پاسخ اجمالی:
امیرالمؤمنین على(ع) می فرماید: « خداوند ... نماز را براى پاك شدن از تكبّر، و زكات را سبب روزى قرار داده، و روزه را وسيله اى براى پرورش اخلاص بندگان ...». فاطمه زهرا(س) می فرماید: «خداوند ايمان را سبب پاكسازى شما از شرك قرار داده است و نماز را وسيله اى براى تطهير قلوب از كبر، و زكات را موجب تزكيه نفس و نموّ روزى، و روزه را عامل تثبيت خلوص نيّت». امام صادق(ع) نیز می فرماید: «هر كس مى خواهد بداند آيا نماز او قبول شده يا نه؟ ببيند آيا نمازش او را از زشتيها و بديها باز داشته است يا نه؟ ...».
پاسخ تفصیلی:
اين مسأله در روايات اسلامى بازتاب بسيار وسيع و گسترده اى دارد كه به گوشه اى از آن، در ذيل اشاره مى شود، و شرح تمام آن در خور كتاب مستقلّى است:
1 ـ در تمام رواياتى كه سخن از فلسفه احكام به ميان آمده، اشاره به تأثير عبادت در تهذيب نفوس و پالايش روح و صفاى دل شده است؛ از جمله، در كلمات قصار اميرمؤمنان على(عليه السلام) آمده است: «فَرَضَ اللّهُ الاْيِمانَ تَطْهِيراً مِنَ الشِّركِ، وَالصَّلوةَ تَنْزيهاً عَنِ الْكِبْرِ وَ الزَّكاةَ تَسْبيباً لِلرِّزْقِ، وَ الصِّيامَ اِبتِلاءً لاِِخْلاصِ الْخَلْقِ»(1)؛ (خداوند ايمان را براى تطهير دل از شرك واجب فرموده، و نماز را براى پاك شدن از تكبّر، و زكات را سبب روزى قرار داده، و روزه را وسيله اى براى پرورش اخلاص بندگان ...).
شبيه همين معنى با مختصر تفاوتى در خطبه معروف بانوى اسلام فاطمه زهرا(عليها السلام) ديده مى شود آنجا كه مى فرمايد: «فَجَعَلَ اللّهُ الاْيمانَ تَطْهيراً لَكُمْ مِنَ الشِّركِ، وَ الصَّلوةَ تَنْزِيهاً لَكُمْ عَنِ الْكِبْرِ، وَ الزَّكاةَ تَزْكِيَةً لِلنَّفْسِ وَ نِماءً فِى الرِّزْقِ، وَ الصِّيامَ تَثْبِيتاً لِلاِْخْلاصِ ... »(2)؛ (خداوند ايمان را سبب پاكسازى شما از شرك قرار داده است و نماز را وسيله اى براى تطهير قلوب از كبر، و زكات را موجب تزكيه نفس [از بخل و حرص و دنيا پرستى] و نموّ روزى، و روزه را عامل تثبيت خلوص نيّت).
2 ـ در حديث معروفى كه درباره نماز از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) آمده، نماز را تشبيه به نهر آب زلال جارى مى كند كه بر در خانه انسان باشد و همه روز انسان خود را پنج بار در آن شست و شو كند؛ بديهى است كه بر اثر آن، چيزى از آلودگيها در وى باقى نمى ماند؛ اين حديث نيز دليل روشنى بر اين مدّعاست.(3)
و به همين ترتيب، درباره هر يك از عبادات آثارى ذكر شده كه شاهد گوياى تأثير عبادت در تهذيب نفوس انسانى است.
