پاسخ اجمالی:
چون اعتراض به عثمان فزونى گرفت، على(ع) از او اجازه خواست تا به يكى از مزرعه هاى خود برود و از آشوب ها كنار بماند. عثمان اجازه داد. پس از بيرون رفتن على(ع)، اعتراض ها به عثمان، افزايش يافت، عثمان به على(ع) نوشت كه: «امّا بعد، كار به آخر رسيده و چاره اى نمانده است. مردم مى گويند كه به كم تر از ريختن خونم رضايت نمى دهند. پس به سوى من رو كن؛ چه با من باشى و چه بر ضدّ من. پس اگر خورده شدنى ام، تو بهترين خورنده اى و گرنه، مرا تا تكّه تكّه نشده ام، درياب».
پاسخ تفصیلی:
در الإمامة و السياسة آمده است: چون اعتراض ها به عثمانْ فزونى گرفت، على(عليه السلام) از او اجازه خواست تا به يكى از مزرعه هاى خود برود و [از آشوب ها] كنار بمانَد. عثمانْ اجازه داد.
پس از بيرون رفتن على(عليه السلام)، اعتراض ها به عثمان، افزايش يافت و زبير و طلحه اميدوار شدند كه دل هاى مردم به سوى آن دو متمايل شود و آن دو بر مردم، چيره شوند. آن دو، غيبت على(عليه السلام) را مغتنم شمردند.
چون اعتراض ها زياد شد، عثمان به على(عليه السلام) نوشت كه: «امّا بعد، كار به آخر رسيده و چاره اى نمانده است. كار مردم با من بالا گرفته و از حدّ خود گذشته است. مى گويند كه به كم تر از ريختن خونم رضايت نمى دهند و حتّى بى عرضه اى كه از خود نيز نمى تواند دفاع كند، در [كشتن] من طمع كرده است.
وإنَّكَ لَم يَفخَر عَلَيكَ كَفاخِر *** ضَعيف ولَم يَغلِبكَ مِثلُ مُغَلَّبِ
و فخرفروشِ ناتوان بر تو فخر نفروشد *** و شكست خورده اى بر تو چيره نگردد!
و گفته مى شود: خوراك شير شدن، بهتر از دريده شدن به وسيله روباه است. پس به سوى من رو كن؛ چه با من باشى و چه بر ضدّ من.
فَإِن كُنتُ مَأكولا فَكُن خَيرَ آكِل *** وإلاّ فَأَدرِكني ولَمّا اُمَزَّقُ (1)
پس اگر خورده شدنى ام، تو بهترين خورنده اى **** و گرنه، مرا تا تكّه تكّه نشده ام، درياب».
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.