پاسخ اجمالی:
خداوند در سوره مائده می فرماید: « اى کسانى که ایمان آورده اید، هرگاه به نماز ایستادید، صورت ها و دست هایتان را تا آرنج بشویید».بر اساس این آیه فقها در کیفیت شستن دست ها اختلاف نظر دارند، اما ائمه معصومین و پیروانشان معتقدند باید دست ها از آرنج تا نوک انگشتان شسته شود و سنت نیز همین است. از این رو امام باقر(ع) در بیان کیفیت وضوی پیامبر(ص) در مسح سر و پاها، با همان آبى که در دست ها بود، سر و پاها را تا برآمدگى روى پا مسح کشید، بدون آنکه آب تازه اى بریزند سر و پاها را مسح کردند.
پاسخ تفصیلی:
آیه وضو نازل شد تا چگونگى وضو و تیمم را به امت بیاموزد. مخاطبان آن همه مسلمانان در طول قرون تا روز قیامت اند. چنین آیه اى باید کاملاً روشن و مقصود از آن واضح باشد تا همه، دور و نزدیک و صحابى و غیرصحابى از آن بهره ببرند. خداوند مى فرماید:
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرافِقِ»(1)؛
(اى کسانى که ایمان آورده اید، هرگاه به نماز ایستادید، صورت ها و دست هایتان را تا آرنج بشویید).
فقها در کیفیت شستن دست ها اختلاف نظر دارند، پیشوایان اهل بیت: و پیروانشان معتقدند دست ها از آرنج تا نوک انگشتان شسته شود و سنت همین است. دلیلشان نیز ظاهر آیه است که به نظر عرفى همین به ذهن مى آید چون در موارد مشابه این گونه ترکیب، شروع از بالا به پایین است. مثلاً اگر پزشک به بیمار بگوید: پایت را تا زانو با آب سرد بشوى، بیمار آنچه را در عرف رایج است انجام مى دهد، یعنى شستن از بالا به پایین، یا وقتى صاحب خانه به رنگ کار مى گوید: دیوارهاى این اتاق را تا سقف رنگ آمیزى کن، آنچه در عرف معمول است انجام مى شود، یعنى رنگ کردن دیوارها از بالا به پایین و هرگز به ذهن رنگ کار یا بیمار این نمى آید که صاحب خانه و پزشک که گفته «تا»، مقصودش بیانِ آخرِ محلّ رنگ زدن یا شستن است، بلکه از کلمه «تا» مى فهمد که صرفاً محدوده مورد نظر را در رنگ زدن و شستن تعیین کرده است. در آیه وضو نیز چنین است، وقتى آیه مى گوید دست ها را تا مرفق بشویید، بیان محدوده شستن مورد نظر است نه چگونگى آن. و این را به نظر معمول عرف واگذاشته و در عرف هم بدون تردید، آنچه راحت تر است، شستن از بالا به پایین است.
آرى، آنچه اساس اختلاف است، در این است که متعلقِ «تا آرنج» چیست. آیا یعنى بشویید تا آرنج. دست ها را تا آرنج بشویید؟ یعنى «تا» قید براى شستن است یا دست ها؟ اگر قید براى دست ها باشد، از این جهت براى تعیین محدوده دست است که دست، به انگشتان تا مچ، مچ تا بازو هم گفته مى شود و آیه مى خواهد مقدار معین و مشخص دست را که باید شسته شود بیان کند و اگر دست بین مراتب یاد شده مشترک نبود، نیازى به گفتنِ «تا» نبود و این قید براى بیان مقدار مشخص از دست است که باید شسته شود.
و اگر قیدِ «تا» براى شستن باشد، شاید به ذهن چنین بیاید که باید از سر انگشت ها تا آرنج را شست، گویا خداوند فرموده است، دست ها را تا مرفق بشویید. اما روشن است که این غیر متعارف و مبهم است و در این گونه موارد آنچه متعارف است یعنى شستن از بالا به پایین عمل مى شود.
بر فرضِ اینکه «تا» قیدِ شستن باشد، چنین نیست که انتهاى شستن را برساند، بلکه احتمال دارد به معناى «با» باشد «إلى به معناى مَعَ» یعنى دست ها را همراه با آرنج بشویید. اینگونه کاربردهاى لفظى در قرآن و ادبیات عرب وجود دارد.(2) در عرف نیز چنین است که وقتى گفته مى شود فلانى ولایت کوفه تا بصره را برعهده دارد، یعنى با بصره. چنین تعبیراتى در اشعار عرب هم به کار رفته است. به هر حال، دلیل قاطع در چنین مواردى همان عرف رایج است که از بالا به پایین مى شویند و از همین روش باید تبعیت کرد.
أئمه اهل بیت(علیهم السلام)، وضوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را اینگونه نقل کرده اند:
به نقل شیخ طوسى از بکیر و زراره، این دو از امام باقر(علیه السلام) درباره وضوى پیامبرخدا(صلى الله علیه وآله)سؤال کردند. حضرت طشت یا ظرف آبى طلبید، کف دو دست را شست، دست خود را در آب فرو برد و با مشت آبى صورت خود را شست و با دست چپ کمک گرفت بر شستن صورت. سپس کف دست چپ را در ظرف آب فرو برده، آب برداشت و دست راستش را از آرنج تا انگشتان شست، به نحوى که آب به طرف آرنج ها برنگردد. بعد کف دست راست را پر از آب کرد و بر دست چپ ریخت و از آرنج تا کف دست شست به نحوى که آب به طرف آرنج برنگردد، مثل دستِ راست. سپس با همان آبى که در دست ها بود، سر و پاها را تا برآمدگى روى پا مسح کشید، بدون آنکه آب تازه اى بریزد.(3)(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.