پاسخ اجمالی:
«قرة العين» به معنی نورچشم است و عرب به آنچه مايه خوشنودى و سرور است، قرة العين گويد. در قرآن در مورد کودکی حضرت موسی(ع) و در مورد همسر و فرزندان و همچنین نماز شب قرة اعین به کار رفته است.
پاسخ تفصیلی:
در فارسى، كلمه «قرة العين» را به نور چشم ترجمه مى كنند و در عربى معنى كنايه اى دارد و صاحب «مفردات» گويد: «قَرَّتْ عينُهُ» يعنى «سُرَّت»؛ (مسرور شد) و لذا به آنچه مايه خوشنودى و سرور است، قرة العين گويند(1) از اين رو به فرزند خوب «قرة العين» گويند؛ چون سرمايه سُرور و مسرّت والدين است و بوسيله آن گويا نور چشم آنها زياد مى شود.
در قرآن يك مرتبه واژه «قُرَّتُ عَيْنٍ» آمده و آن در داستان حضرت موسى(عليه السلام) است. وقتى كودك بود و به دستور فرعون از آب گرفته شد؛ (زن فرعون به فرعون گفت: اين كودك را مكش كه مايه سُرور من و تو است)؛ «وَ قَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي وَ لَكَ لَاتَقْتُلُوهُ»(2)
و دو مرتبه به شكل «قُرَّةَ أَعْيُنٍ» آمده: يكى در مورد بندگان مقرّب الهى است كه به خداوند مى گويند: (به ما همسران و فرزندانى ده كه مايه سرور باشد)؛ «رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ»(3) و ديگرى در مورد نماز شب است كه خداوند مى فرمايد: (هيچ كس نمى داند براى شب زنده داران [كسانى كه نماز شب مى خوانند] چه مايه سُرور و ابتهاجى قرار داده شده، و اين جزاى عمل آنهاست)؛ «فَلاَتَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُمْ مِّنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ»(4).
در قرآن «تَقَرَّ عَينُهَا» نيز در دو مورد درباره حضرت موسى(عليه السلام) آمده كه: «رَجَعنَاكَ اِلَى اُمِّكَ كَى تَقَرَّ عَينُهَا وَ لَاتَحزَنَ»(5)، «رَدَدنَاهُ اِلَى اُمِّهِ كَى تَقَرَّ عَينُهَا وَ لَاتَحزَنَ»(6)؛ (رد كرديم موسى را به مادرش تا مايه سرور او شود و اندوهگين نباشد) و يك مورد هم «تَقَرَّ اَعيُنُهُنَّ» دارد كه در مورد زنان پيامبر(صلی الله علیه و آله) است: «ذَلِكَ اَدنَى اَن تَقَرَّ اَعيُنُهُنَّ»(7)؛ (اين نزديكتر است به اين كه موجب سرور آنها شود). در اين آيه «حق قسم» را از پيامبر(صلی الله علیه و آله) برداشت، حق قسم آن است كه شوهر اوقات خود را در ميان همسران به طور عادلانه تقسيم كند، اگر يك شب نزد يكى از آنها است شب ديگر نزد ديگرى باشد و نبايد تفاوتى از اين نظر بين آنها باشد و اين، يكى از احكام اسلامى است كه در فقه مورد بررسى قرار گرفته شده است.
پيامبر(صلی الله علیه و آله) به علت شرائط خاص خصوصاً در زمانى كه در مدينه بود، و هر ماه تقريباً يك جنگ بر او تحميل مى شد و در اين زمان همسران متعدد داشت، رعايت حق قِسم به حكم آيه فوق از او ساقط شد، و مى توانست هرگونه اوقات خود را تقسيم كند، هر چند او با اين حال حتى الامكان مساوات و عدالت را [چنانكه در تواريخ اسلامى است] رعايت مى كرد.
اين مطلب را خداوند براى رفع غم همسران[پيامبر] كه ناراحتى مى كردند و گاه رقابت داشتند بيان كرد چرا كه حالا مى دانستند این یک حكم الهى است ولذا در برابر آن تسليم مى شدند و نيز می دانستند حكمى است عمومى براى همه زنان پيامبر(صلی الله علیه و آله).(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.