پاسخ اجمالی:
امام على(ع) در سخنان متعددی در توصيف معاويه می فرماید: او مردى گشاده گلو و بزرگ شكم است، آنچه بيابد مى خورد و آنچه را نيابد مى جويد. او به هوس هاى بدعت آلود گرفتار است. او آزاد شده فرزند آزاد شده است و دسته اى از همين دسته هاست كه با اسلام مخالفت می ورزيدند. او و پدرش هميشه دشمن خدا و پيامبر(ص) و مسلمانان بودند تا اين كه با كراهت اسلام آوردند. او گروهى بسيار از مردم را به هلاكت افكند و با گمراهى خويش فريفت. او دوست مى دارد كه از بنى هاشم، كسى نباشد جز آن كه بميرد تا نور خدا خاموش شود.
پاسخ تفصیلی:
امام على(عليه السلام) ـ در توصيف معاويه ـ می فرماید: خداوند براى او پيشتازى در دين و پيشينه اى درست در اسلام، قرار نداد. او آزاد شده فرزند آزاد شده است. او دسته اى از همين دسته هاست كه با اسلام مخالفت می ورزيدند. او و پدرش هميشه دشمن خداوند و پيامبر(صلى الله عليه وآله) و مسلمانان بودند تا اين كه با كراهت به اسلام روى آوردند(1).
و نیز امام على(عليه السلام) ـ در توصيف آن مرد نكوهيده می فرماید: بدانيد كه بى گمان، پس از من مردى گشاده گلو و بزرگْ شكم بر شما چيره خواهد شد. آنچه بيابد، مى خورد و آنچه را نيابد، مى جويد. او را بكشيد، و هرگز او را نمى كشيد. بدانيد كه او شما را به دشنام گويىِ به من و بيزارى جُستن از من وا مى دارد؛ امّا دشنام را، پس دشنام دهيد كه براى من، مايه پاكى و براى شما موجب نجات است؛ و اما بيزارى جُستن، پس از من تبرّى مجوييد كه من بر فطرت [توحيد] زاده شدم و در ايمان و هجرت، [بر ديگران] پيشى گرفتم.(2)
همچنین امام على(عليه السلام) ـ در طی نامه ای به معاويه ـ می نویسد: سبحان الله! چه سخت به هوس هاى بدعت آلود، گرفتارى و به سرگردانىِ پيروى شده، دچارى: با تباه ساختن حقيقت ها و كنار نهادن وثيقه هايى كه خواسته خداوند است و حجّت او در برابر بندگانش (3).
و نیز امام على(عليه السلام) می فرماید: به خدا سوگند، معاويه دوست مى دارد كه از [بنى] هاشم، كسى نباشد كه در آتش بدمَد،(4) جز آن كه بميرد تا نور خدا خاموش شود؛ (ولى خدا جز اين نمىخواهد كه نور خود را كامل كند، هر چند كافران ناخشنود باشند).(5). (6)
همچنین در شرح نهج البلاغه آمده است که امام علی (عليه السلام) خطاب به معاویه فرمود: ... من تو را اندرز مى دهم با اين كه از گذشته تو آگاهم؛ گذشته اى كه از دير باز نسبت به آن آشنايى دقيق دارم [گر چه مى دانم كه اندرز سودى براى تو ندارد]؛ امّا خداوند متعال از دانايان پيمان گرفته كه رسم امانت به جاى آورند و گمگشته را اندرز دهند [و از اين روست كه تو را اندرز مى دهم] .
پس، از خدا بترس و از كسانى مباش كه از شُكوه خدا بيم ندارند و فرمان عذاب بر ايشان واجب مى آيد، كه خداوند، سخت در كمينگاه است. همانا دنيايت به زودى از تو روى مى گردانَد و زودازود، مايه حسرتت مى گردد. اكنون كه كُهنْ سال شده اى و عمرت رو به پايان است، گم گشتگى و گم راهىِ پيشين را [از دل] بركَن كه حالِ امروزِ تو، همانند جامه اى پوسيده است كه از هر طرف اصلاحش كنند ، از طرف ديگر گسسته مى شود.
به راستى، تو گروهى بسيار از مردم را به هلاكت افكندى و با گم راهى خويش فريفتى و چنان در موج درياى [حيله هاى] خود در انداختى كه تيرگى ها آنان را فرا پوشانْد و شبهه ها آنان را به تلاطم انداخت. آن گاه از مسير خويش به در رفتند و به گذشتگانِ باطل خويش روى آوردند و به پشت سرشان روى گرداندند و بر خاندان و نژاد خويش تكيه زدند.
... پس اى معاويه! بر خويشتن از خداى بپرهيز و زمام خود را از چنگ شيطان بيرون آور، كه دنيا از تو جداشدنى، و آخرت به تو نزديك است.(7). (8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.