پاسخ اجمالی:
در متون ديني آداب زيادي براي استادي و شاگردي ذکر شده است. آدابي مانند: خالص کردن نيت، عمل کردن به هر ميزان از علم، خوش اخلاقي، حضور با طهارت در مجلس درس، سرگرم بودن هميشگي به امور و فعاليت هاي علمي، بخل نورزيدن در بذل علم، آموزش آداب و عادت هاي نيکو به شاگردان، عدم تبعيض ميان شاگردان، دعا خواندن، غنيمت شمردن فرصت جواني براي تحصيل علم، رعايت نهايت مراتب احترام و تواضع به استاد، تفکر و تأمل مرتب در علومي که آنها را صرفا به ياد سپرده و... .
پاسخ تفصیلی:
دانش «آموختن» هم به معني «ياد دادن» و هم به معني «ياد گرفتن» است؛ به عبارتي هم به معني تعليم، معلّمي و استادي است و هم به معني تعلّم، شاگردي، طلبگي، دانش آموزي و دانشجويي مي باشد. علما و دانشمندان علوم اسلامي بر اساس جمع بندي اي که از آيات قرآن، بيانات و سيره پيامبر اکرم و اهل بيت(عليهم السلام) و سيره بزرگان علمي پيش از خود دارند، همواره مجموعه هاي مکتوب اخلاقي اي را به عنوان آداب ديني علم آموزي تأليف کرده اند. اين مجموعه ها حاوي جزئي ترين دستورها و توصيه هاي اخلاقي در مراحل مختلف علم آموزي است. ما در اينجا مهم ترين آموزه ها ي ديني و آداب مطرح شده در اين مجموعه هاي اخلاقي را به صورت فشرده مرور مي کنيم.
آداب مشترک بين استاد و شاگرد
1). خالص کردن نيت در فعاليت علمي فقط براي خداوند: نيت معلم و طالب علم از فعاليت علمي بايد اصلاح خود و هدايت ديگران به راه الهي و کمال جويي و پيشرفت همه جانبه اخلاقي و علمي باشد نه هيچ چيز ديگر نظيرشهرت طلبي، قدرت طلبي، ثروت طلبي و... . در قرآن مجيد آيات بسيار زيادي راجع به لزوم خالص کردن نيست براي خداوند وجود دارد. مثلا در آيات 2 و 3 سوره زمر مي خوانيم: «فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصاً لَهُ الدِّينَ* أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِص» ؛ (خدا را پرستش كن و دين خود را براى او خالص گردان* آگاه باشيد كه دين خالص از آن خداست). از پيامبر اسلام نيز راجع به موضوع اخلاص، اين گونه روايت شده که فرمود: «إِنَّمَا الْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَ إِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْيَا يُصِيبُهَا أَوِ امْرَأَةٍ يَتَزَوَّجُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَيْه» (1)؛ (همانا ثواب اعمال به نيت بستگي دارد و هر کس نتيجه نيت خود را درمي يابد، پس کسي که هجرت او به سوي خدا و رسول او است ثواب هجرت به سوي خدا ورسولش را در مي يابد و کسي که هجرتش به سوي دنيا باشد به آن مي رسد يا هجرت او براي ازدواج با زني باشد پس هجرت او به سوي چيزي ست که براي رسيدن به آن هجرت نموده است).
2). عمل کردن به هر ميزان از علمي که مي دانند و مي آموزند: موضوع يکي بودن حرف با عمل و تلاش براي شکاف نيافتادن بين دو حوزه نظر و عمل يکي از مهم ترين مؤلفه هاي هر فعاليت علمي است و در قرآن مجيد و بيانات معصومين(عليهم السلام) نيز بسيار مورد تأکيد قرار گرفته است. در قرآن مجيد عالمان بي عمل به حيوانات بارکش تشبيه شده اند(2) و از پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) نيز در مذمت چنين عالماني روايت شده است که فرمود: «إِنَّ أَهْلَ النَّارِ لَيَتَأَذَّوْنَ مِنْ رِيحِ الْعَالِمِ التَّارِكِ لِعِلْمِهِ وَ إِنَّ أَشَدَّ أَهْلِ النَّارِ نَدَامَةً وَ حَسْرَةً رَجُلٌ دَعَا عَبْداً إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ فَاسْتَجَابَ لَهُ وَ قَبِلَ مِنْهُ فَأَطَاعَ اللَّهَ فَأَدْخَلَهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَ أَدْخَلَ الدَّاعِيَ النَّارَ بِتَرْكِهِ عِلْمَه» (3)؛ (همانا اهل آتش از بوي بد عالم بي عمل آزار مي بينند و در بين اهل آتش از همه حسرت زده و پشيمان تر کسي است که بنده اي را به خدا مي خواند و او مي پذيرد و خدا را اطاعت مي کند و سپس خداوند او را به بهشت وارد مي کند و مبلغ معصيت کرده، خداوند او را به آتش جهنم وارد مي کند به دليل عمل نکردن به علم و متابعت هواي نفس اش). از امام صادق(عليه السلام) نيز روايت شده که در جواب يکي از شاگردان خود که از اسباب نجات پرسيده بود فرمود: «مَنْ كَانَ فِعْلُهُ لِقَوْلِهِ مُوَافِقاً فَهُوَ نَاجٍ وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ فِعْلُهُ لِقَوْلِهِ مُوَافِقاً فَإِنَّمَا ذَلِكَ مُسْتَوْدَع» (4)؛ (هر کس عمل و حرفش يکي باشد نجات مي يابد و هر کس عمل و حرفش مطابق هم نباشد، چنين شخصي نجات نمي يابد).
