پاسخ اجمالی:
براى پى بردن به عيوب خويش چهار راه وجود دارد؛ نخست: به سراغ استادى برویم كه آگاه از عيوب نفس است. دوم: دوست راستگوى آگاه و با ايمانى جستجو كنیم و او را مراقب خويش سازیم تا احوال و افعال ما را مورد بررسى دقيق قرار دهد. طريق سوم: انسان عيوبش را از زبان دشمنانش بشنود. چهارم: انسان با مردم معاشرت كند، آنچه را از صفات آنها نكوهيده مى بيند در مورد خودش نيز بررسى كند.
پاسخ تفصیلی:
مرحوم فيض كاشانى در اين زمينه بحث مفيد و راهگشايى دارد؛ مى گويد، براى پى بردن به عيوب خويش چهار راه است:
نخست اين كه: به سراغ استادى برود كه آگاه از عيوب نفس است و بر خفايا و آفات اخلاقى آگاهى دارد، او را حاكم بر نفس خويش سازد و از ارشادات او بهره گيرد، و اين در زمان ما كم است!
دوم اين كه: دوست راستگوى آگاه با ايمانى جستجو كند و او را مراقب خويش سازد تا احوال و افعال او را مورد بررسى دقيق قرار دهد؛ هرگاه اخلاق و افعال ناپسند و عيوب پنهان و آشكارى از او ببيند به او اطّلاع دهد، همان گونه كه بعضى از بزرگان دين مى فرمودند: «رَحِمَ اللّهُ امْرَءً اَهْدى اِلَىَّ عُيُوبى»(1)؛ (خدا رحمت كند كسى كه عيوب مرا به من هديه كند). (تعبير به هديه تعبير جالبى است كه دليل بر اهمّيّت فوق العاده اين مطلب است) ... ولى اين گونه افراد نيز كم اند زيرا دوستان غالباً مداهنه و مجامله مى كنند، و بعضى بعكس به خاطر حسد عيوب را بيش از اندازه بزرگ مى سازند. به داوود طائى(2) گفتند: چرا از مردم كناره گيرى كردى و با آنها آميزش ندارى؟ گفت: من چه كنم با كسانى كه گناهان مرا از من پنهان مى كنند!
آرى! افراد ديندار شديداً علاقه داشتند كه با استفاده از نصيحت ديگران از عيوبشان آگاه شوند؛ ولى امروز كار ما به جايى رسيده كه منفورترين افراد نزد ما كسانى هستند كه ما را نصيحت مى كنند و از عيوبمان آگاهمان مى سازند؛ نه تنها از تذكّرات آنها خوشحال نمى شويم، بلكه به مقابله با آنان بر مى خيزيم و مى گوييم: تو خود نيز داراى اين عيوبى، و چنين و چنان كردى، كينه او را به دل مى گيريم، و از نصايح او محروم مى مانيم!
طريق سوم آن است كه: انسان عيوبش را از زبان دشمنانش بشنود، چرا كه دشمنان با دقّت تمام مراقب لغزشها و عيوب انسانند؛ به همين دليل، گاهى انسان از دشمن كينه توزش بيش از دوست متملّق و چاپلوسش بهره مى گيرد.
طريق چهارم اين است كه: انسان با مردم معاشرت كند، آنچه را از صفات آنها نكوهيده مى بيند در مورد خودش نيز بررسى كند كه آيا او نيز داراى اين صفات نكوهيده هست يا نيست؟ زيرا مؤمن آيينه و مرآت مؤمن است، و مى تواند عيوب خويش را با مشاهده عيوب ديگران ببيند. به عيسى بن مريم(عليه السلام) گفتند چه كسى تو را ادب آموخت؟ گفت كسى مرا ادب نياموخت ولى من جهل جاهل را ديدم و در نظر ناپسند آمد و از آن دورى نمودم. داستان معروف لقمان را كه به او گفتند ادب را از كه آموختى گفت از بى ادبان تعبير ديگرى از اين مطلب است.(3)، (4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.