پاسخ اجمالی:
بر طبق روایات، «مشورت» زمانی مفید است که با فرد عاقل، با ايمان و دلسوز باشد؛ زيرا نظرات عاقلانه اش مفید بوده و ايمانش سبب می شود خيرخواهانه مشورت دهد و دلسوزی او را بر این می دارد که رازدار باشد. با برخی نیز نباید مشورت کرد، از جمله: 1- بخيل که انسان را از كار نيك منصرف کرده، از فقر مى ترساند. 2- ترسو که روحیه انسان را ضعیف می کند. 3- حريص كه حرص و ستم را نیکو جلوه مى دهد. 4- دروغگو كه دور را نزديك و نزديك را دور مى نماياند. و همینطور از اشخاص خود رأى، سست خرد، منافق و لجوج.
پاسخ تفصیلی:
امام صادق(عليه السلام) در باره شرایط مشورت مى فرمايد: «إِنَّ اَلْمَشْوَرَةَ لا تَكُونُ إِلاّ بِحُدُودِها، فَمَنْ عَرِفَها بِحُدُودِها، وَ إِلاّ كانَتْ مَضَرَّتُها عَلَى أَلْمُسْتَشيرِ أَكْثَرَ مِنْ مَنْفَعَتِها لَهُ. فَأَوَّلُها: أَنْ يَكُونَ الَذى يُشاوِرُهُ عاقِلا وَ الثّانِيَةُ: أَنْ يَكُونَ حُرّاً مُتَدَيِّناً وَ اَلثّالِثَةُ أَنْ يَكُونَ صَديقاً مُؤاخِياً وَ الرّابِعَةُ: أَنْ تُطْلِعَهُ عَلى سرِّكَ فَيَكُونَ عِلْمٌ بِهِ كَعِلْمِكَ بِنَفْسِكَ، ثُمَّ يَسْتُرَ ذلِكَ وَ يَكْتُمَهُ. فَإنَّهُ اِذا كانَ عاقِلاً انْتَفَعْتَ بِمَشْوَرَتِهِ، وَ إِذا كانَ حُرّاً مُتَدَيِّناً جَهَدَ نَفْسَهُ فِى النَّصيحَةِ لَكَ، وَ إِذا كانَ صَديقاً مُؤاخِياً كَتَمَ سِرَّكَ إِذا اَطْلَعْتَهُ عَلَيْهِ، وَ إِذا اَطْلَعْتَهُ عَلى سَرِّكَ فَكانَ عِلْمُهُ بِهِ كَعِلْمِكَ بِهِ تَمَّتِ الْمَشْوَرَةُ»(1)؛ (شورا شرايط و ابعادى دارد، كسى كه به آن آگاه باشد، نتيجه مى گيرد، وگرنه زيان آن براى مشورت كننده بيش از سود آن است [این شرایط عبارتند از]:
1- طرف مشورت فردى باشد صاحب عقل و خرد.
2- انسان آزاده و با ايمانى باشد.
3- دوست و دلسوز و علاقمند باشد.
4- آنچنان باشد كه اگر او را از سرّ خود آگاه كردى (تا بتوانى از او نظرخواهى كنى) در كتمان آن نهايت دقّت را به خرج دهد.
با اين شرايط، نتيجه خواهى گرفت؛ زيرا وقتى عاقل و خردمند باشد، از نظراتش بهره خواهى گرفت؛ و هنگامى كه آزاده و با ايمان باشد، نهايت تلاش را در خيرخواهى انجام مى دهد؛ و هر گاه دوست و دلسوز باشد، اسرار تو را پس از آگاهى، كتمان مى كند؛ و آنگاه كه او را از اسرارت آگاه كردى و به تمام جوانب امور همچون خودت آگاهى يافت، مشورت به حدّ كمال مى رسد و خير خواهى در سرحدّ اعلا!).
