پاسخ اجمالی:
حتی اگر از کلام واضح و صریح فاطمه(س) در توبیخ و نفرین ابوبکر و عمر در زمان عیادت آنها از حضرت، بگذریم، ماجرای وصیت فاطمه(س) به دفن شبانه و اجرای این وصیت توسط علی(ع)؛ شاهد گویایی بر این مطلب است که حضرت با نارضایتی از شیخین از دنیا رفتند به حدی که حاضر نشدند آن دو نفر در تشییع ایشان شرکت کنند و بر جنازه اش نماز بخوانند.
پاسخ تفصیلی:
ابن قتیبه در الامامة و السیاسة می نویسد : هنگامى که آن دو (ابوبکر و عمر ) عذرخواهى کردند، حضرت فاطمه (علیها السلام) عذر خواهی آنان را نپذیرفت؛ بلکه از آنها این چنین اعتراف گرفت:« نشدتکما الله ألم تسمعا رسول الله یقول «رضا فاطمة من رضای وسخط فاطمة من سخطی فمن أحب فاطمة ابنتی فقد أحبنی و من أ رضى فاطمة فقد أرضانی و من أسخط فاطمة فقد أسخطنی»؛ (شمارا به خدا سوگند مىدهم آیا شما دو نفر از رسول خدا نشنیدید که فرمود: خشنودى فاطمه خشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است. هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام کند مرا دوست داشته و احترام کرده است و هر کس فاطمه را خشنود نماید مرا خشنود کرده است و هر کس فاطمه را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است؟!)
ابوبکر و عمر هر دو اعتراف کرده و گفتند: «نعم، سمعناه من رسول الله صلى الله علیه و سلم»؛ (آرى ما از رسول خدا اینگونه شنیدیم).
سپس صدیقه طاهره فرمود: «فإنّی أُشهد اللهَ و ملائِکَتَه أنَّکُما أسخطتُمانی و ما أرضَیْتُمانی وَ لئِنْ لَقیتُ النَّبیَ لأشْکونَّکُما إلیْه»؛ ( پس من خدا و فرشتگان را شاهد مىگیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کردهاید و رضایت مرا بدست نیاورده اید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد).
ابوبکر گفت: من از خشم او (پیامبر) و خشم تو ای فاطمه به خدا پناه می برم! سپس حضرت فرمود: «والله لأدعون الله علیک فی کل صلاة أصلیها».(1)؛ (به خدا قسم پس از هر نماز بر تو نفرین می کنم).
با این حال چگونه مىتوان باور کرد که صدیقه شهیده سلام الله علیها از آن دو راضى شده باشد؟!
از این کلام واضح و صریح فاطمه (سلام الله علیها) که بگذریم ماجرای وصیت فاطمه (علیها السلام) به دفن شبانه و اجرای این وصیت توسط علی علیه السلام؛ شاهد گویایی بر این مطلب است که حضرت با نارضایتی از شیخین از دنیا رفتند به حدی که حاضر نشدند آن دو نفر در تشییع ایشان شرکت کنند و بر جنازه اش نماز بخوانند .
بخارى مىنویسد: «وَعَاشَتْ بَعْدَ النبی صلى الله علیه و سلم سِتَّةَ أَشْهُرٍ فلما تُوُفِّیَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِیٌّ لَیْلًا و لم یُؤْذِنْ بها أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّى علیها»(2)؛ (فاطمه پس از رسول خدا شش ماه زنده بود و چون از دنیا رفت همسرش علی شبانه او را دفن کرد و به ابوبکر خبر نداد و خودش بر بدن فاطمه نماز خواند).
ابن قتیبه دینورى مىنویسد: «وقد طالبت فاطمة رضی الله عنها أبا بکر رضی الله عنه بمیراث أبیها رسول الله صلى الله علیه وسلم فلما لم یعطها إیاه حلفت أن لا تکلمه أبدا و أوصیت أن تدفن لیلا لئلا یحضرها فدفنت لیل»(3)؛ (فاطمه از ابوبکر میراث پدرش رسول خدا را درخواست نمود و چون ابوبکر سرپیچى کرد سوگند یاد کرد که دیگر با وى سخن نگوید و وصیت کرد شبانه او را دفن کنند تا ابوبکر در تشییعش شرکت نکند، پس آن حضرت شبانه دفن شد).
و عبد الرزاق صنعانى مىنویسد: «عن ابن جریج و عمرو بن دینار، أن حسن بن محمد، أخبره: أن فاطمة بنت النبی صلى الله علیه وسلم دفنت باللیل؛ قال: فر بها علیّ من ابی بکر ان یصلی علیها؛ کان بینمها شیء»؛ (از حسن بن محمد نقل است که گفت: فاطمه(علیها السلام) دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله) شب دفن شد زیرا علی(عیه السلام) توسط اینکار خواست تا ابوبکر بر پیکرش نماز نخواند؛ زیرا کدورتى بین آن دو وجود داشت).
و در ادامه نیز مىگوید: عن ابن عیینة، عن عمرو بن دینار، عن حسن بن محمد، مثله؛ الا أنه قال: اوصته بذلک. (4)
از حسن بن محمد نیز همانند روایت پیشین نقل شده است؛ الا این که در این روایت گفته شده: فاطمه بر دفن شبانه وصیت کرد.(5)
با این تفاصیل چه دلیلی بر پذیرش عذر خواهی آندو از جانب فاطمه زهرا (سلام الله علیها) باقی می ماند ؟! و چگونه میتوان این گفتار و رفتار صریح و واضح را توجیه کرد ؟!
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.