پاسخ اجمالی:
در آيات قرآن، رابطه نزديكى ميان «عبادت» و «پرهيز از گناه» و «پرورش فضائل اخلاقى» ديده مى شود. از جمله: در آيه 21 سوره بقره مى فرمايد: «اى مردم! پروردگارتان را كه شما و پيشينيان شما را آفريده پرستش كنيد تا پرهيز كار شويد!». در آيه 153 بقره، به تأثير نماز و روزه در تقويت روح انسان اشاره كرده، مى فرمايد: «اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از صبر [روزه] و نماز كمك بگيريد! [زيرا] خداوند با صابران است!».
پاسخ تفصیلی:
عبادت بهترين انگيزه توجّه به كمال مطلق و پرهيز از هرگونه آلودگى و ناپاكى است؛ چرا كه انسان سعى مى كند خود را به معبود خويش نزديك و نزديكتر سازد تا پرتوى از جلال و جمال او در وجودش ظاهر شود كه گاه از آن تعبير به «مظهر صفات خدا شدن» مى كنند.
در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «اَلْعُبُوُدِيَّةُ جَوْهَرَةٌ كُنْهُها الرُّبُوبِيَّةُ»(1) ؛ (عبوديّت گوهرى است كه ربوبيّت در درون آن نهفته شده است). اشاره به اين كه عبد تلاش و كوشش مى كند كه خود را در صفات شبيه معبود سازد و پرتوى از صفات جلال و جمال او را در خود منعكس كند، و نيز انسان در سايه عبوديّت به جاى مى رسد كه به اذن پروردگار مى تواند در جهان تكوين، تدبير و تصرّف كند، و صاحب ولايت تكوينيّه شود، همان گونه كه آهن سرد و سياه بر اثر مجاورت با آتش، گرم و سرخ و فروزان مى شود؛ اين حرارت و نورانيّت از درون ذات او نيست بلكه پرتو ناچيزى از آتش به او افتاده و به اين رنگ در آمده است.
با اين اشاره به قرآن مراجعه میکنیم و چگونگى تأثير عبادت را در پرورش فضائل اخلاقى در آيات قرآن بررسى مى كنيم.
در آيات مورد نظر برای این بحث، رابطه نزديكى ميان «عبادت» و تقوا و پرهيز از گناه و پرورش فضائل اخلاقى ديده مى شود و نشان مى دهد كسانى كه مى خواهند به تهذيب نفس راه يابند بايد از درِ عبوديّت و پرستش خداوند وارد شوند؛ سالكان راه خدا، و پويندگان طريق خودسازى و تقوا، بايد از نيايش و عبادت يارى طلبند و ناخالصيهاى وجود خود را در كوره داغ عشق به خدا بسوزانند و از بين ببرند، و مس وجود خود را با كيمياى عبادت زر كنند.
1ـ در آيه 21 سوره بقره، همه انسانها را بدون استثنا مخاطب ساخته و راه تقوا را اين گونه به آنها نشان مى دهد؛ مى فرمايد: (اى مردم! پروردگارتان را كه شما و پيشينيان شما را آفريده پرستش كنيد تا پرهيز كار شويد!)؛ «يا اَيُّهَا النّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمْ الَّذِى خَلَقَكُمْ وَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ».
تكيه بر آفرينش پيشينيان ممكن است اشاره به اين باشد كه اعراب جاهلى براى توجيه پرستش بتها، تكيه بر فعل پيشينيان داشتند، آيه فوق مى گويد خداوند هم آفريدگار شماست و هم آفريننده پيشينيان است؛ آرى! او خالق همه كس و همه چيز و مالك همه كس و همه چيز است؛ و تنها او شايسته عبادت است، نه بتها؛ اگر رو به سوى عبوديّت خالص او آريد، شكوفه هاى تقوا بر شاخسار جان شما آشكار مى شود؛ و اين آلودگيهاى اخلاقى شما ناشى از عبادت خرافى شماست.
اين آيه رابطه نزديك تقوا و عبادت را بطور مطلق بيان مى كند.
2ـ در آيه 183 همین سوره به رابطه «روزه» ـ كه يكى از عبادات مهم است ـ و «تقوا» اشاره شده است؛ مى فرمايد: (اى كسانى كه ايمان آورده ايد روزه بر شما نوشته شده، همان گونه كه بر كسانى كه قبل از شما بودند نوشته شد، تا پرهيزگار شويد!)؛ «يا اَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمْ الصِّيامُ كُما كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ».
هركس به روشنى در مى يابد كه به هنگام روزه داشتن، نور و صفاى تازه اى در دل احساس مى كند، خود را به نيكيها نزديكتر، و از زشتيها و بديها دورتر مى بيند، حتّى آمارهاى مستند نشان مى دهد كه در ايّام ماه مبارك سطح جرائم در جامعه روزه دار، بسيار پايين مى آيد، تا آنجا كه مأموران انتظامى به اعتراف خودشان در اين ماه به كارهاى عقب مانده ماههاى ديگر مى پردازند!
اين امور بخوبى نشان مى دهد كه هر قدر انسان به عبوديّت خداوند نزديكتر شود از زشتيها دورتر خواهد شد.