3 ـ در حديث ديگرى از امام علىّ بن موسى الرّضا(عليه السلام) درباره آثار عبادت بطور كلّى چنين مى خوانيم: «فَاِنْ قالَ فَلِمَ تَعَبَّدَهُمْ؟ قِيلَ لِئَلاّ يَكُونُوا ناسينَ لَذِكْرِهِ وَ لا تارِكِينَ لاَِدَبِهِ، وَ لا لاهِينَ عَنْ اَمْرِهِ وَ نهْيِهِ، اِذا كانَ فيهِ صَلاحُهُمْ وَ قِوامُهُمْ، فَلَوْ تُرِكُوا بغَيْرِ تَعَبُّد، لَطَالَ عَلَيهِمُ الاَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ»؛ (اگر كسى بگويد: چرا خداوند به بندگانش دستور عبادات داده [مگر نياز به عبادت آنها دارد؟] در پاسخ گفته مى شود، اين به خاطر آن است كه ياد خدا را به فراموشى نسپارند، و ادب را در پيشگاه او ترك نكنند، و از امر و نهى او غافل نشوند، چرا كه در آن صلاح و قوام آنها است، و اگر مردم بدون پرستش و عبادت رها شوند، مدّت زيادى بر آنها مى گذرد [و از ياد خدا غافل مى شوند] لذا دلهاى آنها قساوت پيدا مى كند).(4)
به اين ترتيب، روشن مى شود كه عبادت پروردگار قلب را بيدار، و روح را هشيار مى كند، و مايه ياد خداست كه آن نيز خمير مايه اصلاح درون و برون است.
4 ـ در حديث ديگرى از امام علىّ بن موسى الرّضا(عليه السلام) مى خوانيم كه در ضمن بر شمردن آثار سازنده نماز مى فرمايد: «مَـعَ ما فِيهَ مِنَ الاَْيـجابِ وَ الْمُـداوَمَةِ عَلى ذِكْرِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ لِئـَلاّ يَنْسِى الْعَبْدُ سَيِّدَهُ وَ مُـدَبِّرَهُ وَ خالِقَـهُ، فَيَبْـطُرَ وَ يَطْـغى وَ يَكـُونُ فِى ذِكْرِهِ لِـرَبِّهِ وَ قِيـامِهِ بَيْنَ يَدَيْهِ زاجِراً لَهُ عَنِ الْمَعاصِىَ وَ مانِعاً لَهُ عَنْ اَنْواعِ الْفَسادِ»(5)؛ (علاوه بر اين كه عبادت، سبب تداوم ذكر خداوند متعال در شب و روز مى شود، تا بنده مولى و مدبّر و خالقش را فراموش نكند، و نعمتهاى الهى مايه مستى و غرور او نشود، و به طغيان بر نخيزد، و ياد پروردگار و قيام در برابر او، وى را از معاصى باز مى دارد و مانع انواع فساد مى شود).
5 ـ در حديث ديگرى، از امام صادق(عليه السلام) در مورد آثار نماز و ميزان قبولى آن چنين آمده است: «مَنْ اَحَبَّ اَنْ يَعْلَمَ اَنْ قُبِلَتْ صَلاتُهُ اَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْ صَلاتُهُ عِنَ الفَحشْاءِ وَ الْمُنْكَرِ، فَبِقَدْرِ ما مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ»(6)؛ (هر كس مى خواهد بداند آيا نماز او قبول شده يا نه ببيند آيا نمازش او را از زشتيها و بديها باز داشته است يا نه؟ به همان اندازه كه او را باز داشته نمازش قبول شده است!).
اين عبارت با صراحت و وضوح، روشن مى كند كه نماز صحيح و كامل رابطه مستقيم و تنگاتنگى با مسايل اخلاقى و دعوت به خوبيها و نهى از بديها دارد؛ و آنها كه نمازشان اين اثر را ندارد، تنها به جسم نماز پرداخته اند؛ و به تعبير، ديگر نمازى است اسقاط كننده تكليف نه مورد قبول پروردگار.
6 ـ در حديث ديگرى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در مورد فلسفه روزه چنين مى خوانيم: «اَنَّ الصَّوْمَ يُميتُ مُرادَ النَّفْسِ وَ شَهْوَةَ الطَّبْعِ الحَيْوانِىِّ، وَ فيهِ صَفاءُ الْقَلْبِ وَ طَهارَةُ الجَوارِحِ، وَ عَمارَةُ الظّاهِرِ وَ الْباطِنِ، وَ الُشّكْرُ عَلَى النِّعَمِ، وَ الاَْحْسانُ اِلَى الْفُقَراءِ، وَ زِيادَةُ التَّضَرُّعِ وَ الْخُشُوعِ، وَ الْبُكاءِ وَ جَعْلِ الاَْلْتِجاءِ اِلَى اللّهِ، وَ سَبَبُ اِنْكِسارِ الْهِمَّةِ، وَ تَخْفِيفِ الْسَّيِئاتِ، وَ تَضْعِيفِ الْحَسَناتِ، وَ فيهِ مِنَ الْفَوائِدِ ما لا يُحْصى»(7)؛ (روزه هواى نفس و شهوت طبيعت حيوانى را مى ميراند [و طغيان آن را فرو مى نشاند]، و در آن صفاى قلب و پاكى اعضاء، و آبادى بيرون و درون انسان، و شكر بر نعمتها، و احسان به فقرا، و فزونى تضرّع و خشوع و گريه است؛ و وسيله اى است براى التجاء به پروردگار، و سبب شكستن دلبستگيها و كم شدن سيّئات، و فزونى حسنات است؛ و در آن فوائد بيشمارى است).
