پاسخ اجمالی:
«امام» بر وزن «كتاب» به هر چيز كه انسان به آن توجه كند و مقصود او واقع شود گفته مى شود. گاه گفته مى شود: امام جمعه، امام جماعت، امام هدايت و گاه گفته مى شود امام ظلالت. «مقاييس اللغة» آن را به معنى اصل و مرجع و جماعت و دين دانسته، و امام را به كسى اطلاق کرده که به او اقتدا شود و در كارها پيشوا باشد. در «لسان العرب» امام به معنای پيشوا، معلم، ريسمانى كه بناها به هنگام بناى ساختمان از آن براى نظم كار استفاده مى كنند، و جاده و قسمت پيش رو و مانند آن گفته شده است.
پاسخ تفصیلی:
«امام» همان گونه كه ارباب لغت گفته اند بر وزن «كتاب» اسم مصدر است سپس به هر چيز كه انسان به آن توجه كند و مقصود او واقع شود اطلاق مى شود و اين واژه با اختلاف موارد و جهات و ملاحظات گوناگون، متفاوت مى گردد. گاه گفته مى شود: امام جمعه، امام جماعت، امام هدايت و گاه گفته مى شود امام ضلالت.(1)
اين واژه در اصل از ماده «اَمّ» به معنى قصد كردن آمده است. «مقاييس اللغة» مى گويد: «اُمّ» به معنى اصل و مرجع و جماعت و دين است و امام به معنى هر كسى است كه اقتدا به او مى شود و در كارها پيشوا است و امام به معنى جلو نيز آمده است.
در لسان العرب براى واژه امام معانى زيادى ذكر شده است؛ از جمله پيشوا، معلم، ريسمانى كه بناها به هنگام بناى ساختمان از آن براى نظم كار استفاده مى كنند و جاده و قسمت پيش رو و مانند آن.
ولى به نظر مى رسد همان گونه كه نويسنده «التحقيق» پذيرفته است، ريشه تمام اين معانى، همان قصد كردن توأم با توجه خاص است و حتى اگر مادر را اُمّ مى گويند، يا بر اصل و اساس هر چيزى واژه «اُمّ» اطلاق مى شود، به خاطر آن است كه مقصود انسان و مورد توجه او است. همچنين امام به معنى مقتدا به كسى گفته مى شود كه مردم با قصد و توجه خاص به سراغ او مى روند.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.