پاسخ اجمالی:
«اَجَل» و سرآمدِ عمر انسان، بر دو گونه است: «اَجَل حتمى» و «اَجَل غير حتمى»؛ اَجَل حتمى تخلّف ناپذير است؛ اما اَجَل غیر حتمی یا مشروط يا معلَّق قابل تغيير مى باشد، گاه به وسيله تدبير و احتياط خود انسانها و گاه به وسيله انجام اعمال نيكى همچون صله رحم و صدقه در راه خدا و گاه به وسيله فرشتگانى كه مأمور حفظ انسان در برابر خطرات غير حتمى هستند.
پاسخ تفصیلی:
در پاسخ به اين سؤال بايد گفت: اَجَل و سرآمدِ عمر انسان، بر دو گونه است: «اَجَل حتمى» و «اَجَل غير حتمى». «اَجَل حتمى» سرآمدى است كه به هيچ وجه راه بازگشت براى آن نيست مثل اينكه قلب انسان حداكثر قدرت ضربانش - در حالي كه كاملاً هم سالم باشد - فلان مقدار است؛ هنگامى كه آن عدد كامل شد قلب خواه ناخواه از كار مى ايستد، درست مانند ساعتى كه باطرى آن تمام شده باشد.
امّا «اَجَل غير حتمى» سرآمدى است كه قابل اجتناب است و آن نيز بر دوگونه است؛ بخشى از آن در اختيار انسان است كه مى تواند با رعايت موازين عقلايى از آن پرهيز كند، مانند: پوشيدن «زره» در تن و گذاشتن «كلاه خُود» بر سر و گرفتن «سپر» به دست در ميدان جنگ كه بى شك جلوى بسيارى از مرگ و ميرها را مى گيرد. پرهيز از اين گونه امور، به عهده خود انسان گذارده شده است و اوست كه در برابر اين حوادث، مسئول و تعيين كننده است.
بخش ديگرى از سرآمدها، غير قطعى است كه معمولاً از اختيار انسان بيرون است؛ مانند: بخشى از حوادث رانندگى و يا مسأله پيش بينى نشده اى در مورد سقوط در چاه يا ريزش كوه و مانند آن. اينجاست كه فرشتگان و مأموران الهى، تا اَجَل حتمى او فرا نرسيده باشد او را در برابر اين حوادث حفظ مى كنند و هنگامى كه اَجَل حتمى او فرا رسيد او را به دست حادثه مى سپارند و رهايش مى كنند.
البتّه اين بخش را نيز مى توان به دو گروه تقسيم كرد: مشروط و غير مشروط؛ مشروط آن مواردى است كه پاسدارى فرشتگانِ حافظِ انسانها، مشروط به انجام كارى از قبيل دادن صدقه، دعا كردن، صله رحم و انجام كارهاى نيك مى باشد و قسم ديگر آن است كه حتّى بدون اين شرط، مأمور محافظت او از اين خطرات هستند. خلاصه اينكه اَجَل حتمى تخلّف ناپذير است؛ اما اَجَل مشروط يا معلَّق قابل تغيير مى باشد، گاه به وسيله تدبير و احتياط خود انسانها و گاه به وسيله انجام اعمال نيكى همچون صله رحم و صدقه در راه خدا و گاه به وسيله فرشتگانى كه مأمور حفظ انسان در برابر خطرات غير حتمى هستند.
از اينجا روشن مى شود كه آياتى مانند: «فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَايَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَ لَايَسْتَقْدِمُونَ»(1)؛ (هنگامى كه اجل آنها فرا رسد نه ساعتى از آن عقب مى افتند و نه ساعتى بر آن پيشى مى گيرند) و آيه شريفه: «وَ لَنْ يُؤَخِّرَ اللّهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا»(2)؛ (خداوند هرگز مرگ كسى را كه اجلش فرا رسيده به تأخير نمى اندازد) با آياتى مانند: «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ...» منافات ندارد و همچنين با روايات فراوانى كه مى گويد: صدقه و صله رحم، اَجَل انسان را به تأخير مى اندازد، مخالف نيست و در واقع جمع بين همه آيات و روايات با توجّه به اقسام سه گانه يا چهارگانه اَجَل كه در بالا اشاره شد، روشن مى شود.(3)،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.