پاسخ اجمالی:
آیه «واقتلوهم حیث ثقفتموهم» را باید با توجه به آیات قبل و بعد از آن تفسیر کرد؛ آیات 190 تا 193 سوره بقره درباره حکم و آداب جهاد با مشرکان و کافران «تجاوزگر» است. اين آیات دعوت به پيكار با كسانى مى كنند كه بر مسلمانان تاخته بودند، و آنها را از خانه خود بيرون كرده و از هيچ جناياتى در حقشان ابا نداشتند، مسلمانان را براى تغيير دينشان پيوسته در فشار گذاشته و شكنجه مى دادند. قرآن پيكار با اين گونه افراد را واجب مى داند، نه بخاطر اینکه کافر یا مشرک بودند بلکه بخاطر اینکه با اسلام در ستیز بودند.
پاسخ تفصیلی:
آيه «وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثِقِفْتُمُوهُمْ...»؛ (آنها را هر کجا يافتید به قتل برسانيد...)، را باید با توجه به آیات قبل و بعد از آن تفسیر کرد؛ آیات 190 تا 193 سوره بقره درباره حکم و آداب جهاد با مشرکان «تجاوزگر و ظالم» است.
خداوند در این آیات می فرماید: «وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ * وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَيْثُ أَخْرَجُوكُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّىٰ يُقَاتِلُوكُمْ فِيهِ فَإِن قَاتَلُوكُمْ فَاقْتُلُوهُمْ كَذَٰلِكَ جَزَاءُ الْكَافِرِينَ * فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ * وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِينَ»؛ (و در راه خدا، با کسانى که با شما مى جنگند، نبرد کنید؛ و از حدّ تجاوز نکنید، که خدا متجاوزان را دوست ندارد * و آنها [= مشرکان فتنه گر] را هر کجا یافتید، به قتل برسانید؛ و از آن جا که شما را بیرون ساختند، آنها را بیرون کنید و فتنه از کشتار نیز بدتر است و با آنها، در نزد مسجدالحرام [= در تمام حرم] جنگ نکنید؛ مگر این که در آن جا با شما بجنگند. پس اگر [در آن جا] با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید. چنین است جزاى کافران! * و اگر [از جنگ و فتنه] خوددارى کردند، خداوند آمرزنده و مهربان است. * و با آنها پیکار کنید؛ تا فتنه [و بت پرستى، و سلب آزادى از مردم،] باقى نماند؛ و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر [از روش نادرست خود] دست برداشتند، [مزاحم آنها نشوید؛ زیرا] تعدّى جز بر ستمکاران روا نیست).
آنچه از این آیات بر می آید این است که «دستور به پیکار با مشرکین» بعد از «ظلم های گوناگون مشرکین و اخراج مسلمانان» از دیار خود صورت گرفته و یک دستور «واکنشی و دفاعی» است.
خداوند در ضمن دستور به جهاد، از تجاوزگری نهی و تداوم جنگ را نیز منوط به وجود توطئه و فشارهای مشرکین علیه دینداری مسلمانان دانسته و جنگ را آنجا که قتال و فتنه ای از طرف مقابل وجود ندارد، ممنوع کرده است. اين آیات دعوت به پيكار با كسانى مى كنند كه بر مسلمانان تاخته بودند، و آنها را از خانه خود بيرون كرده و از هيچ جناياتى در حقشان ابا نداشتند، مسلمانان را براى تغيير دينشان پيوسته در فشار گذاشته و شكنجه مى دادند.
قرآن پيكار با اين گونه افراد را واجب مى داند، نه بخاطر اینکه کافر یا مشرک بودند بلکه بخاطر اینکه «با اسلام در ستیز بودند». قرائن موجود در این آیات نیز به خوبى نشان مى دهد، كه هر شرك و بت پرستى منظور نيست، بلكه منظور اعمالى همچون اعمال مشركان مكّه است، كه پيوسته مسلمانان را براى تغيير آيينشان در فشار مى گذاشتند.
در تفسير المنار مى خوانيم كه در معنى آيه چنين مى گويد: «حَتّى لاتَكُونَ لَهُمْ قُوَّة يَفْتِنُونَكُمْ بِها وَ يُؤذُونَكُمْ لَاجْلِ الدّين وَ يَمْنَعُونَكُمْ مِنْ اظْهارِهِ اوِ الدَّعْوَةِ الَيْهِ»(1)؛ (پيكار با آنها را ادامه دهيد تا قدرت بر شكنجه كردن و آزار دادن شما براى تغيير دين و جلوگيرى از اظهار اسلام و دعوت به سوى آن نداشته باشند). به يقين يك چنين فتنه و سلب آزادى و شكنجه و فشار براى تغيير عقيده و آيين خدا از كشتار هم بدتر است، بنابراين جمله «وَ يَكُونَ الدّينُ كُلُّه لِلّهِ» اشاره به اين خواهد بود كه رفع فتنه در اين است كه هر كس آزادانه بتواند خدا را پرستش كند و از هيچ چيز و هيچ كس نترسد، نه اينكه مشركان بت پرست آزاد باشند؛ تا خانه كعبه را تبديل به بتكده كنند، و مسلمانان پاك دل توان گفتن «اللَّه اكبر» و «لا اله الا اللَّه» رابه طور آشكار نداشته باشند.(2)
به هر حال آيات 190 -193 سوره بقره همه با هم مرتبط هستند و به خوبی نشان می دهند كه هدف جهاد اسلامی «دفاع» و خاموش کردن آتش فتنه است و مؤمنان را در مقابل «تهاجم فرهنگى و اجتماعى و نظامى» دشمنان اسلام حفظ مى كند.
طبق آنچه كه از قرآن مجيد استفاده مى شود تمام جنگهاى اسلامى جنبه «دفاعى» داشته است و اسلام هرگز با جنگ و کشتار موافق نبوده و نیست. به دو نمونه دیگر از آیات قرآن توجّه فرماييد:
الف) در قسمت پايانى آيه 90 از سوره نساء مى خوانيم: «فَإِنْ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمْ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا»؛ (پس اگر از شما كناره گيرى كرده و با شما پيكار ننمودند، [بلكه] پيشنهاد صلح كردند، خداوند براى شما راهى براى تعرض بر آنان قرار نداده است). طبق اين آيه شريفه، خداوند مى گويد اگر غير مسلمانان، صلح دوست و اهل همزيستى مسالمت آميزند، شما حق نداريد متعرض آنها شويد.
ب) در آيه 91 همان سوره، حكم نقطه مقابل آيه قبل را چنين بيان مى كند: «فَإِنْ لَّمْ يَعْتَزِلُوكُمْ وَيُلْقُوا إِلَيْكُمْ السَّلَمَ وَيَكُفُّوا أَيْدِيَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَيْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُوْلَئِكُمْ جَعَلْنَا لَكُمْ عَلَيْهِمْ سُلْطَاناً مُّبِيناً»؛ (اگر از درگيرى با شما كنار نرفتند و پيشنهاد صلح نكردند و دست از شما نكشيدند، آنها را هر جا يافتيد اسير كنيد و [در صورت احساس خطر] به قتل برسانيد. آنها كسانى هستند كه ما براى شما، تسلّط آشكارى نسبت به آنان قرار داده ايم).
از نظر اسلام «مشروعيّت جنگ» جايى است كه دشمن توطئه اى چيده يا آماده حمله باشد، آيا در اين هنگام عقل سليم مى گويد: اگر دشمن خواست شما را به قتل برساند، تسليم او شويد و دست به شمشير نبريد؟(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.