پاسخ اجمالی:
در آیات و روایات متعدد اسلامی به ثمرات و ویژگی های بسیار والای علم و علم آموزی اشاره شده است؛ مثلا گفته شده که علم هدف آفرینش جهان، یکی از اهداف بعثت انبیاء، وجه ممیزه بشر، یکی از لوازم مدیریت و رهبری، سرچشمه ایمان و تقوا و خداترسی و قدرت و ... است. به همین خاطر می بینیم که پیشوایان دینی ما هیچ محدودیت جنسیتی، زمانی و مکانی را به عنوان بهانه ای برای ترک تحصیل دانش نمی پذیرفتند؛ مثلا از حضرت علی(ع) روایت شده که فرموده دانش را حتی از مشرکین نیز فرا بگیرید.
پاسخ تفصیلی:
در منابع حدیثی و تفاسیر موضوعی قرآن کریم، ابواب متعددی راجع به ارزش و جایگاه علم و علم آموزی در اسلام تدوین شده است و این همه نشان گر اهمیت این موضوع در نگاه این دین مبین است. ما در اینجا تحت عناوینی فهرست وار «برخی» از مهم ترین آیات و روایات این موضوع را مرور می کنیم.
ارزش علم:
ارزش علم را در تعالیم اسلامی می توان از این حقیقت قرآنی دریافت که دعوت اسلام با دعوت به علم آغاز شده است. خداوند در نخستین آیات سوره علق می فرماید: «اقْرَاْ بِسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ خَلَقَ الاْنسَانَ مِنْ عَلَق اقْرَاْ وَرَبُّکَ الاْکْرَمُ الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الاْنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ»؛ (بخوان به نام پروردگارت که [جهان را] آفرید، و انسان را از خون بسته اى خلق کرد بخوان که پروردگارت [از همه] والاتر است، همان کسى که به وسیله قلم تعلیم نمود، و به انسان آنچه را نمى دانست آموخت).
این آیات که از نخستین جرقه هاى وحى بر قلب پاک پیامبر(صلى الله علیه وآله) در غار حرا حکایت مى کند، با مسأله معرفت شروع و پایان مى گیرد؛ نخست از قرائت که یکى از ابزار شناخت است سخن مى گوید و در آخر نیز از معلم بزرگ عالم هستى (یعنى خداوند که انسان شاگرد کوچک دبستان او است) بحث مى کند. اینها دلیل روشنى بر ارزش و لزوم علم آموزی است.(1)
امیر المؤمنین علی(علیه السلام) نیز در بیان شرافت علم می فرماید: «كَفَى بِالْعِلْمِ شَرَفاً أَنْ يَدَّعِيَهُ مَنْ لَا يُحْسِنُهُ وَ يَفْرَحَ إِذَا نُسِبَ إِلَيْهِ وَ كَفَى بِالْجَهْلِ ذَمّاً يَبْرَأُ مِنْهُ مَنْ هُوَ فِيه»(2)؛ (در شرافت علم همين بس كه افرادى كه از آن آگاه نيستند آن را ادعا مى كنند و اگر به آنان نسبت داده شود خوشحال مى شوند. و در مذمت جهل همين بس كه حتى دارندگانش از آن تبرى مى جويند).
