پاسخ اجمالی:
ترور به معنی ایجاد هراس و کشتن شهروندان بصورت غافل گیرانه، برای نیل به اهداف سیاسی است. اسلام آن را تحریم کرده و سزاوار شدیدترین مجازات ها می داند؛ چه در قانون قصاص و چه در قانون ضد محاربه. در سخنان معصومین(ع) نیز ترور حرام دانسته شده است.
در تاریخ اسلام نیز نمونه های متعددی از نفی ترور وجود دارد؛ همانند خود داری مسلم بن عقیل که از قتل غافلگیرانه عبیدالله بن زیاد. در تاریخ انقلاب اسلامی ایران هم امام خمینی(ره)، ترور حسنعلی منصور را تایید نکردند.
پاسخ تفصیلی:
ترور در افکار عمومی انسان های آزاده جهان پدیده ای زشت و ناپسند است. تروریستها افراد هنجار شکنی هستند که به جای گفتگو و تعاملات سازنده، تنها و تنها قصد دارند با ایجاد رعب و وحشت، و کشتن به اهداف سیاسی خود برسند. اسلام انتخاب این شیوه تعامل را بشدت ناپسند دانسته، آن را تحریم کرده و سزاوار شدیدترین مجازات ها می داند؛ چه در قانون قصاص و چه در قانون ضد محاربه.
واژه شناسی ترور:
تروریسم از ریشه ترور (terror)، در زبان فرانسه به معنی هراس و هراس افکنی است(1). ترور در ادبیات عرب دارای سه معادل است که عبارتند از: فتک، ارهاب و اغتیال؛ فتک به معنی قتل و کشتن می باشد(2). ارهاب به معنی ترساندن فرد یا افراد و اغتیال به معنی کشتن به صورت پنهانی و غافلگیرانه است.(3) ترور در فرهنگ فارسی به معنی ترس زیاد و وحشت است و در اصطلاح سیاسی به معنی کشتن و از بین بردن مخالف و ایجاد رعب و وحشت در بین مردم است.(4) در جمع بندی مفهوم ترور می توان گفت: تروریسم کاربرد زور یا تهدید به زور در داخل یک کشور، و به منظور ایجاد ترس و وحشت در جامعه، تضعیف و حتی سرنگونی نهادهای موجود و ایجاد تغییرات سیاسی تعریف شده است.(5) در واقع ترور، به رفتار و اعمال فرد یا افرادی گفته می شود که سعی می کنند از راه ایجاد ترس و وحشت و به کار بستن زور به اهداف سیاسی خود برسند.
دیدگاه اسلام در ارتباط با ترور و تروریسم:
قرآن کریم می فرماید: «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَني آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلی کَثيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضيلاً» (6)؛ (ما بنى آدم را گرامى داشتيم و آنها را در خشكى و دريا (بر مركبهاى راهوار) حمل كرديم، و از انواع روزيهاى پاكيزه به آنها روزى داديم، و بر بسيارى از خلق خود برترى بخشيديم). در این آیه اصل کرامت و حرمت جان و مال انسان ها به روشنی بیان می شود. پر واضح است که اسلام برای جان و مال انسان ها ارزش بسیاری قائل است و هیچ گاه اجازه نمی دهد این اصل اساسی توسط فرد یا افرادی خدشه دار شود. اسلام به طور کلی با وضع قوانینی در«حرمت قتل نفس» و حرمت مردم آزاری و دزدی، حسّاسیّت خود را نسبت به امنیت جانی، مالی و اجتماعی مردم نشان داده است. اسلام بسیار ظریف تر از این مسائل، حتّی از «ترساندن مردم با نگاه غضبناک» نهی کرده است؛ چه رسد به «وحشت افکنی با خشونت و قتل»! امام صادق(علیه السلام) در حدیثی که از پیامبر اسلام به ایشان رسیده است، می فرماید: «مَنْ نَظَرَ إِلَى مُؤْمِنٍ نَظْرَةً لِيُخِيفَهُ بِهَا أَخَافَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَوْمَ لَا ظِلَّ إِلَّا ظِلُّهُ»(7)؛ (هر کس به مؤمنی نگاهی کند که با آن نگاه او را بترساند، خداوند او را در روزی که هیچ پناهی جز او نیست، بترساند).