3ـ در آيه 45 عنکبوت، به رابطه نزديك «نماز» و پرهيز از گناه و فحشاء و منكر اشاره شده است؛ در اين آيه شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله) به عنوان يك الگو و اسوه، مخاطب به اين خطاب شده است: (نماز را بر پا دار كه نماز [انسان را] از زشتيها و گناه باز مى دارد)؛ «وَ اَقِمِ الصَّلوةَ اِنَّ الصَّلوةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ».
«فحشاء و منكرات» مجموعه افعال غير اخلاقى است، و مى دانيم تمام افعال غير اخلاقى سرچشمه اى از صفات ضدّ ارزشى در درون جان انسان دارد؛ و به تعبير ديگر، هميشه اخلاق درونى است كه در اخلاق برونى اثر مى گذارد.
تأثير نماز در باز داشتن از فحشاء و منكر نيز درست به همين دليل است؛ زيرا نماز با افعال و اذكار بسيار پر محتوايش، انسان را در جهانى برتر و والاتر ـ جهان قرب به خدا ـ وارد مى كند؛ و اين نزديكى او را از سرچشمه هاى اصلى فحشاء و منكر كه همان هواى نفس و حبّ افراطى به دنيا است دور مى سازد. به همين دليل، نماز گزاران واقعى كمتر گِرد گناه مى گردند؛ و هر قدر نماز روح و جان و محتواى بيشترى داشته باشد، به همان نسبت انسان از منكرات و زشتيها دورتر مى شود و شكوفه هاى فضائل و اخلاق در درون جانش آشكارتر مى گردد.
4ـ در آيه 19 الی 24 سوره معارج، بعد از اشاره به بعضى از رذائل اخلاقى مانند جزع و بى تابى به هنگام بروز مشكلات، و بخل به هنگام دست يافتن به خيرات، تنها نماز گزاران را استثنا مى كند، و مى فرمايد: (انسان حريص و كم طاقت آفريده شده است * هنگامى كه بدى به او رسد بى تابى مى كند * و هنگامى كه خوبى به او رسد بخل مى ورزد و مانع ديگران مى شود * مگر نمازگزاران * آنها كه نماز را بطور مرتّب به جا مى آورند.)؛ «اِنَّ الاِْنْسانَ خُلِقَ هَلُوعاً * اِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً * وَ اِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً * اِلاَّ الْمُصَّلِينَ * اَلَّذِينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»
اين آيات به روشنى ثابت مى كند كه توجّه به ذات پاك پروردگار و عبادت و نيايش در پاكسازى روح و جان از رذائل اخلاقى مانند بخل و جزع و بى تابى اثر مستقيم دارد.
5ـ در آيه 103 سوره توبه، اشاره به تأثير مسأله زكات در پاكسازى روح و تزكيه نفس مى كند و مى دانيم زكات در اسلام يكى از عبادات مهم محسوب مى شود؛ مى فرمايد: (از اموال آنها صدقه اى [به عنوان زكات] بگير تا به وسيله آن، آنها را پاك سازى و پرورش دهى)؛ «خُذْ مِنْ اَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَكِّيهِمْ بِها».
تعبير «تزكّيهم بها» دليل روشنى بر اين حقيقت است كه تطهير و تزكيه نفس به وسيله زكات حاصل مى شود، چرا كه زكات، رذائلى همچون بخل و دنياپرستى و حرص و آز را از روح، زائل مى كند، و نهال نوعدوستى و سخاوت و حمايت از مستضعفان را در سرزمين دل پرورش مى دهد.
رواياتى كه در ذيل اين آيه نقل شده است نيز اين حقيقت را روشنتر مى كند:
در حديثى از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «ما تَصَدَّقَ اَحَدُكُمْ بِصَدَقِة مِنْ طَيِّب ـ وَ لا يَقْبَلُ اللّهُ اِلاّ الطَّيِّبَ ـ اِلاّ اَخَذَهَا الرَّحْمانُ بِيَمينِهِ وَ اِنْ كانَتْ تَمْرَةً فَتَربُو مِنْ كَفِّ الرَّحْمانِ فِى الرَّحْمانِ حَتّى تَكُونَ اَعْظَمُ مِنَ الْجَبَلِ»(2)؛ (هيچ كس از شما صدقه اى از مال حلال نمى پردازد ـ و البتّه خداوند جز حلال قبول نمى كند ـ مگر اين كه خداوند آن را با دست خود مى گيرد، حتّى اگر يك دانه خرما باشد، سپس در دست خدا نمو مى كند تا بزرگتر از كوه شود!).
اين حديث كه تشبيه و كنايه پرمعنايى در بردارد اهمّيّت فوق العاده اين عبادت بزرگ، و ارتباط مستقيم آن را با خدا و مسائل معنوى روشن مى سازد.
6ـ در آيه 28 سوره رعد، به يكى ديگر از عبادات مهم و معروف، يعنى ذكر خدا اشاره شده و از تأثير عميق آن در آرامش دلها، سخن مى گويد؛ مى فرمايد: (آنان كسانى هستند كه ايمان آورده اند، و دلهايشان به ياد خدا مطمئن [و آرام] است، آگاه باشيد با ياد خدا دلها آرامش مى پذيرد!)؛ «اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللّهِ اَلا بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ».
