پاسخ اجمالی:
از جمله مسائلی كه دوست و دشمن درباره پيامبر(ص) پذيرفته اند، مديريت بي نظير ايشان است. دليل آن هم پيروزى سريع ايشان بر انبوه دشمنان در كوتاه ترين مدت و با كمترين ضايعات است. قرآن مجيد در مورد شخص پيامبر(ص) پنج صفت مديريتي بيان كرده، مي فرمايد: «از سوى خدا پيامبرى به سراغ شما آمد كه از خود شماست و دردها و نیازهای شما را درک می کند، او دلسوزتان بوده و ناراحتيهاى شما بر او ناگوار است و براى هدايت و نجات شما سخت كوشا است و نسبت به مؤمنان [حتى خطاكاران] رحيم و مهربان است و به دنبال حل مشکلاتشان است».
پاسخ تفصیلی:
از مسائلى كه دوست و دشمن درباره پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) پذيرفته اند، مديريّت شايسته و فرماندهى فوق العاده اوست. هر كس در هر چيز ترديد كند در اين دو معنى ترديد نخواهد كرد كه او هم مدير لايقى بود و هم فرمانده فوق العاده اى. دليل آن هم پيروزى سريع پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) بر انبوه دشمنان در كوتاه ترين مدّت و با كمترين ضايعات است.
در مهمترين جنگهاى اسلامى، پيغمبر(صلى الله عليه و آله و سلم) شخصاً فرماندهى سپاه را بر عهده داشت، و اين جنگها به نام «غزوه» از ديگر جنگهاى اسلامى مشخص مى شود و از حسّاسيّت و اهمّيّت فوق العاده اى برخوردار بوده است. نه تنها مورّخان اسلامى بلكه مورّخان غير مسلمان هم كه تاريخ اسلام را مورد تجزيه و تحليل قرار داده اند، مديريّت و فرماندهى ایشان را بسيار ستوده، و روش او را در جنگ از بهترين روشها معرّفى كرده اند.
به همين دليل، هيچ مدير و فرمانده مسلمانى نمى تواند خود را از مطالعه حالات پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) مخصوصاً بخشهاى مربوط به غزوات بى نياز ببيند. همچنين بررسى برنامه هاى مؤثّر اميرمؤمنان على(عليه السلام) چه در مبارزاتى كه همراه پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) به عنوان يك افسر نيرومند با دشمنان داشت، و چه جنگهائى را كه شخصاً فرماندهى لشگر را در عصر پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) بر عهده داشت، و چه در پيكارهاى او در سه جنگ معروف با «ناكثين» و «قاسطين» و «مارقين» (پيمان شكنان جنگ جمل، جبّاران شام، و خوارج نهروان) بعد از پيامبر رهبرى نمود، همه آن غزوات و اين جنگها، مملو از نكات مهمّ مربوط به مديريّت و فرماندهى مكتبى و اسلامى است كه مى تواند در همه زمينه ها الهام بخش باشد.
قرآن مجيد در مورد شخص پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) پنج صفت را به عنوان دلايل شايستگى او براى اين پست و مقام بيان كرده است: «لَقَدْ جائَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ماعَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ»(1)؛ (از سوى خدا پيامبرى به سراغ شما آمد كه از خود شماست [جوشيده از ميان توده هاى شما] كسى كه ناراحتيهاى شما بر او ناگوار و سنگين است! و براى هدايت و نجات شما سخت كوشا است! و نسبت به مؤمنان، مهربان و رحيم است!).
به اين ترتيب، جوشيده بودن از ميان توده هاى جمعيّت و مردم مستضعف، دلسوزى فوق العاده، علاقه شديد به سامان بخشيدن به كار مردمى كه تحت رهبرى او هستند، و بالاخره مهر و محبّت فوق العاده، از ويژگيهاى مهمّ اين پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) و از خصوصيّات رهبرى و مديريّت او، و هم از عوامل پيروزى سريع و عميق او بود.
طبق اين بيان، هيچ مدير و فرمانده اسلامى نمى تواند از اين صفات پنجگانه خالى باشد:
1. او بايد از ميان همان مردم برخيزد كه رهبرى آنها را بر عهده دارد تا دردها و نيازها و مشكلات آنها را بخوبى درك كند. اين كه مى بينيم بسيارى از مديريّتها به ناكامى مى كشد، يك دليلش همين است كه بافت وجود مدير و فرمانده، با بافت وجود كسانى كه تحت مديريّت و فرماندهى او هستند بكلّى متفاوت است؛ لذا درست يكديگر را درك نمى كنند، و آن پيوند و همبستگى كه ميان «پيشوا» و «پيرو» یا «فرمانده» و «تحت فرماندهى» لازم است در ميان آنها حاصل نمى شود.
2. دلسوز بودن يكى ديگر از شرايط لازم براى مديريّت است؛ آنها كه تنها با مقرّرات ادارى و ضوابط و قوانين كار مى كنند و تمام همّشان اين است كه فقط وظايف ادارى را انجام دهند و حاضر نيستند قدمى از آن فراتر بگذارند، قطعاً مديران و فرماندهانى ناموفّقند. در اين آيه از ويژگيهاى پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله و سلم) اين را مى شمـرد كه ناراحتيهاى شمـا بر او سخت گران است، و از رنجهاى شما رنج مى برد.
3. عشق و علاقه به كار خود، كه در آيه فوق از آن تعبير به «حَريصٌ عَلَيْكُمْ» شده است، و اشاره به عشق شديد و علاقه فوق العاده پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) نسبت به هدايت مردم است نيز از شرايط اساسى مديريّت و فرماندهى محسوب مى شود. مديرى كه «عاشق» كار خود نيست، هرگز كار چشمگيرى انجام نخواهد داد، و «فرماندهى» كه به برنامه خود عشق نمى ورزد هرگز پيروزى بزرگى به دست نخواهد آورد؛ و از اينجا روشن مى شود كه مسأله مديريّت بيش از آنچه جنبه هاى ظاهرى دارد، نيازمند به ريشه هاى معنوى است كه شخص «مدير» و «فرمانده» را براى كار خود بسازد و آماده كند.
4 و 5. مدير بايد نسبت به نفرات تحت اداره خود هم «رؤوف» باشد، و هم «رحيم». در اين كه ميان «رؤوف» و «رحيم» چه تفاوتى است؟ بعضى از علماى لغت گفته اند «رأفت» مرتبه بالاترى از «رحمت» است.(2) به اين ترتيب، در رهبران و مديران و فرماندهان، مرتبه والاى محبّت لازم است نه فقط يك مرحله ساده و عادى. و بعضى از مفسّران معتقدند كه «رحمت» در مقابل «خطاكاران» است و «رأفت» در مورد افرادى كه نياز به كمك دارند؛ و به تعبير ديگر، اوّلى جبنه منفى دارد و دوّمى جنبه مثبت؛ و طبق اين تفسير مدير بايد نسبت به تمام افراد حتّى خطاكاران مهربان باشد، و هم نيازهاى آنها را در نظر بگيرد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.