پاسخ اجمالی:
در عصر و زمان پیامبران(ع) افرادی وجود داشتند که بدلیل داشتن صفت زشت «جاه طلبی»، به فساد در بین قوم خود پرداختند که خداوند نیز آنان را به سختی مجازات نموده است. «سامری» فردی است که، با ساخت مجسّمه اى از گوساله در بنی اسرائیل، می خواست با فساد در دین بنی اسرائیل به جاه و مقامی برسد. از این رو خداوند نیز سامری ا مجازات نمود و وی را منزوى و از جامعه مطرود كرد، آن گونه كه قرآن مى گويد: «بهره تو در مدّت حياتت اين است كه هر كس به تو نزديك شود، می گویی: با من تماس نگير».
پاسخ تفصیلی:
جاه طلبى - يعنى علاقه افراطى به جاه و مقام و تلاش و كوشش براى رسيدن به آن به هر قيمت و به هر صورت - از رذايل خطرناكى است كه نه تنها به پيشرفت انسان در جنبه هاى معنوى لطمه وارد مى كند، بلکه از نظر ظاهرى و اجتماعى نيز او را منفور و منزوى مى سازد.
در طول تاريخ انبياء و اقوام پيشين و دشمنان پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) قسمت هائى ديده مى شود كه همه حاكى از گستردگى دامنه نكبت بار اين رذيله اخلاقى است.
در ضمن بايد توجه داشت كه بسيارى از رذايل اخلاقى، مفاهيمى نزديك به هم دارد و به اصطلاح ديوار به ديوار هم هستند و ممكن است يك حركت زشت فردى و اجتماعى، از چندين صفت توأم با يكديگر نشات بگیرد. در آيات قرآن نيز گاه بازتاب هاى چند صفت همراه با هم منعكس مى شود؛ تكبّر، غرور، خودخواهى و خودپسندى و رياكارى همچنين جاه طلبى از اين قبيل است.
به هر حال در قرآن به ماجراى «سامرى» برخورد مى كنيم كه داستانش را همه كم و بيش شنيده اند. او در تاريخ بنى اسرائيل چهره بسيار زشت و منفور و منفى از خود به يادگار گذارده است. او كه مردى بسيار جاه طلب بود از رفتن موسى(عليه السلام) به كوه طور با گروهى از سران بنى اسرائيل براى شنيدن پاسخ به تقاضاى مشاهده پروردگار استفاده كرد و از زينت آلاتى كه از فرعونيان به دست بنى اسرائيل افتاده بود، بهره گرفت و گوساله اى طلايى ساخت كه وقتى آن را در مسير باد قرار مى داد صداى مخصوصى از آن بر مى خاست و يا اين كه قسمتى از خاك زير پاى جبرئيل يا مركبش را كه در ماجراى غرق فرعونيان ظاهر شده بود بر گرفته بود و درون گوساله طلايى ريخت و اين سر و صدا از بركت آن بود. سپس مردم را به پرستش آن دعوت كرد و چيزى نگذشت كه گروه زيادى در برابر آن گوساله به سجده افتادند و آن را نيايش كردند.
قرآن در آيات 85 الی 98 سوره «طه» به اين ماجرا اشاره كرده مى گويد: (خدا به موسى(عليه السلام) گفت: ما قوم تو را بعد از تو آزمايش كرديم و سامرى آنها را گمراه كرد)؛ «قالَ فِاِنّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ وَ اَضلَّهُمُ السامِرِىّ».
موسى(عليه السلام) سخت عصبانى شد و با شتاب به سوى قوم خود باز گشت و بر آنها فرياد زد و برادرش هارون را مورد باز خواست قرار داد، قوم موسى(عليه السلام) اظهار بى تقصيرى كردند، و عامل اصلى اين انحراف و بت پرستى را سامرى معرفى نمودند كه (براى آنها مجسّمه اى از گوساله كه صدايى همچون صداى گوساله داشت تهيه كرده بود و [به يكديگر] گفتند: اين خداى شما و خداى موسى[عليه السلام] است و [پيمانى را كه با خدا بسته بودند] فراموش كردند)؛ «فَاَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلا جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا اِلهُكُمْ وَ اِلهُ مُوسَى فَنَسِىَ».
در اينجا موسى(عليه السلام) روى سخن را به سامرى به عنوان عامل اصلى اين فساد بزرگ نموده و گفت: (چرا اين كار را كردى اى سامرى! گفت: من چيزى ديدم كه آنها نديدند، قسمتى از آثار رسول [جبرئيل] را گرفتم سپس آن را [درون گوساله] افكندم و اين چنين نفس [جاه طلب] من اين كار را در نظرم جلوه داد)؛ «قالَ فَما خَطْبُكَ يا سامِرِىُّ ـ قالَ بَصُرْتُ بِما لَم يَبْصُرُوا بِه فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ اَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِى نَفْسِى».
ولى على رغم اين موضوع كه سامرى مى خواست كه از اين طريق به جاه و مقامى برسد، خداوند چنان مجازاتى در اين جهان براى او قرار داد كه او را كاملا منزوى و از جامعه مطرود كرد و آن گونه كه قرآن مى گويد موسى به او گفت: (برو [و از ميان مردم دور شو و با كسى تماس نگير] و بهره تو در مدّت حياتت اين است كه هر كس به تو نزديك شود، خواهى گفت: با من تماس نگير)؛ «قالَ فَاذْهَبْ فَاِنَّ لَكَ فِى الْحَيوةِ اَنْ تَقُوْلَ لا مِساسَ».
آيا اين يكى از قوانين جزائى شريعت موسى(عليه السلام) بود كه اگر كسى گناه سنگينى مرتكب مى شد، به منزله موجودى پليد و نجس و ناپاك بود، كه نه كسى با او تماس مى گرفت و نه او حق داشت با كسى تماس بگيرد؟ و يا اين كه به كيفر عملش خداوند او را به بيمارى مرموزى مبتلا ساخت كه هيچ كس با او تماس نمى گرفت چرا كه اگر تماس مى گرفت گرفتار بيمارى مى شد!؟ و يا اين كه سامرى گرفتار يك نوع بيمارى روانى به صورت وسواس شديد و وحشت از انسانها شد، به طورى كه اگر كسى به او نزديك مى شد فرياد مى زد لا مِساسَ (با من تماس نگير) احتمالاتی است که در این مورد داده شده است.
آرى اين است كيفر اعمال جاه طلبانى كه حتّى دين و آيين حق را ملعبه جاه طلبى خود مى كنند.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.