پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) مي فرمايد: «متقین در حال فقر هم تقاضای کمک نمی کنند». آنها با وجود نیازمندي اظهار بی نیازی می کنند و خدا در وصف اصحاب صُفّه می فرماید: «بخاطر عفاف زیاد حالشان برای مردم معلوم نیست و همه خیال می کنند بی نیاز هستند». در روایت آمده است که «خدا از فقر بیزار است و می خواهد اثر نعمتش را بر بنده اش ببيند پس آن که فقرش را ظاهر نکند محبوب خداست»، اسلام فقر را قبول ندارد؛ ولی انسان مؤمن چون منبع همه چیز را خدا می داند فقر را تحمل می کند؛ چراکه در روایت آمده: «مخفى كردن فقر از جوانمردى است».
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشي از خطبه متقين در بيان اوصاف آنها مي فرمايد: «تَجَمُّلاً فِى فَاقَةٍ»(1)؛ ([مى بينى براى هر يك از پرهيزكاران] جمالى در حالت فقر و تنگدستى).
تجمّل از باب تفعّل يعنى به سختى خود را زيبا و جميل جلوه دادن. متقين در حالت فقر، خود را غنى و بى نياز نشان مى دهند. آنها گرچه فقيرند، ولى اظهار غِناء و بى نيازى مى كنند. آنها فقر خود را از مردم پنهان مى كنند، آنها عفت خود را از دست نداده و دست نياز به سوى كسى دراز نمى كنند و از ديگرى سؤال و درخواست نمى نمايند.
خداوند متعال «اصحاب صُفّة» را به اين خصلت مدح كرده است: «يَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِياءَ مِنَ التَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمَاهُمْ لَا يَسْئَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافاً»(2)؛ (از فرط عفاف چنان احوالشان بر مردم مشتبه شود كه هر كس از حال آنها آگاه نباشد آنها را غنى و بى نياز مى پندارد؛ اما آنها را از سيمايشان مى شناسى، هرگز با اصرار چيزى از مردم نمى خواهند).
از امام باقر(عليه السلام) روايت شده كه: «اين آيه در مورد اصحاب صُفّه است، اينها چهار صد نفر از مسلمانان مكه و اطراف مدينه بودند كه نه خانه اي در مدينه داشتند و نه خويشاوندى كه به منزل آنها بروند، از اين جهت در مسجد پيامبر(صلی الله علیه و آله) مسكن گزيده و آمادگى كامل خود را براى شركت در ميدان هاى جنگ و جهاد اعلام كرده بودند، ولى چون اقامت آنها در مسجد با شؤون مسجد سازگار نبود، دستور داده شد به صفة [سكوى بزرگ و وسيع] -كه در بيرون مسجد قرار داشت - منتقل شوند. آيه فوق نازل شده و به مسلمين دستور داد تا به آنها كمك كنند و چنين كردند، آنها اوقات خود را مشغول تعلّم و عبادت بودند، هر كس آنها را مى ديد به خاطر عفت نفس و خويشتندارى از سؤال، آنها را غنى مى پنداشت آنها اين كار را براى رسيدن به رضوان الهى و ثواب فراوان الهى مى كردند».(3)
مرحوم خوئى در شرح خود گويد: «عدم درخواست با اصرار آنها كه خداوند در آيه گويد، از باب سالبه به انتفاء موضوع است؛ يعنى اصلا سؤال و درخواستى نمى كنند و عفّت باطنى آنها و حريت آنها اجازه مطلق سؤال چه با اصرار و چه بى اصرار نمى داده، چنانكه مى گوئيد: «مثل او را نديديم» و مرادتان اين است كه اصلا مثل و شبيهى ندارد تا ديده باشم، اين سالبه به انتفاء موضوع است، يعنى موضوعى كه شبيه سؤال و درخواست باشد اصلا در كار نبوده است.
البته احتمال(4) ديگرى هم داده شده كه مراد اين است اگر مضطر شوند، محترمانه مشكل خود را بدون اصرار به اطلاع برادر دينى خود مى رسانند و هرگز با اصرار فراوان به اين و آن، از شخصيت و عفت نفس خود نمى كاهند.
در حديثى در «مجمع البيان» آمده است كه: «اِنَّ اللّهَ يُحِبُّ اَن يَرى اَثَرَ نِعمَتِهِ عَلَى عَبْدِهِ و يَكرَهُ البُوْسَ وَ التَّباؤُسَ وَ يُحِبُّ الحَلِيمَ المُتعَفِّفَ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَبغُضُ البَذِّى السَّائِلَ المُلْحِفَ»(5)؛ (خداوند دوست دارد اثر نعمت خود را بر بنده اش ببيند و سختى و فقر را كراهت دارد و صبور و عفيف را از بندگانش دوست دارد و انسان پست سؤال كننده و مصرّ را دشمن دارد).
شخص پرهيزكار با سختى فقر را تحمل مى كند و از آن نمى هراسد، زيرا «اِنْ مِن شَىءٍ اِلَّا عِنْدَنا خَزَائِنُهُ»(6)؛ (مى داند منبع هر چيز در نزد خداست). اصل فقر در اسلام منفور است. «اَلْفَقْرُ سَوَادُ الْوَجْهِ فِى الدَّارَيْنِ»؛ (فقر، سواد و سياهى صورت در دو دنيا است). ولى گاهى فقر به انسان تحميل مى شود، جنگ تحميلى، زلزله، خشكسالى، قحطى، سيل و عوامل طبيعى گاهى موجب فقر و از بين رفتن سرمايه ها مى شود؛ عده اى فقير و تنگدست و آواره به جاى مى گذارد، يا شخصى بالخصوص ورشكست مى شود، تلاش كرده فقير نباشد ولى شد، اينجا جاى كفران نيست، جاى تجرّى و عصيان نيست، چرا با فقر، خود را نابود كنيم؟ ممالكى بودند كه در جنگ جهانى ويران شدند؛ ولى با همت نيروهاى خود، بلند شده و از ديگران سبقت گرفتند.
متذكر مى شويم كه فقر و فقير مطلوب اسلام نيست، كسى نگويد بايد حتماً فقير داشته باشيم وگرنه بعضى احكام اسلام مثل خمس و زكات و صدقه از بين مى رود، زيرا جواب مى دهيم كه اسلام نگفته بايد موضوعات را حفظ كرده؛ بلكه فرموده احكام را حفظ كنيد، اصل استحباب صدقه و وجوب خمس و زكات و ديگر انفاقات را بايد حفظ كرد، چون حكم اسلام است، ولى لازم نيست فقير درست كنيم، چنانكه وقتى مى فرمايد گوشت خوك حرام است نه اينكه حتماً خوك پرورش دهيد، تا اين موضوع باشد ولى استفاده نكنيد، اصل حرمت را رعايت كنيد كه اگر خوكى بود، از گوشت آن نخوريد و همچنين است ديگر مسائل اسلام.
در روايات است كه: «عفاف، زينت فقر و تنگدستى است».(7) «كسى كه اظهار فقر كند، قدر و ارزش خود را و شخصيت خود را ذليل كرده است».(8) «مخفى كردن فقر و امراض از جوانمردى است».(9) «خداوند فقر را [بعنوان] امانت در نزد خلقش قرار داده، پس كسى كه آن را پنهان كند خدا اجر روزه دار نمازگزار به او عنايت كند»(10) و «خداوند دوست دارد مؤمن را وقتى كه فقير و خويشتندار باشد».(11)،(12)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.