پاسخ اجمالی:
از آنجا که این روایات، مخالف با فتاوای آنهاست، کوشیده اند روایات را توجیه کرده و طبق فتوای خود معنى کنند. مثلا اینکه جمع بین دو نماز، جمع صورى بوده نه حقیقى؛ یعنى پیامبر(ص) نماز ظهر را تأخیر مى انداخت که از وقت آن به اندازه چهار رکعت باقى بماند، آنگاه نماز ظهر مى خواند و با اتمام آن وقت نماز عصر مى رسید و عصر را هم مى خواند، پس دو نماز را با هم خوانده است.
پاسخ تفصیلی:
روایات صریح است در اینکه پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) در مدینه، بدون آنکه خوف، باران یا بیمارى و علتى باشد، دو نماز را با هم خوانده است تا جمع بین دو نماز و مشروعیت آن را بیان کند، تا توهم نشود که جدا خواندن واجب است، چرا که پیامبر(صلى الله علیه وآله) بر خواندن نمازها در وقت فضیلتش استمرار داشته است. پیامبر با عمل خویش ثابت کرد که جمع هم جایز است، هرچند بهتر، خواندن در وقت خودش است.
از آنجا که مضمون این روایات، مخالف با مذاهب رایج فقهى است، شمارى از محدثان و اهل فتوا کوشیده اند روایات را طبق فتواها معنى کنند، به جاى آنکه روایات را معیارى براى شناخت حق و باطل قرار دهند. از این رو بسیارى از ایشان عمل به این روایات را ترک کرده اند. لیکن جمعى هم به آن عمل کرده و طبق آن فتوا داده اند. طبق آنچه گذشت، نام آنان را ابن رشد در «بدایة المجتهد» و نووى در «المجموع» آورده است.از میان همه عذرها و توجیه هاى مخالفان، به یکى از آنها مى پردازیم و آن اینکه جمع بین دو نماز، جمع صورى و ظاهرى بوده نه حقیقى و دلیل آن هم روشن خواهد شد.
جمع صورى!
شمارى از کسانى که به حلّ احادیث این باب پرداخته اند، به این راه حل روى آورده اند که جمع، جمع حقیقى نبوده، مثل آنچه در سفر انجام مى گیرد، بلکه جمع صورى بوده، یعنى پیامبر(صلى الله علیه وآله) نماز ظهر را تا حدى تأخیر مى انداخت که از وقت آن به اندازه چهار رکعت باقى بماند، آنگاه نماز ظهر مى خواند و با اتمام آن وقت نماز عصر مى رسید و عصر را هم مى خواند، پس دو نماز را با هم خوانده است! با اینکه هر یک از دو نماز را در وقت خود انجام داده است. این از سخنان شمارى از شرح کنندگان احادیث بر مى آید. اینک کلمات آنان:
1ـ نووى گوید: برخى چنین تأویل کرده اند که نماز اول را تا آخرین حدّ وقتش تأخیر مى انداخت و در آن وقت مى خواند و چون فارغ مى شد، وقت نماز بعدى وارد شده بود، آن را هم مى خواند، پس نمازش به صورتِ جمع بوده است.
سپس این را ردّ کرده، مى گوید: این نیز ضعیف یا باطل است، چرا که با ظاهر مخالفتى غیر قابل تحمل دارد. ابن عباس که خطبه خواند و استدلالش براى جمع به آن حدیث بود و ابوهریره هم آن را تصدیق کرد و انکار ننمود، در ردّ تأویل، صراحت دارد.(1)
البته بهتر بود نووى در ردّ این، سخن ما را مى گفت و آن اینکه رسول خدا(صلى الله علیه وآله) براى رفع زحمت از امتش دو نماز را با هم مى خواند، در حالى که جمع بین دو نماز به شیوه یاد شده، سخت تر از جداجدا خواندن است.
ابن قدامه گوید: جمع، رخصت است. اگر آن طور بود که اینان گفته اند، زحمت و سختى آن بیش از آن است که هر نماز را در وقت خودش انجام دهند، چون خواندن هر نماز در وقت خودش، راحت تر از مراعاتِ دو طرفِ اول و آخر وقت دو نماز است، به نحوى که از وقت نماز اول جز به مقدار خواندنش باقى نمانده باشد. به علاوه اگر چنین جمعى درست باشد، باید بتوان نماز عصر و مغرب را هم با هم خواند، همچنین عشاء با نماز صبح را، در حالى که در حرمت این کار، هیچ اختلافى در امت نیست. عمل به روایت به وجهى که به فهم انسان مى آید، بهتر از این تکلف است.(2)(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.