3). خوش اخلاقي: اين موضوع در کنار تواضع يکي از مهم ترين عوامل موفقيت در هر فعاليت علمي است. امام صادق(عليه السلام) در اين باره مي فرمايد: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ، وَتَزَيَّنُوا مَعَهُ بِالْحِلْمِ وَالْوَقَار» (5)؛ (دانش بجوييد و دانش را با حلم و وقار زينت کنيد).
4). حضور با طهارت در مجلس درس: سزاوار است هر فعاليت علمي و آموزشي از سوي معلم يا متعلم همراه با پاکيزگي کامل بدن و لباس و بوي خوش و پوشيدن بهترين لباس ها و رعايت عالي ترين اصول آراستگي در ظاهر باشد تا شأن و جايگاه والاي علم بيش از پيش مورد تعظيم قرار گيرد.(6)
5). تأمل کافي بيش از بيان هر مطلب يا ايراد هر سؤال: چنين تأملي مانع پديد آمدن هر گونه اشتباه يا سوءتفاهم در بيان و کلام مي گردد.(7)
6). ابا نداشتن از آموختن علم از کسي که در ظاهر کم مرتبه تر است: ممکن است شخص متعلم خودش را از جنبه هايي مانند سن، شهرت، دين داري و يا... بالاتر از معلم ببيند اما اين موضوع نبايد مانع اين شود که از رجوع به چنين معلمي ابا داشته باشد و دانش او را از دست بدهد.(8) پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) درباره لزوم آموختن دانش و حکمت در هر شرايطي مي فرمايد: «الْحِكْمَةِ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَحَيْثُ وَجَدَهَا فَهُوَ أَحَقُّ بِهَا» (9)؛(حکمت گمشده مؤمن است هر جا که آن را يافت دريافت مي کند و به دريافت آن محق است).
7). سرگرم بودن هميشگي به امور و فعاليت هاي علمي: شخص بايستي همه وقت خود را به مطالعه و مباحثه و تفکر و به يادسپاري مطالب علمي بگذراند و در صورت امکان وقتش را به هيچ فعاليت ديگري غير از فعاليت هاي علمي اختصاص ندهد.(10) پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) درباره نتيجه چنين ممارست مستمري با علم و دانش مي فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ تَذَاكُرُ الْعِلْمِ بَيْنَ عِبَادِي مِمَّا تَحْيَا عَلَيْهِ الْقُلُوبُ الْمَيْتَةُ إِذَا انْتَهَوْا فِيهِ إِلَى أَمْرِي» (11)؛ (خداوند مي فرمايد يادآوري دانش بين بندگانم از چيزهايي است که دل هاي مرده با آن زنده مي شود اگر نهايتا به امور الهي منتهي شود).
آداب مختص به معلّم
1). عدم اقدام به تدريس مگر بعد از شايستگي علمي يافتن و گواهي دادن اساتيد و بزرگان فن به اين شايستگي(12): در اين باره از حضرت پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) روايت شده است که فرمود: «الْمُتَشَبِّعُ بِمَا لَمْ يُعْطَ كَلَابِسِ ثَوْبَيْ زُور» (13)؛ (اگر کسي با تکلف نسبت به چيزي اظهار بي نيازي کند که به او داده نشده است و به دارايي تظاهر نمايد و خويشتن را بيش از اندازه بيارايد و باليدن آغاز کند مانند کسي است که دو جامه دروغين و فريبا را در بر مي نمايد جامه اي که لازم نبوده و متناسب با او نمي باشد).