در سخنان معصومین(علیهم السلام) نشان زیادی از حرمت ترور در اسلام وجود دارد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمودند: هنگامی که در معراج بودم مواردی را مشاهده کردم، سوال کردم که این ها چیست؛ گفتند این ها نشانه های اخرالزمان است. «... َ قُلْتُ إِلَهِي فَمَتَى يَكُونُ ذَلِك فَأَوْحَى إِلَيَّ عَزَّ وَ جَلَّ يَكُونُ ذَلِكَ إِذَا رُفِعَ الْعِلْمُ وَ ظَهَرَ الْجَهْلُ وَ كَثُرَ الْقُرَّاءُ وَ قَلَّ الْعَمَلُ وَ كَثُرَ الْفَتْك ...»(8)؛ (پرسیدم آخرالزمان چه زمانی است؟ خداوند عزوجل فرمود: اخرالزمان، وقتی است که علم محو شود و جهل و گمراهی ظاهر گردد، قاریان قرآن زیاد شوند و عمل کاهش یابد و ترور زیاد شود ...).
هم چنین ابوصباح کنانی از امام جعفر صادق(علیه السلام) سوال می کند: «إِنَّ لَنَا جَاراً مِنْ هَمْدَانَ يُقَالُ لَهُ الْجَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ يَسُبُّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ(ع) أَفَتَأْذَنُ لِي أَنْ أَقْتُلَهُ قَالَ إِنَّ الْإِسْلَامَ قَيَّدَ الْفَتْكَ وَ لَكِنْ دَعْهُ فَسَتُكْفَى بِغَيْرِكَ» (9)، (یکی از همسایگانم از قبیله همدان و نامش جعد بن عبدالله است که به امام علی(علیه السلام) دشنام می دهد، آیا اجازه می دهید او را بکشم؟ امام فرمود اسلام ترور را منع کرده است. او را رها کن، زیرا بزودی فرد دیگری این کار را انجام می دهد).(10)
در تاریخ اسلام نیز نمونه های متعددی از نفی ترور وجود دارد؛ همانند خود داری مسلم بن عقیل که از قتل غافلگیرانه عبیدالله بن زیاد. مورخین در کتب تاریخی نوشته اند، هنگامی که عبیدالله برای عیادت از شریک بن اعور به خانه هانی می رود، شریک پیشنهاد می دهد که مسلم در پشت پرده کمین کند و در وقت حضور ابن زیاد با علامتی که به مسلم می دهند (آب خواستن شریک)، مسلم از کمین گاه بیرون آمده و عبیدالله را به قتل برساند. ابن زیاد به خانه هانی آمد و وقتی شریک آب طلبید مسلم برای اجرای نقشه از مخفیگاه بیرون نیامد تا آن که با تکرار آب خواستن شریک، ابن زیاد احساس خطر کرد و از خانه هانی خارج شد. پس از آن از مسلم پرسیدند که چرا نقشه را عملی نکردی؟ فرمود به خاطر سخنی که امام علی(علیه السلام) از پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل کرده که ایمان مانع کشتن غافل گیرانه است؛ «إنّ الإِيمانَ قَيَّدَ الفَتْكَ، و لا يَفْتِكُ مؤمِنٌ».(11)
در تاریخ انقلاب اسلامی ایران هم امام خمینی(ره)، ترور حسنعلی منصور را تایید نکردند. هنگامی که منصور پیمان کاپیتولاسیون را امضا نمود، گروه موتلفه اسلامی نماینده ای را در نجف برای اجازه ترور حسنعلی منصور به حضور امام خمینی(ره) فرستاد، اما حضرت امام از صدور چنین حکمی استنکاف ورزیدند.(12)
از مجموع آنچه ذکر شد؛ ترور در اسلام ممنوع بوده و برای کسانی که بوسیله ترور انسان های دیگر را می کشند مجازات های سنگینی در قانون قصاص و قانون ضد محاربه در نظر گرفته شده است. محاربه در اسلام به ستیزه جویی مسلحانه برای سلب امنیت جانی و مالی شهروندان جامعه اسلامی گفته می شود.
ترور یا مجازات در اسلام:
در برخی از آیات و روایات حکم به کشتن برخی از انسان ها شده است. این سخنان، دست مایه ای برای اتهام زنی افراد مغرض علیه اسلام شده است. مثل آیاتی از قرآن که کشتن برخی از انسان ها را جایز دانسته است.