علم هدف آفرینش:
در آیه 12 سوره طلاق، علم و دانش هدف آفرینش جهان معرفی شده است؛ خداوند در این آیه می فرماید: «اللَّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْاَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْاَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا اَنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَاَنَّ اللَّهَ قَدْ اَحَاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْمًا»؛ (خداوند همان کسى است که هفت آسمان را آفرید و از زمین نیز همانند آن ها را، فرمان [و تدبیر] او در میان آنها پیوسته فرود مى آید، تا بدانید خداوند بر هر چیز تواناست و این که علم خدابه همه چیز احاطه دارد). این آیه به وضوح این حقیقت را مى رساند که یکى از اهداف آفرینش جهان آگاه ساختن انسان ها از علم و قدرت خداوند و معرفت ذات و صفات او است.(3)
امام حسین(علیه السلام) نیز در بیانی نزدیک به مضمون این آیه می فرماید: «اَيُّها الناسُ اِنَّ اللهَ جَلٌ ذكرُه ما خلق الْعِبادَ اِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَاذِا عَرَفُوهُ عَبَدوُهُ، فاذا عَبَدُوُه اِسْتَغْنَوْا بِعبادَتِهِ عَنْ عِبادَةِ ماسِواهُ»(4)؛ (اى مردم! خداوند متعال بندگان را نيافريد مگر براى اين كه او را بشناسند، هنگامى كه او را شناختند او را عبادت مى كنند، و هنگامى كه عبادتش كردند از بندگى غير او بى نياز مى شوند).
علم هدف بعث انبیاء:
موضوع دیگری که به صورت مکرر در آیات قرآن مورد تأکید قرار گرفته و ارزش علم آموزی و تربیت را نشان می دهد، این معنا است که تعلیم و تربیت یکی از اهداف بعثت انبیاء بوده است. برای مثال در آیه 151 سوره بقره این معنا را صریحا می خوانیم که: «کَمَا اَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولا مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیَاتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمْ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَا لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ»؛ (همان گونه که رسولى [براى هدایت شما] پیامبرى از خودتان در میان شما فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را پاکیزه سازد و به شما کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه را نمى دانستید به شما یاد دهد). اگر معرفت و شناخت معارف و حکمت الهی امکان نداشت چگونه ممکن بود یکى از اهداف مهم بعثت پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) را تشکیل دهد.(5)
علم ملاک برتری انسانها:
علم در قرآن به عنوان وجه ممیزه بشر و معیار برتری انسان دانسته شده است؛ چنانکه در آیه 33 سوره بقره می خوانیم: «قَالَ یَا آدَمُ اَنْبِیْهُمْ بِاَسْمِآیِهِمْ فَلَمَّا اَنْبَاَهُمْ بِاَسْمِآیِهِمْ قَالَ اَلَمْ اَقُلْ لَّکُمْ اِنِّى اَعْلَمُ غَیْبَ السَّمَوَتِ وَالاْرْضِ وَاَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ»؛ (فرمود: اى آدم! آنان را از اسامى [و اسرار] این موجودات آگاه کن. هنگامى که آدم آنان را آگاه کرد خداوند فرمود: آیا به شما نگفتم که من غیب آسمان ها و زمین را مى دانم؟! و مى دانم آنچه را شما آشکار مى کنید و آنچه را پنهان مى داشتید).
این سخن بعد از آن گفته شد که خداوند به فرشتگان دستور داد هنگامى که خلیفه و نماینده خودم «آدم» را آفریدم همه در برابر او سجده و خضوع کنید و از این طریق برترى او را آشکار سازید. فرشتگان هنگامى که آمادگى و استعداد آدم را براى علم و معرفت در بالاترین حد یافتند پى به این حقیقت بردند که چرا او خلیفه الله و گل سر سبد عالم هستى است و از گفت وگویى که قبلا در این زمینه کرده بودند نادم و پشیمان گشتند.(6)
پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) نیز در بیانی به قیمت یافتن آدمی به واسطه علم اشاره می کند و می فرماید: «اَكْثَرُ النّاسِ قَيمةً اَكْثَرُهُمْ علماً وَاَقَلُ النّاسِ قَيمةً اَقُلُهُمْ عِلْماً»(7)؛ (آن كس كه علمش از همه افزون تر باشد قيمتش از همه بيشتر است و آن كس كه علمش از همه كمتر باشد قيمتش از همه كمتر).
