلات حكومت كه شخصى زمامدار بايد با تدبير و دورانديشى، و عدالت و انصاف، حق همه آنها را ادا كند، جان و مال و ناموس مردم در امان باشد، احكام و قوانين اجرا شود و امامت و پيشوايى خلق، به دست صالحان در تمام رده ها سپرده شود.
اگر پيشواى مردم «بخيل» باشد تمام همّت و شهوتش گردآورى اموال است و همه چيز را براى رسيدن به اين هدف زير پا مى گذارد، نه امنيّتى باقى مى ماند و نه قانونى محترم شمرده مى شود.
سپس ایشان در بيان دوّمين وصف مى فرمايد: (و نبايد جاهل و نادان باشد، كه باجهل خويش مردم را گمراه كند)؛ «وَ لاَ الْجَاهِلُ فَيُضِلَّهُمْ بِجَهْلِهِ». به يقين علم به احكام، موضوعات و راهكارهاى صحيح از اساسى ترين پايه هاى حكومت است و افراد جاهل هر چند حسن نيّت و تقوا داشته باشند توانايى بر حكومت ندارند و مردم را به خاطر جهل خود به بيراهه مى كشانند.
در بيان سوّمين وصف مى فرمايد: (والى نبايد خشن بوده باشد كه پيوندهاى مردم را با خشونت خويش قطع كند)؛ «وَ لاَ الْجَافِي(2)فَيَقْطَعَهُمْ بِجَفَائِهِ». به يقين از واضح ترين ويژگيهاى والى عدل، عطوفت، محبّت، نرمش و مداراست و مى دانيم پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) با همين نرمش و محبّت، دل هاى رميده از حق را در گرداگرد خود جمع كرد و اين يك رحمت بزرگ الهى بود آن گونه كه قرآن مى فرمايد: «فَبِمَا رَحْمَة مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِكَ»(3)؛ (به بركت رحمت الهى در برابر آنان نرم و مهربان شدى، و اگر خشن و سنگ دل بودى از اطراف تو پراكنده مى شدند).
و در بيان چهارمين وصف مى فرمايد: (والى نبايد ستمگر و حيف و ميل كننده اموال بيت المال باشد تا تبعيض روا دارد و گروهى را بر گروه ديگرى بى دليل مقدّم شمرد)؛ «وَ لاَ الْحَائِفُ(4)لِلدُّوَلِ(5)فَيَتَّخِذَ قَوْماً دُونَ قَوْم». اين همان بلايى است كه بر سر «عثمان» خليفه سوّم آمد، و چنان ضربه هاى سنگينى بر جامعه اسلامى وارد ساخت كه هرگز آثار آن برچيده نشد؛ اموال بيت المال را در ميان بستگان و دوستان و چاپلوسان و غارتگران تقسيم كرد، توده هاى رنجديده مردم بر ضدّ او شوريدند و او را به قتل رساندند و اختلافات عظيمى از آن زمان در ميان مردم پيدا شد كه آثار سوء آن قرنها باقى ماند.
در پنجمين ويژگى مى فرمايد: (والى نبايد در قضاوت، رشوه گير باشد تا حقوق مردم را از بين ببرد و در رساندن حق به صاحبانش كوتاهى ورزد)؛ «وَ لاَ الْمُرْتَشِي فِي الْحُكْمِ فَيَذْهَبَ بِالْحُقُوقِ، وَ يَقِفَ بِهَا دُونَ المَقَاطِعِ(6)». مهمترين عامل قضاوت به جور و ستم، همان بلاى رشوه خوارى است كه صاحبان زر و زور، قدرت پرداخت آن را دارند و احكام دادگاهها را به سود خود و به زيان صاحبان حق، تغيير مى دهند و از اجراى حق و عدالت مانع مى شوند.
و در ششمين و آخرين وصف مى فرمايد: (پيشواى مردم نبايد سنّت پيامبر را تعطيل كند و بدين سبب امّت را به هلاكت بيفكند)؛ «وَ لاَ الْمُعطِّلُ لِلسُّنَّةِ فَيُهْلِكَ الأُمَّةَ». البتّه تعبير به «سنّت» ممكن است اشاره به سنّت پيامبر(صلى الله عليه و آله) باشد كه در بالا به آن اشاره شد و يا سنّتها و قوانين الهى كه خداوند آن را در جهان آفرينش مقرّر فرموده است يا سنّتهاى حسنه اجتماعى است كه در عهدنامه «مالك اشتر» به آن اشاره شده است؛ «وَ لاَ تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هذِهِ الاْمّةِ»؛ (سنتهاى خوبى را كه در آغاز اين امت، به آن عمل شده نشكن)، و يا هر سه، هر چند معنى اوّل به نظر نزديكتر مى رسد.(7)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.