به همين دليل، پيشواى بزرگ ما، اميرمؤمنان على(عليه السلام) مشورت با چند گروه را ممنوع ساخته و به «مالك اشتر» در فرمان تاريخى اش تأكيد مى كند:
«وَ لا تُدْخِلَنَّ فى مَشْوَرَتِكَ بِخيلا يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُكَ الْفَقْرَ، وَ لا جَباناً يُضْعِفُكَ عَنِ الامُورِ، وَ لا حَريصاً يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَورِ فَإِنَّ الْبخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ اَلْحِرْصَ غَرائِزُ شَتىّ يَجْمَعُها سُوءُ اَلظَّنِّ بِاللّهِ...»(2)؛ (هرگز بخيل را در مشورت خود دخالت مده، كه تو را از نيكو كارى منصرف كرده و از فقر مى ترساند و نيز با افراد ترسو و بزدل مشورت نكن كه روحيه تو را تضعيف كرده و از تصميم گيرى قاطع باز مى دارند! همچنين حريص را به مشاوره مگير، كه حرص و ستم را در نظر تو زينت مى بخشد! زيرا «بخل» و «ترس» و «حرص» تمايلات مختلفى هستند كه سرچشمه آنها، سوء ظن به خداست!).
امام صادق(عليه السلام) به چهار شرط ديگر در كلام خود اشاره كرده، مى فرمايد: «... و لا تُشِرْ عَلى مُسْتَبِدٍّ بِرَأَيِهِ، وَ لا عَلى وَغْد، وَ لا عَلى مُتَلَوِّن، وَ لا عَلى لَجُوج...»(3)؛ (با آدم مستبد و خود رأى، و با سست خرد، و با كسى كه پيوسته رنگ عوض مى كند [منافق] و نيز با افراد لجوج هرگز مشورت نكن!).
همچنين مشاور نبايد كذّاب و دروغگو باشد؛ حضرت اميرمؤمنان على(عليه السلام) فرموده: «لا تَسْتَشِرِ الْكَذّابَ، فَإِنَّهُ كَالْسَّرابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعيدَ وَ يُبَعِّدُ عَلَيْكَ الْقَريبَ»(4)؛ (با كذّاب و دروغگو مشورت منما زيرا كه او چون سراب بوده دور را در نظر تو نزديك و نزديك را دور مى نماياند!).
به اين ترتيب، مشاوران هميشه بايد از ميان افراد آگاه، شجاع، با ايمان، و دورنگر انتخاب شوند.
خطرناكترين پرتگاهى كه بر سر راه «مديران» و «فرماندهان» قرار دارد، استبداد به رأى و احساس بى نيازى از مشورت و نظرات ديگران است؛ همانگونه كه در حديث آمده است: «مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَاْيِهِ هَلَكَ، وَ مَنْ شاوَرَ الرِّجالَ شارَكَها فى عُقُولِها»(5)؛ (كسى كه استبداد رأى داشته باشد به هلاكت مى رسد و هر كس با مردان بزرگ مشورت كند در عقل و دانش آنها شركت جويد!). و نيز امام على(عليه السلام) مى فرمايد: «وَ اَلاسْتِشارَةُ عَيْنُ الْهِدايَةِ وَ قَدْ خاطَرَ مَنِ اسْتَغْنى بِرَأْيِهِ»(6)؛ (مشورت عين هدايت است، و كسى كه خود را بى نياز از نظرات ديگران بداند مطمئِنّاً به خطر خواهد افتاد!).
به اين نكته نيز بايد دقيقاً توجّه داشت كه بعد از انجام مشورت با افراد آگاه و بيدار و استفاده از انديشه انديشمندان و تجربه خبرگان، نبايد در تصميم گيرى، تعلّل بخرج دهد و مسائل را بيش از اندازه براى شور معطلّ سازد؛ مبادا فرصتها از دست برود! چرا كه قاطعيّت در تصميم گيرى يكى از مهمترين رمزهاى پيروزى است، و چه جالب مى گويد قرآن بعد از آن كه دستور شورا را به پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) مى دهد: «فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ»(7)؛ (پس از مشورت به هنگام تصميم گيرى بر خدا توكّل كن و قاطعانه اقدام نما!).(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.