همچنین در معنایی شبیه به همین حدیث، در آیه 11 سوره مجادله می خوانیم: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انشُزُوا فَانشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ»؛ (اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که به شما گفته شود: «مجلس را وسعت بخشید [وبه تازه واردها جا دهید]»، وسعت بخشید، خداوند [بهشت را] براى شما وسعت مى بخشد؛ و هنگامى که گفته شود: «برخیزید»، برخیزید؛ اگر چنین کنید، خداوند کسانى از شما را که ایمان آورده اند و کسانى را که علم به آنان داده شده درجات عظیمى مى بخشد؛ و خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است).
در آغاز این آیه سخن از چند دستور اخلاقى درباره آداب مجلس است و به دنبال آن درجات عالمان و مؤمنان را در پیشگاه خداوند به عنوان نتیجه و پاداش کسانى که به این دستورات عمل کنند ذکر مى کند.(8) «درجات» جمع «درجه» و به معناى پله هایى است که به طرف بالا مى رود.(9) تعبیر «درجات» به صورت نکره اشاره اى است به عظمت این درجات و جمع بودن آن شاید اشاره اى است به تفاوت میان عالمان در این درجات. به هر حال منظور از بالا بردن درجات مسلما بالا بردن مکانى نیست بلکه بالا بردن از نظر مقام قرب در درگاه خداوند است.(10)
علم از لوازم مدیریت و رهبری:
در گفتمان اسلامی، علم و دانش همیشه به عنوان یکی از لوازم مدیریت و رهبری شناخته می شود. در سوره یوسف و در گزارشی که از سرگذشت این پیامبر الهی در قرآن شده است، می خوانیم که وقتی مقام مهمی در حکومت به آن جناب پیشنهاد شد، ایشان - در آیه 55 این سوره – فرمود: «اجْعَلْنِى عَلَى خَزَایِنِ الاْرْضِ اِنِّى حَفِیظٌ عَلِیمٌ»؛ ([یوسف گفت:] مرا سرپرست خزاین سرزمین [مصر] قرارده، که من نگاهبانى آگاهم).
همچنین در داستان بنى اسراییل مى خوانیم هنگامى که آمادگى خود را براى پیکار با پادشاه ظالمى به نام «جالوت» که آنها را در به در ساخته بود به پیامبر عصر خود اعلام و از او تقاضا نمودند رهبر و فرماندهى براى آنان برگزیند تا تحت فرمان او با جالوت ستمگر پیکار کنند، پیامبرشان – در آیه 247 سوره بقره – به آنها چنین گفت: «اِنَّ اللهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طَالُوتَ مَلِکاً قَالُوا اَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنَا وَنَحْنُ اَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَلَمْ یُوْتَ سَعَهً مِنْ الْمَالِ قَالَ اِنَّ اللهَ اصْطَفَاهُ عَلَیْکُمْ وَزَادَهُ بَسْطَهً فِى الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللهُ یُوْتِى مُلْکَهُ مَنْ یَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ»؛ (خداوند طالوت را براى زمام دارى شما برگزیده است. گفتند: چگونه او بر ما حکومت کند با این که ما از او شایسته تریم و او ثروت زیادى ندارد؟! گفت: خدا او را بر شما برگزیده و او را در دانش و توانایى جسمانى، فزونى بخشیده است. خداوند مُلکش را به هر کس بخواهد مى بخشد؛ و احسان خداوند گسترده است و [از لیاقت افراد] آگاه است).