در اين حديث چهارده اثر مثبت براى روزه ذكر شده كه مجموعه اى از صفات فضيلت و افعال اخلاقى است.
7 ـ اين بحث دامنه دار را با حديث ديگرى از اميرمؤمنان على(عليه السلام) پايان مى دهيم (و كسانى كه مايل باشند مطالب بيشترى را در اين زمينه بخوانند به «وسائل الشّيعه»، ابواب نخستين هر يك از عبادات، و همچنين به «بحارالانوار» مراجعه كنند.)، فرمود: «دَوامُ الْعِـبادَةِ بُرْهانُ الظَّفَرِ بِالسَّـعادَةِ»(8)؛ (استـمرار و پى گيرى عبادت، دليلى بر وصول به سعادت است).
آرى! آنها كه مى خواهند سعادتمند شوند بايد به سراغ نيايش پروردگار بروند!
از روايات بالا و روايات ديگرى كه در اين زمينه در لابه لاى كتب معروف روايى وارد شده و به خاطر عدم اطاله سخن از نقل همه آنها چشم پوشيديم، رابطه بسيار نزديك عبادت و پاكسازى روح و صفاى دل و تهذيب نفوس را روشن مى سازد.
مخصوصاً هر قدر عبادت خالصتر و بى رياتر و آميخته با حضور قلب و آداب باشد، اين تأثير قوى تر خواهد بود.
اين مسأله كاملاً محسوس است كه انسان وقتى عبادتى را خالصانه و مخلصانه و با حضور قلب انجام مى دهد، بعد از آن نورانيّت و صفاى ديگرى در قلب و جان خود احساس مى كند، ميل او به خوبيها بيشتر مى شود و تنّفر او از بديها افزون مى گردد؛ خود را به خدا نزديكتر مى بيند و روح خضوع و تواضع و عبوديّت و تسليم در برابر حق را در خود زنده مى بيند.
اين نكته قابل توجّه است كه همه عبادات يك اثر مشترك دارند و هر كدام يك تأثير ويژه، اثر مشترك همه آنها پرورش روح خضوع و اخلاص و تسليم در مقابل حق، و بيدارى و هوشيارى و ترك غفلت است.
و اثر ويژه هر كدام متناسب آن عبادت است؛ نماز نهى از فحشاء و منكر مى كند، و روزه اراده را قوى و هواى نفس را تحت كنترل نيروى عقل در مى آورد؛ حج، انسان را از تمام زرق و برق هاى زندگى و تعلّقات حيات دور مى سازد، و زكات، بخل و حرص و دنيا پرستى را كم مى كند.
ذكر خدا مايه آرامش دل است؛ و هر يك از اذكار، انسان را متوجّه يكى از صفات جلال و جمال خدا مى كند، و او را به هماهنگى با حق تشويق مى نمايد.
به اين ترتيب، كسى كه همه اين عبادات را به جا مى آورد، هم از اثرات عامّ آن بهره مى گيرد و هم از تأثيرات ويژه آنها استفاده مى كند؛ و مى تواند فضايل اخلاقى را در پرتو آنها در وجود خود پرورش دهد؛ بنابراين، عبادت و نيايش ما در برابر پروردگار، يكى از گامهاى مؤثّر خود سازى ماست، مشروط بر اين كه با روح و فلسفه عبادت آشنا باشيم و تنها به جسم آن قناعت نكنيم!(9)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.