پاسخ اجمالی:
در کتاب «وقعة صفین» آمده: معاویه، مروان بن حکم را برای جنگ با مالک اشتر فرا خواند. اما مروان گفت: براى این کار، عَمرو عاص را فراخوان که همچون جامه زیرینت است. معاویه، عمرو را برای جنگ با مالک فراخواند. عمرو با همان گروهِ سواران روان شد. لکن در مواجه با مالک هراسان شد، امّا شرم کرد که باز گردد. در این هنگام اشتر با نیزه به او حمله کرد، و ضربه ای به چهره عمرو زد، ولى ضربه نیزه، مهلک نبود. عمرو در حالی که دستش را بر چهره اش نهاده بود از میدان نبرد گریخت.
پاسخ تفصیلی:
در کتاب «وقعة صفین» آمده: معاویه، مروان بن حکم را فرا خواند و گفت: اى مروان! اشتر مرا اندوهگین کرده و نگران ساخته است. تو با گروهِ سوارانِ کِلاع و یَحْصُب به میدان برو، و با او رودررو شو و به نبرد با وى برخیز.
مروان گفت: براى این کار، عَمرو عاص را فراخوان که همچون جامه زیرینت [به تو پیوسته] است.
... معاویه، عمرو را فرا خواند و به او فرمان داد که به جنگ مالک اشتر برود... عمرو با همان گروهِ سواران روان شد و مالک اشتر، پیشاپیش سواران، با او رودررو شد... عمرو فهمید که او اشتر است. هراسان شد، امّا شرم کرد که باز گردد... هنگامى که اشتر با نیزه به او حمله کرد، عمرو جا تهى کرد و اشتر نیزه اش را به چهره او زد، ولى [ضربه] نیزه، کارى نبود. عمرو دچار درد شدیدى شد. پس لگام اسبش را کشید و دستش را بر چهره اش نهاد و گریزان به اردوگاه بازگشت.(1)، (2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.