2). بخل نورزيدن در بذل علم: خداوند متعال از علما همان عهد و پيمان هايي را گرفته که از پيامبران خود نيز گرفته است. يعني در صورت وجود انسان هايي قابل هدايت و داراي ظرفيت پذيرش دانش، دانشمندان و علما نيز موظف به ارائه و بذل دانش شان هستند. به همين خاطر است که مي بينيم امام صادق(عليه السلام) مي فرمايد: «زَكَاةُ الْعِلْمِ أَنْ تُعَلِّمَهُ عِبَادَ الله» (14)؛ (زکات علم آن است که به بندگان خدا آموزشش بدهي).
3). تواضع و حسن خلق مضاعف: از آنجا که به فرموده پيامبر، علما وظيفه و جايگاهي پيامبرگونه دارند(15) بايستي امانت دار اين امانت بزرگ الهي باشند و نهات تلاش خود را براي آموزش دانش هايي که دارند به کار ببرند.(16) امام صادق(عليه السلام) درباره چنين جايگاهي مي فرمايد: «كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عليه السلام يَقُولُ: يَا طَالِبَ الْعِلْمِ، إِنَّ لِلْعَالِمِ ثَلَاثَ عَلَامَاتٍ: الْعِلْمَ، وَ الْحِلْمَ، وَ الصَّمْت»(17)؛ (حضرت علي(عليه السلام) هميشه مي گفت که جوينده دانش سه نشانه دارد: دانش، بردباري و سکوت).
4).صراحت و کنار گذاشتن تعارفات معمول در اظهار حق و امر به معروف و نهي از منکر: شخص عالم به واسطه اينکه سخنش بيش از ديگران تأثير هدايتي بر مردم دارد، بيش از هر کس ديگري مکلف است که اگر تقصيري در اطاعت يا گرامي داشت حق از سوي کسي (به خصوص شاگردانش) ديد، به هدايت و امر به معروف و نهي از منکر بپردازد.(18) پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) در اين باره فرمود: «إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فِي أُمَّتِي فَلْيُظْهِرِ الْعَالِمُ عِلْمَهُ فَمَنْ لَمْ يَفْعَلْ فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ»(19)؛ (هنگامي که بدعت ها در امت من ظاهر شوند بايستي شخص عالم علم خود را اظهار کند [و با اين علم با بدعت ها مبارزه کند] اگر عالمي چنين نکند لعنت خدا بر او خواهد بود).
5). آموزش آداب و عادت هاي نيکو به شاگردان: اخلاص، تقوا، زهد و بي اعتنايي به دنيا، آمادگي براي جهان پس از مرگ و... اموري هستند که هر استادي بايد آنها را ضمن درس خود به شاگردان يادآوري کند.(20)
6). ترغيب شاگردان به فراگيري هر چه بيشتر علم و دانش: هر استادي بايد ضمن بيان فضيلت علم و علم آموزي در آيات قرآن و روايات معصومين(عليهم السلام) براي شاگردانش، به طور مرتب انگيزه آنها را براي فراگيري دانش مضاعف سازد.(21)
7). آموختن دانش به شاگردان، دغدغه اصلي معلم باشد: معلم بايد همه تلاش خود را آموزش علم به شاگردانش بکند و علاوه بر آن به هر دانش آموزي به حسب فهم و حافظه اش آموزش هاي لازم را بدهد. مسائل را بيش اندازه و به گونه اي که درسش بي نظم گردد توضيح ندهد و نيز نبايد از توضيح کافي موضوعات درسي کوتاهي کند و اگر لازم شد، براي درس خود از مثال زدن نيز بهره جويد.(22)
8). عدم تبعيض ميان شاگردان و اظهار نکردن برتري برخي از آنها بر برخي ديگر: اگر شاگردان از لحاظ علمي و اخلاقي و استعداد تحصيل دانش، در يک حد باشند، سزاوار نيست که استاد ميان آنها تبعيض قائل شود و کسي را بر ديگري برتري دهد.(23)
9). نکوهش نکردن ساير علوم: سزاوار نيست که معلم، رشته هاي ديگر علمي را که با آنها آشنايي ندارد و ممکن است شاگردانش روزي بخواهند آنها را فرا گيرند، تقبيح و نکوهش کند بلکه بر عکس بايد شاگردانش را به جست وجو در ساير علوم مفيد نيز ترغيب نمايد و بالاتر از آن اگر مي بيند که رشته هاي علمي مفيدتري - در مقايسه با رشته اي که او تدريس مي کند - براي شاگردانش وجود دارند، آنها را به فراگيري آن رشته ها توصيه کند.(24)
10). دعا خواندن: سزاوار است که معلم براي طلب برکت علمي و جلب توفيقات بيشتر در نشر علم، هميشه دعاهاي توصيه شده از جانب معصومين(عليهم السلام) را پيش و پس از شروع درس بخواند.(25) مثلا از پيامبر اکرم روايت شده است که هميشه توصيه به اين دعا مي کرد: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَضِلَّ أَوْ أُضِلَّ أَوْ أَذِلَّ أَوْ أُذَلَّ أَوْ أَظْلِمَ أَوْ أُظْلَمَ أَوْ أَجْهَلَ أَوْ يُجْهَلَ عَلَيَّ»(26)؛ (خدايا به تو پناه مي برم که مبادا گمراه گردانم يا گمراه گردم، بلغزانم و يا بلغزم، ستم کنم يا ستم ببينم، ديگران را به ناداني کشانم يا خود دچار آن گردم).
