پاسخ اجمالی:
اسلام دين «عمل» است؛ زیرا امام صادق(ع) فرمود: «ايمان، تمامش عمل است و قول نيز جزئی از عمل است». در جای دیگر فرمودند: «پيروان مكتب ما را از عملشان بشناسيد». آری معيار شيعه بودن، عمل است؛ آن هم عملى كه با عقل توأم باشد. چون پیامبر(ص) می فرماید: «زمانى كه عملى انجام دادى، با علم و تعقل انجام ده». انسان نباید در الفاظ دین منحصر گشته و از مفاهيم و اعمال غافل شود. على(ع) در این زمینه می فرماید: «شما به اعراب دادن اعمال محتاج تريد، تا اعراب دادن اقوال و الفاظ».
پاسخ تفصیلی:
اسلام دين عمل است، معمولا در تعريف دین مى گوئيم: «اقرار به زبان و اعتقاد قلبى و عمل به اركان»، يعنى يك سوم آن را عمل قرار مى دهيم. از امام صادق(عليه السلام) پرسيدند: «افضل اعمال نزد خداوند چيست؟ حضرت فرمودند: خداوند عملی را قبول نمى كند مگر با ايمان به خدائى كه شريك ندارد و غير از او خدائى نيست، سپس راوى مى گويد: سؤال كردم آیا ایمان قول و عمل است يا قول بدون عمل؟ [؛يعنى ايمان زبانى و عملى است يا اينكه فقط زبانى است؟] حضرت چنين فرمودند: «الإيمانُ عَمَلٌ كُلُّه وَ القَولُ بَعضُ ذلِكَ العَمَلِ...»(1)؛ (ايمان تمامش عمل است و قول نيز بعضى از آن عمل است...)؛ [يعنى ايمان شخص در عمل مشخص مى شود و عمل محك بسيار خوبى براى ايمان است و اگر هم قولى باشد، جزئى از عمل محسوب مى شود]».
چنانكه روشن شد، دين يعنى عمل، لذا فرمودند: پيروان مكتب ما را از عملشان بشناسيد. معيار شيعه و پيرو بودن، رفتار و كردار است نه لفظ بدون محتوى.
عمل، شعار مؤمن است(2) لباسى است كه بر تن خود كرده، عمل يار و همراه فردى است كه به درجه يقين رسيده است،(3) عمل كاملترين جانشين انسان است،(4) بهترين چيزى است كه مردم بوسيله آن از او ذكر خير مى كنند و او را مى ستايند، عمل نيك، ميوه علم است نه فقط حرف نيك. آن هم عملى كه با عقل توأم باشد.
از وصاياى رسول گرامى(صلى الله عليه و آله) به ابن مسعود است که فرمودند: «يَا ابنَ مَسعُودُ اِذَا عَمِلتَ عَمَلاً فَاعْمَل بِعِلمٍ و عَقْلٍ وَ اِيّاكَ وَ أَنْ تَعْمَلَ عَمَلاً بِغَيرِ تَدبِيرٍ وَ عِلمٍ فَاِنَّهُ جَلَّ جَلَالُهُ يَقُولُ وَ لَا تَكُونُوا كَالَّتِى نَقَضَتْ غَزْلَهَا مِنْ بَعدِ قُوَّةٍ اَنْكاثاً»؛ (اى ابن مسعود! زمانى كه عملى انجام دادى، با علم و تعقل انجام ده، و بپرهيز از اين كه عملى بدون تدبير و علم انجام دهى؛ زيرا خداوند(جل جلاله) مى فرمايد: مانند زنى نباشيد كه رشته خود را پس از تابيدن محكم وا مى تابد [كنايه از اينكه كار بى فائده مى كند و وقت خود را تلف مى نمايد، عمل بدون تعقل هم چنين است]).
بعضى به قدرى در قول و لفظ تأمل مى كنند كه گوئى عمل را فراموش كرده اند، انسان بعضى را مى بيند كه در حمد و سوره نماز بسيار دقت مى كنند تا مخرج حروف را خوب ادا كنند يا در دعاها و قرآن خواندن دقت مى كنند تا با اِعراب صحيح بخوانند تا خوب حرف آشكار شود در حالى كه از مفاهيم دعا كه اعمال ما باشد غافل اند.
چه قدر مولى على(عليه السلام) عالى فرموده است: «اِنّكُم اِلَى اِعرَابِ الاَعمَالِ اَحْوَجْ مِنكُم اِلَى اِعرَابِ الاَقوالِ»(5)؛ (شما به اعراب دادن اعمال محتاج تريد، تا اعراب دادن و آشكار كردن اقوال و الفاظ).
بايد دقت در اعمال كرد كه حروف و الفاظ و اقوال و مفاهيم وسيله اى بيش نيست، الفاظ پرمفهوم ادعيه وسيله اى براى رساندن معنا به ما بوده، تا طبق آن مشى و عمل كنيم و آنچه مهم است اين كه نظر به هدف يعنى اعمال كنيم نه وسائل. به قول بزرگان «ما يُنْظَرُ بِهِ الشَىءُ فَهُوَ فَانٍ فِى ذَلِكَ الشَّىءِ»؛ (آن وسيله اى كه به واسطه آن چيزى مورد نظر قرار مى گيرد فانى در آن شىء است)، مثلا وقتى صورت خود را در آئينه مى بينيم و يا به ساعت نگاه مى كنيم تا ببینیم ساعت چند است، آئينه و ساعت وسيله اى بيش نيست كه نظر به آن مورد توجه اصلى نيست، الفاظ هم آينه معانى است پس نظر به عمل كن نه لفظ.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.