طالوت که به زمام دارى بنى اسراییل براى رسالت مهمى، یعنى پیکار با یک پادشاه مقتدر ظالم برگزیده شد، یک نفر روستایى زاده بود که در یکى از دهکده ها در ساحل رودخانه اى به صورت گمنام مى زیست و چهارپایان پدرش را به چرا مى برد و کشاورزى مى کرد! اما قلبى آگاه و جسمى نیرومند داشت و شناخت و معرفت او نسبت به مسایل بسیار دقیق و عمیق بود. هنگامى که چشم اشموئیل(علیه السلام) که پیامبر بنى اسراییل بود بر او افتاد او را به زمام دارى بنى اسراییل برگزید و هر قدر سران بنى اسراییل که معیار ارزش و گزینش را موهوماتى همچون فزونى ثروت و یا اسم و رسم پدر و مادر و فامیل مى دانستند به اشموئیل اعتراض کردند که با وجود ما که افراد ثروتمند سرشناس بنى اسراییلیم طالوت شایستگى این مقام را ندارد او اعتنا نکرد و گفت: «این یک انتخاب الهى است و همه شما باید در برابر آن تسلیم باشید». این دو آیه به خوبى نشان مى دهد که علم و آگاهى و معرفت از اساسى ترین عناصر رهبرى و زمامدارى و مدیریت است.(11)
امام صادق(علیه السلام) نیز در اشاره به این تأثیر و کارکرد علم و دانش می فرماید: «اَلْمُلوكُ حُكامُ عَلىَ النّاسِ وَالْعُلماءُ حُكامٌ عَلىَ الْمُلوك»(12)؛ (زمام داران بر مردم حكومت مى كنند و دانشمندان بر زمام داران).
علم سرچشمه ایمان و تقوا:
آموزه های اسلامی به ما یاد می دهند که علم، سرچشمه ایمان است و پیوند محکمی با آن دارد. قرآن کریم در آیات متعددی از یک سو – مثلا در آیه 6 سوره سبأ – می فرماید: «وَیَرَى الَّذِینَ اُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِى اُنزِلَ اِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ هُوَ الْحَقَّ وَیَهْدِى اِلَى صِرَاطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ»؛ (کسانى که به ایشان علم داده شده، مى دانند آنچه از سوى پروردگارت بر تو نازل شده حق است و به راه خداوند توانا و ستوده هدایت مى کند). از سوی دیگر در آیات 107 و 108 إسراء می فرماید: «اِنَّ الَّذِینَ اُوتُوا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهِ اِذَا یُتْلَى عَلَیْهِمْ یَخِرُّونَ لِلْاَذْقَانِ سُجَّداً * وَیَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا اِنْ کَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا»؛ ([بگو: خواه به آن ایمان بیاورید یا نیاورید] کسانى که پیش از آن به آنها دانش داده شده هنگامى که قرآن بر آنان خوانده مى شود سجده کنان به خاک مى افتند * و مى گویند: منزه است پروردگار ما که وعده اش به یقین انجام شدنى است).
ایمان تنها ثمره علم نیست و این ودیعه الهی ثمرات دیگری چون تقوا و خداترسی نیز دارد. در قرآن کریم و در آیه 28 سوره فاطر می خوانیم: «اِنَّمَا یَخْشَى اللهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»؛ (تنها از میان بندگان او دانشمندان خداترسند خداوند توانا و آمرزنده است). این تعابیر به خوبى نشان مى دهد که تبیین آیات مقدمه اى براى آگاهى است و آگاهى وسیله اى براى تقوا.
مسلّماً هرجا «علم» هست، الزاما «تقوا» نیست چرا که عالم بى عمل نیز پیدا مى شود ولى بدون شک علم مقدمه و زمینه اى است براى تقوا و از سرچشمه هاى اصلى آن محسوب مى شود. علم غالبا تقوا را همراه مى آورد. علمى که سرچشمه ایمان است سرچشمه تقوا نیز خواهد بود و به عکس جهل غالبا عامل بى تقوایى و ناپرهیزگارى است.(13)
از حضرت علی(علیه السلام) نیز روایت شده است که فرمود: «اَعْظَمُ النّاسِ عِلْماً اَشَدُهُمُ خَوُفاً مِنَ الله»(14)؛ (آن كس كه علمش از همه بيشتر است خدا ترسى اش از همه شديدتر است).
علم سرچشمه قدرت:
علاوه بر ایمان و تقوا، در سپهر معارف دینی علم سرچشمه قدرت دانسته شده است. لذا تولید و رشد علم در جامعه اسلامی سبب اقتدار آن خواهد شد.