11). بيان محتواي درسي به وسيله سهل ترين روش ها و ساده ترين کلمات: معلم بايد بهترين و مؤثرترين روش ها را براي تدريس خود انتخاب کند. بدين گونه که طرح درس مشخصي داشته باشد. ابتدا مقدمات هر مسأله را توضيح دهد و سپس مضامين اصلي را مطرح کند و به نسبت سختي يا سهولت هر مطلبي بر آن توقف يا از آن گذر کند.(27)
12). ابايي از گفتن «نمي دانم» نداشته باشد: هيچ عالمي با گفتن «نمي دانم» در مورد موضوعاتي که اطلاعات و مطالعه کافي در موردشان نداشته، کوچک نمي شود و نبايستي غرور علمي موجب اظهارنظر بي جهت او در چنين مواردي گردد.(28) از امام صادق(عليه السلام) روايت شده که در پاسخ يکي از اصحاب شان که درباره حق خداوند بر بندگانش سؤال کرده بود فرمود: «أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَقِفُوا عِنْدَ مَا لَا يَعْلَمُون» (29)؛ (آنچه به آن علم دارند بيان کنند و در باره آنچه نمي دانند توقف کنند و هيچ نگويند).
آداب مختص به دانش آموز
1). غنيمت شمردن فرصت جواني براي تحصيل علم: ايام جواني به اين دلايل بهترين فرصت تحصيل علم هستند: نشاط، انرژي بدن، سالم بودن حواس، نداشتن مشغله هاي غيرعلمي و... .
احاديث زيادي نيز از معصومين(عليهم السلام) در اين باره به دست ما رسيده است.(30) مثلا از پيامبر اکرم(صلي الله عليه وآله) روايت شده است که فرمود: «مَثَلُ الَّذِي يَتَعَلَّمُ الْعِلْمَ فِي صِغَرِهِ كَالنَّقْشِ عَلَى الْحَجَرِ وَ مَثَلُ الَّذِي يَتَعَلَّمُ الْعِلْمَ فِي كِبَرِهِ كَالَّذِي يَكْتُبُ عَلَى الْمَاء»(31)؛ (دانش آموزي در سنين پايين مانند نقش زدن بر سنگ است و دانش آموختن در سنين بالا مانند کسي است که چيزي را بر آب مي نگارد).
2). تمرکز بر فعاليت هاي علمي و دوري از همه عواملي که مخل به اين تمرکز هستند: بدين جهت دانش آموز بايد به حداقل ها در اموري چون خوراک و پوشاک و امور دنيوي بسنده کند و بيشينه توان و تمرکز و قدرت ذهني خود را صرف تحصيل علم نمايد.(32) اين عبارت ميان طالبان علم ضرب المثل است که گفته اند: «العِلمُ لَا يُعطِيکَ بَعضَه حَتَي تُعطِيه کُلَک» ؛ (بي آنکه تمام هستي ات را وقف علم کني نمي تواني جزئي از آن را مال خود کني).
