پاسخ اجمالی:
به بیان قرآن کریم مردم به دو علت از «مرگ» مي ترسند. يكی اينكه مرگ را پايان همه چيز و مرادف معناى «فنا» مي دانند؛ و دلیل دوم آلودگى به گناهان و دلبستگى به دنياست. اما كسى كه مرگ را تولد جديد و سرآغازى براى انتقال به جهان وسيع تر و زندگى والاتر مى داند و كوله بارى بزرگ از اعمال صالح براى اين سفر فراهم كرده و دلبستگى خاصى به دنيا ندارد ديگر ترسي از مرگ ندارد.
پاسخ تفصیلی:
چهره مرگ معمولا براى افراد وحشتناك است و دليل آن اجمالا يكى از دو چيز است يا مرگ را پايان همه چيز و مرادف معناى فنا مي دانند و يا آلودگى به گناهان و دلبستگى به دنياست، اما كسى كه مرگ را تولد جديد و سرآغازى براى انتقال به جهان وسيع تر و زندگى والاتر مى داند و كوله بارى بزرگ از اعمال صالح براى اين سفر فراهم كرده و دلبستگى خاصى به دنيا ندارد براى چه از مرگ بترسد؟ قرآن اشاره ظريفى به اين موضوع نموده مى فرمايد: (بگو اى يهوديان! اگر گمان مى كنيد كه شما دوستان خدا هستيد و ديگران نيستند پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مى گوييد [تا به لقاى محبوبتان برسيد])؛ «قُلْ يا اَيْهَا الَّذينَ هادُوا اِنْ زَعَمْتُمْ اَنَّكُمْ اَوْلِياءُ للهِ مِنْ دُونِ النّاسِ فَتَمَنَّوا الْمَوْتَ اِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ».(1) سپس مى افزايد: (ولى آنها هرگز تمناى مگر نمى كنند به خاطر اعمالى كه از پيش فرستادند و خداوند ظالمان را به خوبى مى شناسد)؛ «وَ لايَتَمَنَّونَهُ اَبَداً بِما قَدَّمَتْ اَيْديهِمْ وَ الله عَليمٌ بِالظّالِمينَ».(2)
قابل توجه اينكه مخاطب در اين آيه، يهود هستند و اين ظاهراً به خاطر دو نكته است:
نخست اينكه يهود هميشه - و حتّى امروز - خود را نسل برگزيده خداوند مى پنداشتند و براى خود يك سلسله امتيازات خيالى و پندارى نسبت به ديگران قائل بودند؛ گاه خود را فرزندان خدا مى شمردند! و گاه اولياء و دوستان خاصّ او «وَ قالَتِ الْيَهُودُ وَ النَّصارَى نَحْنُ اَبْناءُ اللهِ وَ اَحِيّانُهُ».(3) و گاه می گفتند: «وَ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ اِلا اَيّاماً مَعْدُودَةً»(4)؛ (آتش دوزخ، هرگز دامن ما را فرا نمی گیرد هر چند گناهكار باشيم مگر چند روز محدود!).
قرآن به آنها مى گويد: اگر در اين اعتقاد خود صادق هستيد چرا اين همه از مرگ وحشت داريد؟ مگر دوست از بقاى دوست خود مى ترسد؟ و مگر انتقال از زندان به يك باغ خرم و سرسبز و حشتناك است؟! شبيه همين معنا در آيه 94 سوره بقره آمده است: «قُلْ اِنْ كانَتْ لَكُمُ الدّارُ الاْخِرَةُ عِنْدَ اللهِ خالِصَةً مِنْ دُونَ النّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ اِنْ كُنْتُمْ صادِقينَ»؛ (بگو اگر سراى آخرت در نزد خدا مخصوص شما است نه ساير مردم، پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مى گوييد!). ديگر اينكه آنها مردم دنياپرست و دلبسته عالم ماده بودند، به علاوه دامانشان با گناهان زياد و خون هاى بى گناهان آلوده بود، به همين دليل شديداً از مرگ هراسان بودند لذا قرآن در آيه 96 سوره بقره مى گويد: «وَ لَتَجِدَنَّهُمْ احْرَصَ النّاسِ عَلَى حَياة»؛ (آنها را حريص ترين مردم بر زندگى پست مادى مى يابى) و در آيه 95 همين سوره مى گويد: «وَ لَنْيَتَمَنَّوْهُ اَبَداً بِما قَدَّمَتْ اَيْديهِم»؛ (آنها هرگز آرزوى مردن نمى كنند به خاطر اعمال بدى كه پيش از خود فرستاده اند).
به اين ترتيب قرآن مجيد هم علل ترس از مرگ را به روشنى بيان كرده است و هم طرق نجات از اين ترس و وحشت عمومى را. بعضى از مفسّران، آيه فوق را درباره يهود نوعى مباهله دانسته اند كه يكى از طرق مبارزه با مدعيان دروغين است و آن اينكه براى اثبات صدق مدعاى خود از پيشگاه خدا تقاضا كنند كه اگر دروغگو هستند رسوا شوند (و اگر شرايط مباهله در آن جمع باشد اثر مى كند). شاهد اين سخن آن است كه در روايات آمده اگر اين مدعيان دروغين يعنى يهود در برابر پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) تمنّى مرگ مى كردند بلافاصله همان جا آب دهانشان گلوگيرشان مى شد و مى مردند! «وَ الَّذى نَفْسى بِيَدِهِ لايَقُوْلُها اَحَدٌ مِنْكُمْ اِلاّ غُصَّ بِرِيْقِهِ».(5)،(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.