پاسخ اجمالی:
از بین انواع ربا، «رباى قرضى» اهميّت و خطرات بيشترى دارد؛ چون در بین مردم به شدّت مورد ابتلاست و غالب آيات و روايات تحريم ربا، ناظر به این نوع از ربا است و فلسفه هاى پنجگانه تحریم ربا، همه با رباى قرضى سازگار است؛ مثلا روایات یکی از فلسفه های تحريم ربا را جلوگیری از ضعف عواطف انسانی در جامعه دانسته و متروک نشدن «قرض الحسنه» را دلیل تحریم ربا برمی شمرد و اینها همه مناسب با ربای قرضی است.
پاسخ تفصیلی:
از بین دو نوع ربا (معاوضی و قرضی) رباى قرضى اهميّت بيشترى دارد؛ چون در دنياى امروز و گذشته به شدّت مورد ابتلا بوده و هست، در حالى كه رباى معاوضه چندان محل ابتلا نيست(1) به همين دليل غالب آيات و روايات تحريم ربا، ناظر به رباى قرضى است؛ مثلا آيه 279 سوره بقره که می فرماید: «... فَاِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُؤوسُ اَمْوالِكُمْ لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ»، ناظر به رباى قرضى است چرا كه مى فرمايد: «اصل سرمايه اى را كه قرض داده ايد، پس بگيريد و ظلم نكنيد (به خاطر گرفتن سود) و به شما نیز ظلم نمى شود».
همچنين آيه 276 این سوره «يَمْحَقُ اللهُ الرِّبا وَ يُرْبِى الصَّدَقات ...»؛ (خداوند ، ربا را نابود می کند و صدقات را افزایش می دهد ...) نيز ناظر به رباى قرضى است، چرا كه در اينجا «ربا» در مقابل «صدقات» ذكر شده است و مناسب با صدقه، رباى قرضى است. همچنين بعضى از آيات ديگر. علاوه بر اين در عصر نزول اين آيات نيز رباى قرضى شايع بوده است و این آیات بر تمام رباهاى عصر جاهليّت خط بطلان كشيد.(2)
ضمنا فلسفه هاى پنجگانه تحریم ربا، همه با رباى قرضى سازگار است:
1 و 2- فلسفه اكل مال به باطل (ثروت بادآورده و بدون دلیل عقلی و منطقی) و فلسفه ظلم (رباخوار بر خلاف سایر کسانی که کار و کوشش و فعالیت اقتصادی می کنند بدون هیچ زحمتی از سود خالص و بدون زیان بهره مند می شود) در رباى قرضى معنا دارد ولى در رباى معاوضى ظلمى نمى شود، چون در رباى معاوضه برخلاف رباى قرضى، رباخوار فعّاليّت اقتصادى مى كند و معامله اى انجام مى دهد و به اصطلاح مفت خوارى نمى كند.
3- فلسفه سوم تحريم ربا که در روایات روی آن تاکید شده ضعیف شدن عواطف انسانی در جامعه است (چون رباخوار به سود شخصی اش می اندیشد). در این روایات متروک نشدن قرض الحسنه دلیل تحریم ربا است و این مناسب با ربای قرضی است.
4- همچنین فلسفه ديگر تحريم ربا، كه تعطيلى كارهاى سودمند تجارى است، نيز در رباى قرضى جارى است نه در رباى معاوضه، چون در رباى معاوضه فعاليّت اقتصادى وجود دارد.
5- آخرين فلسفه حرمت ربا یعنی تحریف پول از فلسفه اصلی ایجادش یعنی واسطه کالا بودن به کالا بودن، نيز معلول رباى قرضى است و اين نوع از رباست كه با اصل فلسفه تشكيل پول، بخصوص پول هاى كاغذى منافات دارد؛ امّا در رباى معاوضى اين فلسفه جارى نيست؛ چون اساساً در رباى معاوضى معامله جنس به جنس است.
خلاصه اينكه اكثر آيات و روايات ربا، ناظر به ربا در مورد وام هاست، همان طور كه فلسفه هاى پنجگانه حرمت ربا نيز به طور عمده ناظر به رباى قرضى است؛ به همين جهت تحريم اين نوع از ربا از اهمّيت خاصّى برخوردار است و روی آن تاکید بسزایی شده است.
ممکن است این سوال در ذهن کسی خطور نماید که اگر تمام فلسفه هاى تحريم ربا ناظر به رباى قرضى است و هيچ يك از مفاسد پنجگانه، در رباى معاوضه ديده نمى شود، پس چرا رباى معاوضه تحريم شده است؟ بخصوص در بعضى از موارد كه حرمت خيلى بعيد به ذهن مى آيد؛ مثل اينكه در معاوضه انگور و كشمش گفته اند اينها يك جنس محسوب مى شوند و نبايد زياده اى باشد و مثلا سه كيلو انگور، حتماً در مقابل سه كيلو كشمش باشد و الّا ربا و حرام است!
جواب: احتمالا نكته حرمت رباى معاوضه اين باشد كه از اين ربا، به عنوان پلى براى رباى قرضى استفاده نشود؛ به عنوان مثال وقتى رباى قرضى حرام مى شود يكى از حيله هاى فرار از ربا، رباى در قالب بيع و معامله است، به اين صورت كه مثلا انسان يك تن گندم نقد را به يك تن و صد كيلو نسيه و مدّت دار مى فروشد، كه اين معاوضه در ظاهر بيع است ولى در واقع همان رباى قرضى است، بدين جهت براى اينكه اسلام جلوى اين سوء استفاده را بگيرد، رباى معاوضه را در يك جنس و با اضافه حرام اعلام كرده است، و اين احتمال چندان بعيد به نظر نمى رسد.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.