پاسخ اجمالی:
«انتظار» معمولا به حالت كسى گفته مى شود كه از وضع موجود ناراحت است و براى ايجاد وضع بهترى تلاش مى كند. مسئله انتظار حكومت حق در واقع مركب از دو عنصر نفى و اثبات است؛ عنصر نفى، همان بيگانگى با وضع موجود و عنصر اثبات، خواهان وضع بهتري بودن است. اگر اين دو جنبه در روح انسان به صورت ريشه دار حلول كند هم باعث ترك هر گونه همكارى با عوامل ظلم و فساد مي شود و هم باعث خودسازى و جلب آمادگى هاى جسمى و روحى براى شكل گرفتن آن حكومت واحد جهانى مي شود.
پاسخ تفصیلی:
«انتظار» معمولا به حالت كسى گفته مى شود كه از وضع موجود ناراحت است و براى ايجاد وضع بهترى تلاش مى كند. فى المثل بيمارى كه انتظار بهبودى مى كشد يا پدرى كه در انتظار بازگشت فرزندش از سفر است از بيمارى و فراق فرزند ناراحتند و براى وضع بهترى مى كوشند. همچنين تاجرى كه از بازار آشفته ناراحت است و در انتظار فرو نشستن بحران اقتصادى مى باشد اين دو حالت را دارد: بيگانگى با وضع موجود و تلاش براى وضع بهتر.
بنابراين مسئله انتظار حكومت حق و عدالت «مهدى(عليه السلام)» و قيام مصلح جهانى در واقع مركب از دو عنصر است، عنصر نفى و عنصر اثبات. عنصر نفى، همان بيگانگى با وضع موجود و عنصر اثبات، خواهان وضع بهتري بودن است. اگر اين دو جنبه در روح انسان به صورت ريشه دار حلول كند سرچشمه دو رشته اعمال دامنه دار خواهد شد. اين دو رشته اعمال عبارتند از: ترك هر گونه همكارى و هماهنگى با عوامل ظلم و فساد و حتى مبارزه و درگيرى با آنها از يك سو و خودسازى و خوديارى و جلب آمادگى هاى جسمى و روحى و مادى و معنوى براى شكل گرفتن آن حكومت واحد جهانى و مردمى از سوى ديگر. خوب كه دقت كنيم مى بينيم هر دو قسمت آن سازنده و عامل تحرّك و آگاهى و بيدارى است.
با توجّه به مفهوم اصلى «انتظار» اكنون مى فهميم چرا منتظران واقعى گاهى همانند كسانى شمرده شده اند كه در خيمه حضرت مهدى(عليه السلام) يا زير پرچم او هستند يا كسى كه در راه خدا شمشير مى زند يا به خون خود آغشته شده يا شهيد گشته است.
آيا اينها اشاره به مراحل مختلف و درجات مجاهده در راه حق و عدالت نيست كه متناسب با مقدار آمادگى و درجه انتظار افراد است؟ يعنى همانطور كه ميزان فداكارى مجاهدان راه خدا و نقش آنها با هم متفاوت است، انتظار و خودسازى و آمادگى نيز درجات كاملا متفاوتى دارد كه هر كدام از اينها با يكى از آنها از نظر مقدمات و نتيجه شباهت دارد. هر دو جهادند و هر دو آمادگى مى خواهند و خودسازى. كسى كه در خيمه رهبر چنان حكومتى قرار گرفته يعنى در مركز ستاد فرماندهى يك حكومت جهانى است، نمى تواند يك فرد غافل و بى خبر و بى تفاوت بوده باشد، آنجا جاى هر كس نيست، جاى افرادى است كه به حق شايستگى چنان موقعيت و اهميتى را دارند. همچنين كسى كه سلاح در دست دارد و در برابر رهبر اين انقلاب با مخالفان حكومت صلح و عدالتش مى جنگد، بايد آمادگى فراوان روحى و فكرى و رزمى داشته باشد.(1)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.