خداوند در آیه 40 سوره نمل می فرماید: «قَالَ الَّذِى عِنْدَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْکِتَابِ اَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ اَنْ یَرْتَدَّ اِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرّاً عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّى...»؛ ([اما] کسى که دانشى از کتاب [آسمانى] داشت گفت: من پیش از آن که چشم بر هم زنى، آن را نزد تو خواهم آورد! و هنگامى که [سلیمان] آن [تخت] را نزد خود ثابت و پابرجا دید گفت این از فضل پروردگار من است تا مرا آزمایش کند که آیا شکر او را به جا مى آورم یا کفران مى کنم؟! و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر مى کند و هر کس کفران نماید [به خودش زیان رسانده] چرا که پروردگار من، بى نیاز و بخشنده است).
این آیه مربوط به داستان سلیمان(علیه السلام) و ملکه سبا است هنگامى که مى خواست تخت او را نزد خود آورد، نخست یکى از سران زورمند جن پیشنهاد کرد که من پیش از آن که از این مجلس برخیزى آن را براى تو مى آورم، ولى آن مرد که علم کتاب داشت (وزیر سلیمان، آصف بن برخیا) و این علم و آگاهى به او امکان مى داد که دست به کارهاى خارق عادت زند، گفت: من تخت او را پیش از آن که چشم برهم زنى نزد تو خواهم آورد، و سرانجام چنین کرد، و سلیمان(علیه السلام) سپاس خداگفت که چنین دوستان و یاورانى دارد. این آیه هرچند در مورد خاصّى وارد شده؛ ولى [نمونه بارزی از اقتدار است که منشا آن علم می باشد و] اجمالا رابطه علم و قدرت را به خوبى آشکار مى سازد و تشویق و ترغیبى است براى کسب علم بیشتر.(15)
از حضرت علی(علیه السلام) نیز روایت شده است که فرمود: «العِلمُ سُلطَانٌ مَن وَجَدَه صَالَ وَمَن لَم یَجِدهُ صِیلَ عَلَیهِ»(16)؛ (دانش، سلطنت و قدرت است، هر كه آن را بيابد با آن يورش برد و هر كه آن را از دست بدهد بر او يورش برند).
توصیه پیشوایان دینی بر آموختن علم:
به خاطر همه این آثار و برکات است که خداوند در آیه 9 سوره زمر به برتری کسانی که از علم بهره ای دارد در مقابل کسانی که از این موهبت بی بهره اند تصریح نموده است: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ»؛ (بگو: «آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند يكسانند؟»). و بزرگان دینی در سخنان بسیار متعددی همواره مسلمانان را به فراگیری هر چه بیشتر دانش و معرفت تشویق کرده اند.
برای مثال می بینیم که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در یک جا فراگیری دانش را برای همه مسلمانان، چه زن و چه مرد لازم می دانند؛ ایشان می فرماید: «طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة».(17) و در جایی دیگر تصریح می کند که دوری مکان نباید مانع کسب علم شود و می فرماید: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصِّين».(18) و در بیانی دیگر به همگان این نکته را گوش زد می کند که زمان نیز نباید برای هیچ کس محدودیتی برای کسب علم ایجاد کند؛ لذا فرموده اند: «اطلُبُوا العِلمَ مِنَ المَهدِ إلَی اللَحدِ».(19)
بنابراین در نگاه پیامبر اسلام، هیچ کدام از محدودیت های جنسیتی، زمانی و مکانی نباید مانع تحصیل علم باشند. علاوه بر آن حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) با برداشتن محدودیت دیگری از پیش پای مسلمانان دانش طلب می فرماید که: «خُذُوا الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنَ الْمُشْرِكِين»(20)؛ (حكمت و علم را فرا گيريد؛ اگر چه از مشركين باشد). یعنی به نظر آن حضرت، اختلاف عقايد استاد و شاگرد نيز نمي تواند مانع كسب علم و دانش شود.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.