خداوند در قرآن می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَيْکُمُ الْقِصاصُ فِي الْقَتْلي» (13)؛ (اى افرادى كه ايمان آورده ايد! حكم قصاص در مورد كشتگان، بر شما نوشته شده است). هم چنین در آیه دیگری می فرماید: «إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْديهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْيٌ فِي الدُّنْيا وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ» (14)؛ (كيفر آنها كه با خدا و پيامبر به جنگ بر مى خيزند و در روى زمين دست به فساد مى زنند. [و با تهديد به اسلحه به جان و مال و ناموس مردم حمله مى برند] اين است كه اعدام شوند يا به دار آويخته گردند يا [چهار انگشت از] دست راست و پاى چپ آنها بريده شود و يا از سرزمين خود تبعيد گردند، اين رسوايى آنها در دنياست و در آخرت مجازات بزرگى دارند).
این آیات، اشاره به قوانین قصاص و محاربه دارند و اتفاقا برای مبارزه با سلب آرامش جانی و اجتماعی وضع شده اند. تکلیف آیه اوّل که کاملا مشخص است و مبیّن قصاص قانونی برای مجازات قتل عمدی است. در شان نزول آيه دوّم نیز چنین آمده است که جمعى از مشركان در حضور پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله) اسلام را پذیرفتند. اما به سبب ناسازگاری آب و هواى مدينه با آنها، بيمار شدند، پيامبر(صلی الله علیه وآله) به آنها دستور داد در مناطق خوش آب و هوا در خارج از مدينه زندگی کنند. اما آنان پس از بهبودی به جاى تشكر از آن حضرت دست و پای چوپان هاى مسلمان را بريده، و چشمانشان را کور کردند و سپس آنها را کشتند. پيامبر(صلی الله علیه وآله) دستور داد آنها را دستگير کرده و قصاص كنند، تا مایه عبرت ديگران باشند.(15) در این آیه تکلیف جامعه در مقابل ستیزه جویان مسلح که امنیّت اجتماعی را بر هم زده بودند مشخص شده است.
هم چنین پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) در روایتی فرمودند: «مَنْ ظَفَرْتُمْ بِهِ مِنْ رِجَالِ یَهُودَ فَاقْتُلُوهُ»؛ (بر هر یک از بزرگان یهود که دست یافتید، او را بکشید). قطعاً این عبارت حضرت نمی تواند عمومیت داشته باشد؛ زیرا بر فرض پذیرش، این حکم تنها در مورد یهودیانی اجرا شده که با اسلام آشکارا دشمنی داشتند، همانند کعب بن اشرف که پیامبر(صلی الله علیه و آله) دستور قتل او را صادر کرد. مورخین در این رابطه می نویسند: پیامبر(صلی الله علیه و آله) گروهی را برای کشتن کعب بن اشرف فرستاد و آنان نیز او را کشتند.(16).
این واقعه به عنوان یکی از مصادیق ترور در جامعه اسلامی تلقّی می شود. امّا اقدام پیامبر در صدور حکم کعب از مصادیق ترور نیست؛ زیرا پیامبر(صلی الله علیه و آله) حاکم جامعه اسلامی است و یکی از شوون این حاکم، قضاوت و داوری است. در واقع پیامبر با استناد به این شأن و بر پایه «مجرم بودن» کعب، حکم قتل او را آشکارا و نه مخفیانه صادر کردند.
کعب بن اشرف شاعری جاهل و از قبیله بنی نضیر بود که پیامبر و یارانش را هجو کرده و «مشرکان را بر علیه مسلمانان تحریک می کرد». کعب «متعرض زنان مسلمان می شد» و به بدی از زنان پیامبر نام می برد و «اشعاری توهین آمیز درباره زنان مسلمان می سرود». از این رو او خطری برای امنیت جامعه مسلمانان و استقرار حکومت اسلام بود. در واقع او غیر از اینکه باعث سلب امنیّت روانی شده بود، «ستون پنجم مشرکین مکه در مدینه بود» و مشرکان را برای حمله به مدینه تحریک می کرد. بعد از حادثه «احد»، كعب بن اشرف به اهل مكه پيشنهاد كرد كه سى نفر از شما و سى نفر از ما به كنار خانه كعبه برويم و شكمهاى خود را بر ديوار خانه كعبه بگذاريم و با پروردگار كعبه عهد كنيم كه در نبرد با محمد كوتاهى نكنيم. این در حالی است که یهودیان بنی نضیر با پیامبر(صلی الله علیه و آله) پیمان بستند که به دشمنان کمک نکنند اما کعب این پیمان را زیر پا نهاده بود و باید منتظر مجازات سختی می بود، چرا که به «جنگ سیاسی-امنیّتی» بواسطه جاسوسی و تحریک مشرکین و «جنگ روانی-تبلیغاتی» علنی علیه مسلمانان آمده بود. (17)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.