آرامش دل هميشه توأم با توكّل بر خدا، و عدم وابستگى به مادّيات و عشق به زرق و برق دنيا و آز و طمع و بخل و حسد است. چرا كه اگر اين صفات رذيله در دل باشد، آرامشى در آن نخواهد بود. بنابراين، ياد خدا مى تواند اثر عميقى در دور ساختن انسان از اين رذائل داشته باشد، تا شكوفه آرامش بر شاخسار دل آشكار گردد.
به تعبير ديگر، اگر يك نظر اجمالى به ريشه هاى ناآرامى روح و پريشانى خاطر و اضطرابها و نگرانيها بيندازيم، مى بينيم همه آنها از رذائل اخلاقى سرچشمه مى گيرد، ولى ياد خدا آنها را مى خشكاند و نا آرامى را به اطمينان و آرامش مبدّل مى سازد.(3)
7ـ بالاخره در آيه 153 بقره، به تأثير نماز و روزه در تقويت روح انسان اشاره كرده، مى فرمايد: (اى كسانى كه ايمان آورده ايد! از صبر [روزه] و نماز كمك بگيريد! [زيرا] خداوند با صابران است!)؛ «يا اَيُّها الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ اِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِرينَ».
در بعضى از روايات اسلامى صبر به روزه تفسير شده است (4) كه يكى از مصداقهاى روشن صبر است، و گر نه صبر مفهوم وسيعى دارد كه هرگونه استقامت در برابر هواى نفس و وسوسه هاى شيطان و استقامت در طريق اطاعت پروردگار، و در برابر حوادث ناگوار و مصائب را شامل مى شود.
در حالات اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى خوانيم كه هرگاه كار مهمّى براى او پيش مى آمد نماز مى خواند، سپس آيه «وَاسْتـَعِينُوا بِالصـَّبْرِ وَ الصَّلوةِ» را تلاوت مى فرمود؛ «كانَ علىٌّ اِذا اَحالَهُ اَمْرٌ فَزِعٌ، قامَ اِلَى الصَّلَوةِ ثُمَّ تَلا هذِهِ الاْيـَةَ:«وَ اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلوةِ»».(5) اشاره به اين كه نماز به من نيرو مى بخشد.
آرى! اين عبادتهاى مهم فضائلى همچون توكّل و شجاعت و شهامت و صبر و استقامت را در وجود انسان زنده مى كند، و از رذائل اخلاقى همچون جبن و ترس، ترديد و دو دلى، و اضطراب و نگرانى در برابر حوادث مهم، و دنيا پرستى، دور مى سازد؛ و به اين ترتيب، بخش مهمّى از فضائل اخلاقى را در وجود انسان زنده مى كند، همان گونه كه بخش قابل توجّهى از رذائل را مى ميراند.
از آنچه در بالا آمد بخوبى مى توان نتيجه گرفت كه عبادات اثر بسيار عميقى از جهات مختلف در تهذيب اخلاق دارند؛ اين تأثير را مى توان در چند جهت خلاصه كرد:
1 ـ توجّه به مبدأ آفرينش و حضور پروردگار در تمام زندگى انسانها سبب مى شود كه انسان مراقب اعمال و رفتار خويش باشد، و هواى نفس را تا آنجا كه مى تواند كنترل كند، چرا كه عالم محضر خداست، و در محضر خداوند كريم، گناه كردن و راه خلاف پيمودن عين ناسپاسى است.
2 ـ توجّه به صفات جلال و جمال او كه در عبادات و مخصوصاً دعاها آمده است، نيايش كننده را دعوت مى كند كه پرتوى از آن اوصاف كريمه را در درون روح و جان خود منعكس كند و در مسير تكامل اخلاقى قرار گيرد. 3 ـ توجّه به معاد، همان دادگاه بزرگى كه همه چيز در آنجا حسابرسى مى شود، نيز اثر باز دارنده قوى و نيرومندى براى پاكسازى روح و جسم انسان دارد.
4 ـ عبادت و نيايش اگر با حضور قلب و آداب آن باشد، صفا و نورانيّت غير قابل توصيفى مى آورد كه در برابر آن ظلمات اخلاق رذيله تاب مقاومت ندارد؛ به همين دليل، انسان پس از يك عبادت آميخته با حضور قلب، خود را به نيكيها نزديكتر مى بيند.
5 ـ محتواى عبادات و دعاها مملّو است از آموزشهاى اخلاقى و بيان راه و رسم سير و سلوك الى اللّه، كه دقّت در آنها نيز درسهاى بزرگى به انسان در اين زمينه مى دهد. عاشقان خود سازى و سالكان الى اللّه از طريق عبادت مى توانند به هدف والاى خود برسند و بدون عبادت و نيايش و مناجات و راز و نياز با پروردگار مخصوصاً در خلوت و بويژه در سحرگاهان راه به جايى نمى برند.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.