پاسخ اجمالی:
حديث يا احاديث «نجوم» با عبارات مختلفی بیان شده است که همگی اهل بیت(ع) را به ستارگانی که باعث هدایت و مانع نفوذ شیاطین به آسمانها هستند تشبیه می کنند.
پاسخ تفصیلی:
حديث يا احاديث «نجوم» با عبارات مختلفی بیان شده و اهل بیت را به ستارگانی که باعث هدایتند تشبیه می کنند؛ به عنوان نمونه در حدیثی می خوانیم: «النُّجُومُ أَمانٌ لأَهلِ الأرضِ مِنَ الغَرَق وَ أهلُ بَيتي أمانٌ لأُمَّتي مِنَ الاختِلاف...».
این حدیث به امور مختلفى اشاره مى كند:
1ـ اين حديث در واقع اشاره به آياتى از قرآن مجيد است كه براى ستارگان آسمان دو اثر مهم برمى شمرد: نخست اينكه مى فرمايد: «وَ بِالنَجْمِ هُمْ يَهْتَدُونَ»(1)؛ (آنها به وسيله ستارگان راه [خود را] مى يابند).
و در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ هُوَ الَّذى جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فى ظُلماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ»(2)؛ (او كسى است كه ستارگان را براى شما قرار داد، تا در تاريكى و ظلمتهاى صحرا و دريا، هدايت شويد).
اين، در واقع اشاره به يكى از فوائد مهم ستارگان است؛ زيرا پيش از آنكه قطب نما اختراع شود، وسيله پيدا كردن راهها به ويژه در سفرهاى دريايى كه از كوهها و درختان و ساير نشانه ها اثرى نبود جز به وسيله ستارگان ممكن نمى شد. به همين دليل شبهايى كه ابر، آسمان را مىپوشانيد كشتى ها از حركت باز مى ماندند، و اگر به راه خود ادامه مى دادند خطر مرگ آنها را تهديد مى كرد.
اين، به خاطر آن است كه جز پنج ستاره معروف سيارات (عطارد، زهره، مريخ، مشترى و زحل) بقيه ستارگان آسمان به صورت مجموعه هايى هستند كه جاى خود را تغيير نمى دهند؛ گويى آنها همانند مرواريدهايى هستند كه روى يك پارچه سياه دوخته شده باشند و اين پارچه را از يك سو كشيده، به سوى ديگر ببرند، به همين دليل آنها را «ثوابت» مى ناميدند و اين وضع سبب مى شد كه علاوه بر ستاره قطبى كه جاى آن دائماً ثابت است و طلوع و غروبى همچون ستارگان ديگر ندارد، بقيه ستارگان را بشناسند و در فصول مختلف سال جاى آن را بدانند و با نقشه هايى كه در دست داشتند راه خود را به سوى مقصد باز يابند.
فايده ديگر اينكه به گفته قرآن بخشى از ستارگان «رجوم» شياطين اند، يعنى به منزله تيرهايى هستند كه به سوى شياطين پرتاب مى گردند و آنها را از نفوذ به آسمان ها باز مى دارند، قرآن مى فرمايد: «اِنّا زَيَنا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَة الْكَواكِبَ * وَ حِفْظاً مِنْ كُلِ شَيْطان مارِد * لا يَستَمعُونَ اِلَى الْمَلاءِ الاَعْلى و يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِب * دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ واصِبُ»(3)؛ (ما آسمان نزديك [پايين] را با زيور ستارگان آراستيم، تا آن را از هر شيطان متمرّدى حفظ كنيم. آنها نمى توانند به سخنان فرشتگان عالم بالا گوش فرا دهند، [و هر گاه چنين كنند] از هر سو هدف قرار مى گيرند آنها بشدّت به عقب رانده مى شوند و براى آنان مجازاتى دائم است).
از اين آيات و آيات ديگر قرآن، مفهوم امان بودن ستارگان را براى اهل آسمان ها مى توان درك كرد.
چگونه ستارگان (يا شهب) راه را بر شياطين مى بندند، و آنها را از نفوذ به آسمان ها حفظ مى كنند؟ اين مسأله اى است كه جداگانه بايد از آن بحث كرد و ما شرح آن را در ذيل همين آيات در تفسير نمونه آورده ايم؛ آنچه در اينجا توجه به آن لازم است همان مفهوم اجمالى آيات است كه ستارگان سبب عقب راندن شياطين از ملاء اعلى و حوزه پاك فرشتگان و كروبيان مى باشد و همين مقدار براى تفسير «حديث نجوم» كافى است.
آرى اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله) از يك سو همچون ستارگان آسمان، مردم را از گمراهى در ظلمات كفر و فساد و گناه نجات مى بخشند و طريق وصول به مقصد را به آنها نشان مى دهند و رهروان راه خدا را از غرق شدن در ميان امواج ضلالت حفظ مى كنند.
از سوى ديگر هنگامى كه شياطين جن و انس، قصد نفوذ در حوزه اسلام و تحريف احكام قرآن و سنت را مى كنند هم چون تيرهاى شهاب آنان را به عقب مى رانند و دست غيبى بر سينه اين نامحرمان مى زنند و آنها را از تماشاگر راز باز مى دارند.
اين نكته نيز قابل توجه است كه مخصوصاً اهل بيت را امان امت در برابر اختلافات بيان مى كند؛ اختلافاتى كه اگر ادامه پيدا كند مردم جزء حزب ابليس مى شوند: «اِخْتَلَفُوا فَصارُوا حِزْبَ اِبْليسَ» و اين تعبير بسيار پرمعنا است.
2ـ از اين حديث استفاده مى شود كه خط هدايت اهل بيت(عليهم السلام) تا پايان جهان ادامه دارد؛ همان گونه كه امان بودن ستارگان براى آسمان ها يا اهل زمين ادامه دارد.
3ـ و نيز معصوم بودن آنها را از خطا و گناه ثابت مى كند؛ چراكه اگر امكان صدور خطا و گناه از آنان باشد نمى توانند امان ـ به طور كامل و مطلق ـ براى اهل زمين در برابر اختلاف و گمراهى گردند.(دقت كنيد)
4ـ همان گونه كه ستارگان آسمان هرگاه يكى از آنها غروب كند، ستاره ديگرى طلوع مى كند و هر گاه مجموعه اى در افق پنهان مى شوند، مجموعه ديگرى سر از افق بر مى دارد، اهل بيت و آل محمد(صلى الله عليه وآله) نيز چنين هستند.
على(عليه السلام) اين مطلب را با صراحت در نهج البلاغه بيان فرموده است: «اَلا اِنَّ مَثَلَ آلِ مُحَمَد(صلى الله عليه وآله) كَمَثَلِ نُجُومِ السَّماءِ اِذا هَوى نَجْمُ طَلَعَ نَجْمُ»(4)؛ (آگاه باشيد آل محمد(صلى الله عليه وآله) همچون ستارگان آسمانند هنگامى كه يكى از آنها غروب كند، ستاره ديگرى طلوع مى كند).
شايد نياز به تذكر نداشته باشد كه اهل بيت(عليهم السلام) را در اين روايات نمى توان به همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) تفسير كرد؛ چراكه سخن از كسانى مى گويد كه در هر عصر و زمان مايه هدايت امت و نجات آنها از غرقاب ضلالت و جلوگيرى از اختلافات اند، و مى دانيم همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله) در عصر خاصى مى زيستند، به علاوه آنها نقش خاصى در جلوگيرى از اختلافات نداشتند.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.