پاسخ اجمالی:
همان طور كه اسم خداوند به منزله دارو است، ياد او نيز به مثابه شفاست. براي درمان هر دردي دارويي معلوم، با مقدار و كيفيتي مشخّص لازم است كه اگر از حدود معين آن، فراتر رفت ديگر اثري ندارد؛ از اين رو سالكِ ذاكر، براي شفاي امراض خويش بايد بر ذكر مأثور اقتصار كند وگرنه طرفي نمي بندد.
پاسخ تفصیلی:
همان طور كه اسم خداوند به منزله دارو است، ياد او نيز به مثابه شفا است: «يَا مَنِ اسْمُهُ دَوَاءٌ وَ ذِكْرُهُ شِفَاء».(1) براي درمان هر دردي دارويي معلوم، با مقدار و كيفيتي مشخّص لازم است؛ چنانكه براي شفاي از هر بيماري نيز حدود معيني است كه فراتر از حدّ تحديد شده آن، تهديد به خطر را به همراه دارد؛ از اين رو سالكِ ذاكر، براي شفاي امراض خويش بايد بر ذكر مأثور و كمّ و كيف محدود آن اقتصار كند وگرنه از ذكر بي نظم، طرفي نمي بندد، مگر از باب ذكر مطلق و اميد ثواب كه بحث خاص خود را دارد و نيازي به دستور ويژه نخواهد داشت. در اين زمينه يعني توقيفي بودن ذكر خاص و لزوم پرهيز از افزايش و كاهش آن، نصوصي رسيده است كه در کتب مربوطه ذکر شده است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.