پاسخ اجمالی:
عمّار در روز صفّین می گفت: «اى بندگان خدا! با من بیایید به سوى گروهى برویم که مدّعى هستند خونخواه کسى هستند که به خود ظلم کرد، و به غیر آنچه در کتاب خدا بود بر بندگان حکم مى راند، و او را افراد صالحى که منکر عدوان بودند کشتند». او می گفت: «هیچ چیز قلب مرا به درد نیاورد که برایم با اهمّیت تر از این باشد که عثمان را از قبرش بیرون نیاوردیم و او را آتش نزدیم».
پاسخ تفصیلی:
در بخشى از خطبه اى که عمّار در روز صفّین ایراد کرد آمده است : «امضوا معی عباد الله إلى قوم یطلبون فیما یزعمون بدم الظالم لنفسه، الحاکم على عباد الله بغیر ما فی کتاب الله، إنّما قتله الصالحون المنکرون للعدوان . . .»؛ (اى بندگان خدا! با من بیایید به سوى گروهى برویم که گمان مى کنند [و مدّعى هستند] خونخواه کسى هستند که به خود ظلم کرد، و به غیر آنچه در کتاب خدا بود بر بندگان حکم مى راند، و او را افراد صالحى که منکر عدوان بودند کشتند . . .) .
و در لفظ طبرى در تاریخش آمده است: «أیّها الناس اقصدوا بنا نحو هؤلاء الّذین یبغون دم ابن عفّان، ویزعمون أ نّه قُتل مظلوماً»(1)؛ (اى مردم! با ما بیایید به سوى اینها که خونخواه پسر عفّان هستند و گمان مى کنند مظلوم کشته شده، برویم).
و نیز ابو مخنف، از موسى بن عبدالرحمن بن ابو لیلى، از پدرش نقل کرده است: «ما به همراه حسن و عمّار بن یاسر به طرف ذى قار رفتیم تا در قادسیه فرود آمدیم، پس حسن و عمّار فرود آمدند و ما نیز با آن دو فرود آمدیم، پس عمّار کمر خود را با بندهاى شمشیرش بست، سپس از مردم درباره اهل کوفه و حال آنها سؤال نمود، آنگاه شنیدم که مى گفت: «ما ترکتُ فی نفسی حزّة أهمّ إلیّ من ألاّ نکون نبشنا عثمان من قبره ثمّ أحرقناه بالنار»(2)؛ (هیچ چیز قلب مرا به درد نیاورد که برایم با اهمّیت تر از این باشد که عثمان را از قبرش بیرون نیاوردیم و او را آتش نزدیم).(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.