3). رعايت ترتيب علوم و رشته هاي مختلف در تحصيل علم: سزاوار است دانش آموز، اولويت بندي هاي لازم در تحصيل دانش را رعايت کند و پيش از کسب علومي که جنبه مقدمه اي دارند، سراغ علومي که دانستن شان متوقف بر قبلي هاست نرود. نيز سزاوار است تا پيش از اتقان در اصول هر علمي، از درگير کردن خود با مباحث اختلافي علما در آن علم بپرهيزد و نيز سزاوار است که هيچ رشته يا علمي که آغاز کرده را نيمه تمام رها نکرده و سراغ رشته يا علم ديگري نرود.(33)
4). رعايت نهايت مراتب احترام و تواضع به استاد: در روايات معصومين و توصيه هاي علما و دانشمندان گذشته اين موضوع بسيار مورد تأکيد قرار گرفته است. براي مثال در حديثي از امام سجاد(عليه السلام) مي خوانيم: «وَ حَقُّ سَائِسِكَ بِالْعِلْمِ التَّعْظِيمُ لَهُ وَ التَّوْقِيرُ لِمَجْلِسِهِ وَ حُسْنُ الِاسْتِمَاعِ إِلَيْهِ وَ الْإِقْبَالُ عَلَيْهِ وَ أَنْ لَا تَرْفَعَ عَلَيْهِ صَوْتَكَ وَ لَا تُجِيبَ أَحَداً يَسْأَلُهُ عَنْ شَيْءٍ حَتَّى يَكُونَ هُوَ الَّذِي يُجِيبُ وَ لَا تُحَدِّثَ فِي مَجْلِسِهِ أَحَداً وَ لَا تَغْتَابَ عِنْدَهُ أَحَداً وَ أَنْ تَدْفَعَ عَنْهُ إِذَا ذُكِرَ عِنْدَكَ بِسُوءٍ وَ أَنْ تَسْتُرَ عُيُوبَهُ وَ تُظْهِرَ مَنَاقِبَهُ وَ لَا تُجَالِسَ لَهُ عَدُوّاً وَ لَا تُعَادِيَ لَهُ وَلِيّاً»(34)؛ (حق راهبر و مدبر و کارساز زندگاني روحي تو اين است که از او تجليل نموده و مجلس و محفل او را گرامي داري و به سخنان او کاملا گوش فرا دهي و با چهره اي گشاده بدو روي آوري و صدايت را بلند نسازي اگر سوال کرد در پاسخ دادن به آن پيشدستي نکني يعني بگذار خود او پاسخ آن پرسش را شخصا القا نمايد و با احدي در محضر او گفتگو نکن و از هيچ کس نزد او غيبت ننما يعني اگر کسي نزد تو از او به بدي ياد کرد بايد در مقام دفاع و حمايت از او برآئي و از او عيب پوشي کني و محاسن و خوبي هاي او را به ديگران اظهار نمايي. با دشمنانش همنشين نگردي و با دوستانش دشمني نکني).
جمع بندي تمامي اين توصيه ها و احاديث اين است که شاگرد استاد را پدر واقعي خود بداند و هم چون مريضي نزد طبيب، با همه وجود از او تبعيت کند و از خطاهاي احتمالي او چشم پوشي کند و در غيبت و حضور استاد، او را بزرگ شمرد و هميشه سپاس گزار او باشد و هميشه پيش از او در مجلس درس حاضر گردد و صداي خود را در حضور استاد بالا نبرد و کلامش را قطع ننمايد.(35)
5). تا از درست و يقيني بودن فهم خود از مطالب علمي مطمئن نشده، آن را به عنوان حقيقت علمي به ياد نسپارد: بدين منظور نبايد به آنچه صرفا از کتب و منابع علمي مي فهمد اعتماد نمايد و بايستي براي تصحيح فهم خود از آن منابع نزد اساتيد فن نيز حاضر شود و فهم خود را بر آنها نيز عرضه نمايد تا او را از خطاهاي احتمالي بازدارند.(36)
6). تفکر و تأمل مرتب در علومي که آنها را صرفا به ياد سپرده: چنين تأملي موجب عميق تر شدن فهم او از آن محفوظات و تصحيح خطاهاي احتمالي شان مي گردد.(37)
7). برنامه ريزي دقيق ساعت هاي روز و شب براي تحصيل علم: بهترين وقت به ياد سپاري مطالب سحر، بهترين وقت مباحثه صبح، بهترين وقت نوشتن و تصحيح ظهر و بهترين وقت مطالعه شب است. به همين خاطر مناسب است هر دانش آموزي فعاليت هاي علمي خود را در قالب اين اوقات تقسيم بندي کند تا بيشترين فايده را از عمر تحصيلي خود ببرد.(38)
اين آموزه ها و توصيه ها، فهرستي از مهم ترين مؤلفه هاي موفقيت زا در تحصيل علم هستند اما چنين مؤلفه هايي منحصر به اين موارد نمي شوند و در کتاب هاي اخلاقي توضيحات تفصيلي اي در اين باره قابل بيان شده است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.