پاسخ اجمالی:
در منابع مختلف مثل: الفتوح، المستدرك على الصّحيحين، إرشاد القلوب و... در مورد خوارج از امام علی(ع) نقل شده که: خوارج قرآن نیکو قرائت مى كنند اما از گلوهاشان فراتر نمی رود، زیانکارترین مردم اند که تلاشهای خود را گم کرده اند، از دین خارج شده اند، خوشا به حال كسى كه ايشان را بكشد.
پاسخ تفصیلی:
در کتاب فتوح در مورد خوارج آمده است: حبيب بن عاصم اَزْدى از امام على(عليه السلام)، پرسيد: اى امير مؤمنان! اينان كه ما با ايشان مى جنگيم، آيا كافرند؟
على(عليه السلام)، فرمود: «از كفر گريختند؛ امّا در آن افتادند».
حبيب گفت: پس آيا منافق اند؟
على(عليه السلام)، فرمود: «همانا منافقان، خدا را تنها كمى ياد مى كنند».
حبيب گفت: اى امير مؤمنان! پس بگو اينان چيستند تا با بينايى و يقين، با ايشان بجنگم.
امام على(عليه السلام)، فرمود: «ايشان گروهى هستند كه از دين اسلام بيرون رفتند، آن گونه كه تير از هدف در مى گذرد؛ قرآن را قرائت مى كنند، امّا اين قرائت از تَرقُوه شان فراتر نمى رود. پس خوشا به حال كسى كه ايشان را بكُشد يا آنان وى را بكشند».(1)
در کتاب المستدرك على الصّحيحين ـ به نقل از عامر بن واثله ـ آمده است: که على (عليه السلام)، فرمود: «پيش از آن كه مرا از دست دهيد، از من بپرسید، که كسى همانندم نيست تا از او سؤال كنيد».
آن گاه ابن كَوّاء برخاست و گفت: ای امیرالمومنین، این کلام خدا که می فرماید: «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرينَ أَعْمالاً * الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِى الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ هُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا»؛(2) (بگو آيا به شما خبر دهيم كه زيانكارترين [مردم] در كارها، چه كسانى هستند؟ * آنها كه تلاشهايشان در زندگى دنيا گم [و نابود] شده با اين حال، مى پندارند كار نيك انجام مى دهند!).(3) در مورد چه کسانی هست؟
امام علی(علیه السلام) فرمود: «گروه خوارج در زمره همين افراد هستند».(4)
در کتاب إرشاد القلوب آمده است: شبی امام على(عليه السلام) همراه كميل بن زياد، از پيروان و دوستان برگزيده اش، از مسجد كوفه به سوى خانه اش رهسپار شد، در مسیر راه، به در خانه مردى رسيد كه در آن هنگام شب، به تلاوت قرآن مشغول بود و آياتی را از سوره زمر با نوايى جانسوز و حزن آلود مى خواند. كميل در دل خويش، حال آن مرد را خوش داشت و بى آن كه چيزى بگويد، وضع آن مرد برايش ستودنى جلوه كرد. در اين حال، على (عليه السلام)، به وى روى كرد و گفت: «اى كميل! از طنين صداى اين مرد تو را خوش نيايد، چرا كه او اهل آتش است؛ و من تو را به زودی از آينده او خبر خواهم داد».
كميل در حيرت شد كه على(عليه السلام)، با وى از درونش سخن گفت و گواهى داد كه آن مرد، با آن حال، اهل آتش است، پس سكوت كرد و در آن مطلب به شگفتى و تفكّر فرو رفت.
چندى گذشت تا اینکه خوارج، جنگ نهروان را به راه انداختند. و عدۀ زیادی از خوارجیان به هلاکت رسیدند.
امير مؤمنان، به همراه كميل از کنار اجساد خوارج عبور می کرد نا گاه امام کنار جسدی ايستاد و فرمود: «اى كميل! اين همان شخصی است كه در آن شب، به عبادت پرداخته بود و قرآن مى خوانْد و از صوتش تو را خوش افتاد. کمیل که آن شخص را می شناخت تعجب کرد. آن گاه پاى امام(عليه السلام)، را بوسيد و از خداى بزرگ آمرزش خواست.
امام فرمود: «من چشم فتنه را كور كردم و هيچ كس جز من به اين كار جرئت نمى ورزيد».(5).(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.